هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۱۰ جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
اه! دلمان برای این سرسرا تنگ شده بود! برای میز های درخواست و برای فرم های درخواست نقد. در مدتی که در این جا تخته بود پست های بنده به شدت افول کرده و من نمی دانم این افول از کجاست؟ برای این که به شما ای لرد فشار نیاد قـــــول می دم روزی فقط یه درخواست داشته باشم برای شروع پست معمولی 256 خوبه؟
ممنون


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۴:۲۰ یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 244 قصر خانواده مالفوی، فلور دلاکور:


نقل قول:
لرد صد و هشتاد درجه چرخید و با آشکار کردن نهایت ابهت خویش چشم غره ی بسیار مخوفی به افق رفت!
آن دور دورها در افق ابری بارید و ترس افق را نمایان ساخت و گویا با زبان بی بانی می گفت:صورت مرگخوارات مال خودت!

شروع خیلی خوبی بود.وارد کردن طنز به شخصیتهای سنگینی مثل لرد و دامبلدور کار ساده ای نیست.از یه ظرف باید ابهت و وقار این شخصیتها حفظ بشه و از طرفی این حقیقت نشون داده بشه که اینا هم انسان(جادوگر) هستن و میتونن اشتباه کنن.شما این کار رو به خوبی انجام دادین و چون در اول پستون انجام دادین خواننده رو جذب میکنه.جواب مسخره و غیر قابل قبولی که افق به لرد داد کار ظریف شما رو تکمیل کرده.خوب بود.


نقل قول:
بلاتریکس در حالی که با استفاده از لگد به شکم و گاز گرفتن انگشتان و کندن آن ها جنازه ی هوگو را از دست دافنه درآورده بود،گفت: دختره موذی!اگه جنازه هارو نمینداختی تو آب الآن هر کی یه جنازه واسه خودش داشت!سر جنازه این موهویجی آبدارچی دعوا نبود!

همیشه تعیین تکلیف در سوژه ها کار سختیه.مسئولیت تعیین اینکه جنازه مال کی باشه به شما محول شده.قبلا کشتن شخصیتهای فعال در ایفای نقش ممنوع بود.چون در اون زمان همه عادت داشتن خودشونو وارد ماجرا کنن و اگه کشته میشدن دیگه نمیتونستن چیزی بنویسن.الان روش کمی عوض شده.لزومی نداره که خود شخصیت در داستان حضور داشته باشه و علاوه بر این تعداد زیادی از نویسنده هامون اونقدر خلاقیت دارن که با وجود کشته شدن شخصیتشون میتونن ادامه بدن و حتی در سوژه حضور داشته بشن!هوگو هم یکی از این شخصیتهاست.به نظر من انتخاب درستی کردین.


نقل قول:
اما پیروزی لودو دوامی نداشت چون اما،همچون مادری خشن و عصبانی،قاشقی از غذاهایش را درون حلق لودو فرو کرد و هنگامی که لودو مشغول تخلیه غذا از معده اش بود جنازه ی هوگو را برداشت و در دیگی گذاشت!

استفاده از شخصیت آشپز اما ایده خوبی بود.گرچه میتونست کمی تقویت بشه.مثلا قسمت دوم(که جنازه رو توی دیگ گذاشت) قوی تر و بهتر بود.مهمترین وظیفه شخصیتهای شناخته نشده اینه که ویژگیهای رفتاری خاص و ثابتی داشته باشن و کم کم خودشونو با همون اخلاق و رفتار در ایفای نقش جا بندازن.شما هم میتونین بهشون کمک کنین.مثل همین سوژه آشپز بودن اما که میشه در قسمتهای مختلف ازش استفاده کرد.خوشبختانه سیاه بودن اما رو هم فراموش نکردین.وگرنه ممکن بود اما تبدیل به مالی ویزلی دوم بشه.


پیروزی آماندا و روشن شدن تکلیف مرحله دوم خوب بود.بهتره مراحل زیاد کش داده نشن.البته به نظر من بیشتر از دو پست میتونست ادامه پیدا کنه.ولی به این شکل هم قابل قبوله.نفر بعد میتونه آزادانه بره سراغ مرحله بعدی.پست شما روشن و واضح و بدون ابهام بود.جای زیادی برای دیالوگ نداشت.چون مجبور بودین کشمکش بین مرگخوارا رو توضیح بدین.اگه این مورد وجود نداشت ترجیح میدادم دیالوگهای بیشتری ازتون بخونم.چون قدرت طنز نویسی خوبی دارین.


خوب بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۴ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۸:۰۹ جمعه ۶ دی ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1024
آفلاین
اربابا!
میشه لطفا اینو نقد بفرمایید؟!

پیشاپیش ممنون!


بار دیگر سایتی که دوست می داشتم. :)


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۰۲ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دافنه...یک مرگخوار هرگز عاجز و ناتوان نمیشه.

بررسی پست شماره 113 فرهنگستان ریدل، دافنه گرینگراس:


نقل قول:
میدونم بیشتر میشد کشش داد.اما طولانی میشد.(گفتم خسته نشید برام اینو بنویسید.)

نخیر...خیلی هم اشتباه میکنین شما.قصد نداشتم اینو بگم.شرایط خیلی باید خاص باشه تا ترجیح بدیم پست طولانی تر از این بشه.اینجا شرایط خاصی مثل اصلاح سوژه وجود نداشت.
تا شما باشی سعی نکنی حرکات و حرفهای ارباب رو پیش بینی کنی.


نقل قول:
تام ریدل میره و میره و میره و میره و همین جوری میره و میره. هوا آفتابی بود و تامی(!) هم داشت به خورشید نگاه مییکرد تا ثابت کنه از پس همه چی بر میاد که خورد به یک دیوار.ناگهان سری از سوراخ وسط دیوار در اومد وگفت:

این قسمت میتونست کمی واضحتر باشه.تام قرار بود بره با لرد صحبت کنه.اینجا میره و میره و میره...تا میرسه به دیوار مجهولی که وسطش سوراخ داره و دلورس آمبریج از توش درمیاد!خب...خواننده هم حق داره کمی گیج بشه.


نقل قول:
من وزیر آینده هستم و تاییدم.در ضمن این دوتا شعار هم اصلا واسه هوکی و مورف نبوده.من خودم درستش کردم.میخوام رد بشم.

این قسمت خوب بود.استفاده از سوژه ها و شخصیتهای سایت مخصوصا اگه درست و بجا و به موقع باشه تاثیر خوبی روی کل پستتون میذاره.


نقل قول:
لب و لوچه دلورس آویزون شد و گفت:
-مستر معما، یکی از خبرنگاران من میخواد باهاتون محاسبه، ببخشید، مصاحبه کنه.البته شما میتونین این دیوار رو دور بزنین.

سوژه ای که شما دادین خوبه...ولی این خوب بودن مال وقتیه که سوژه دیگه ای در جریان نبوده باشه.خواننده اینجا سوژه قبلی و اصلی رو فراموش میکنه.اگه سوژه ای داشتین که به نظرتون میتونین وارد سوژه قبلی کنین(مثل همین جریان دلوروس و مصاحبه)، بهتره قبل از ورود به این سوژه، داستان قبلی رو ادامه بدین.یعنی اشاره کنین که تام داره میره که با لرد حرف بزنه ولی در مسیرش به دلوروس برمیخوره.


نقل قول:
تام ریدل گفت:
-اول باید بگم که من تا نفهمم شما تو کدوم بیمارستان کار میکردی و کفشات رو از کجا خریدی؛ به چیزی جواب نمیدم.

اینم از اون قسمتهایی بود که از سوژه سایت به خوبی استفاده کردین.گرچه فقط مرگخوارا میتونن درکش کنن.ولی اونقدرا مهم و اساسی نیست که بقیه احساس کنن چیزی رو از دست دادن.


این "مستر ریدل" کمی روی اعصاب بود...حداقل برای من اینطور بود.


پستتون خیلی مرتبه و در نتیجه خوندنش هم خیلی راحته.این مرتب بودن میتونه طولانی بودن پستها و حتی گاهی خسته کننده بودنشونو تا حدودی جبران کنه.


نقل قول:
و تام باز هم در آن برهوت راه رفت و راه رفت و راه رفت * تا این که یادش اومد میتونه آپارات کنه!

تام با خوشحالی در خانه ریدل را به صدا در آورد

قسمت اول جالب بود.اینکه گاهی ما (کسایی که مینویسین)یادمون میره که شخصیت هامون جادوگرن.مثلا مینویسیم طرف میخواست تسترال کباب کنه ولی کبریت نداشت!ماجرا همینطور ادامه پیدا میکنه تا وقتی که یکی یادش بیفته که این یارو جادوگره!این نوع طنز با وجود اینکه زیاد تکرار شده، هنوزم جالبه.
در جمله آخر یه پرش ناگهانی(آپارات‍)به خانه ریدل شده.تام یادش اومد میتونه آپارات کنه.ولی این کارو نکرد.از جمله ها فاکتور نگیرین(خلاصه نکنین).


نقل قول:
تام با خوشحالی در خانه ریدل را به صدا در آورد.بعد با راهنمایی بلاتریکس به اتاق لرد رفت.تام در را بست و گفت:

وقتی درباره یک فاعل حرف میزنین، تا وقتی که شخص دیگه ای کاری انجام نداده همه جمله هاتون به همون شخص برمیگرده.برای همین تکرار "تام" در جمله آخر اضافی بود.اون بلاتریکس اون وسط کاری انجام نداده.تام با راهنمایی بلاتریکس به اتاق لرد رفته.اونجا هم تامه که کاری انجام میده.این اشکال در پستهای قبلیتونم وجود داشت.


دیالوگ آخر تام و پایان پستتون خوب بود.جواب لرد و حتی تلاش احتمالی تام برای راضی کردن لرد رو گذاشتین به عهده نفر بعد.


اشکال خیلی مهمی نداشت.فقط در بخش اول(قسمت مربوط به دولوروس) سوژه کمی دچار پراکندگی شده بود.


موفق باشید.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 114 فرهنگستان ریدل، اما دابز:



این ادامه پست قبلیه...من این جمله رو قبلا هم گفته بودم...من دچار دژاوو شدم!!


نقل قول:
لرد ولدمورت چشمانش را ریز کرد، به طوری که او را متفکر و شکاک جلوه میداد.

خیلی خوب بود.شما با جمله های کوتاه و درست منظورتون رو خیلی خوب میرسونین.بدون هیچ تغییر و توضیحی پست قبل رو ادامه دادین.این کاریه که در همچین موقعیتهایی باید انجام بدیم.سوژه اصلی سوال تام و جواب لرده.پست شما در همین قسمت شروع میشه و برای همینه که ظرفیت توضیح و تفسیر نداره.


نقل قول:
لرد ولدمورت به آرامی از صندلی چرمیش بلند شد و به سمت طاقچه ای روی دیوار اتاقش رفت.


-پسر بابا!میدونستم روی بابا رو زمین نمیندازی...چقد بابایی دوست داره!

در این قسمتهایی که شخص گوینده کار خاصی انجام نمیده میتونین اسمشو جلوی دیالوگش بنویسین و گوینده رو مشخص کنین.البته اینجا که فقط دو نفر در صحنه حضور دارن، نوشتن به این شکل هم مشکلی ایجاد نمیکنه.چون خواننده به راحتی میتونه بفهمه کی گوینده و کی مخاطبه.


نقل قول:
لرد ولدمورت یک پرونده از روی صندوقچه ی روی طاقچه برداشت و به جای اولش برگشت. همان طور که به اسناد نگاه میکرد رو به پدرش گفت:
پدر جان شما به اون استخون های پوکت اعتماد کردی رفتی کاندید شدی، یا به خون جادوگریی که نداری؟

برخورد لرد با پدرش خیلی خوب بود.متفکر، خونسرد و پر از کینه!یعنی همونطوری که باید باشه.ولی لحن و طرز حرف زدن تام کمی اشکال داره.زیادی بچگانه و راحت حرف میزنه.لرد به هر حال لرده!پدرش هم شخصی نبود که لرد ازش بترسه.تام میتونه نقش پدر رو بازی کنه.ولی کمی محتاطانه تر!


نقل قول:
-یعنی در اصل شما باید از مورفین اجازه بگیرین!...اگه اجازه داد اونجا موقتا تا پایان انتخابات میشه ستاد شما!

هوووووم....خیلی خوب بود.شاید بهترین مسیر و شکلی که میشد به این سوژه داد.یاد گرفتن این موضوع گاهی خیلی طول میکشه.اینکه بتونیم تشخصی بدیم سوژه رو بهتره به کدوم طرف هدایت کنیم.کدوم مسیر میتونه ضمن حفظ اصل سوژه، اونو جالب تر و جذاب تر و غیر قابل پیش بینی تر کنه.ظاهرا شما در مدت کوتاهی اینو یاد گرفتین.


شکلکهاتون کم ولی خیلی خوب بود.از این ابزار به خوبی و در جای مناسب استفاده میکنین.


نقل قول:
ارباب شوخی شوخی ورمیداره 7 تا هورکراکس درست میکنه، یه آدم خوارو آشپز مخصوصش میکنه، همه ی مرگخوار هاشو از روی سرسره ی آماندا سر میده، یه اتاق تو شیروونی خونه ی ریدل بهت میده که طبقه ی هشتمه، بعد میاد برای اینکه تو سختت نباشه میبرتش هشت طبقه زیر زمین،

یعنی کل تاپیک صحبت با ارباب رو در همین چند سطر خلاصه کردین!!عجب استعدادی.ارباب میخواد شما رو به عنوان خلاصه کننده مخصوص تاپیکهای خانه ریدل استخدام کنه.بعدا در مورد شرایطش صحبت میکنیم.


پست قبلی مال دافنه بود.بهش گفته بودم پستش جای خوبی تموم شده:
نقل قول:
دیالوگ آخر تام و پایان پستتون خوب بود.جواب لرد و حتی تلاش احتمالی تام برای راضی کردن لرد رو گذاشتین به عهده نفر بعد.

احتمال خوبش این بود که نفر بعدی سوژه رو هدر نده.از قسمت راضی کردن لرد هم استفاده کنه.احتمال بدش این بود که نفر بعدی این قسمتو سانسور کنه و از همون اول بره سراغ جواب.شما احتمال خوب رو انتخاب کردین.کارتون خوب بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۱۴ چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 52 جانورنماها، رون ویزلی:


نقل قول:
ناگهان همه به اتاق لرد ریختن ولی بعد با چند طلسم به بیرون پرتاب شدند!لرد در اتاق را می بندد و به مگس نگاه می کند: لودو، لودو بلند شو فیلم بازی نکن.

شروعتون چند تا اشکال داشت.یکیش ناهماهنگی با پست قبلیه.شما یا باید دقیقا از جایی که پست قبل تموم شده ادامه بدین و یا زمان و ماکن رو مشخص کنین.الان هدف و منظور شما این بوده که از پست قبل ادامه بدین ولی موقعیت و جمله هاتونو اشتباه انتخاب کردین.
زمان همه جمله ها در پست شما باید یکی باشه.ریختند و میبندد زمانشون یکی نیست.این بی نظمی موقع خوندن پست واضح تره.یعنی ممکنه موقع نوشتن متوجهش نشین.ولی اگه بعد از تموم شدن، یکبار پستتونو بخونین متوجهشون میشین.
درمورد لحن هم همین حالت وجود داره:
نقل قول:
و لودو روی شانه لرد می شیند و می گوید: کی زد تو سر من؟

یا از "می نشیند" باید استفاده میکردین و یا از "می شینه"..."می شیند" هم کتابیه و هم عامیانه!بین این دو تا گیر کرده.


نقل قول:
لرد خیله خب پاشو.

اصولا بهتره شکلک رو اول یا وسط جمله نزنین.مگه اینکه حالت شخصیت شما قرار باشه تا پایان جمله دوباره عوض بشه.احتمالا میخواستین خواننده از اول جمله رو با همین حالت بخونه.ولی اگه شکلک، اخر جمله باشه هم خواننده متوجهش میشه.


نقل قول:
- وینسنت خر!

لرد سیاه فحش نمیده...شخصیتش به شکلی نیست که خواننده بتونه فحش رو ازش قبول(باور) کنه.لرد طعنه میزنه، تحقیر میکنه، توهین میکنه...ولی بی ادبی نه.ویژگیهای اصلی شخصیت هاتونو حفظ کنین.در غیر این صورت طنزی که برای اونا مینویسین برای خواننده قابل قبول و جالب نخواهد بود.


نقل قول:
ناگهان کسی در می زند.
- کیه؟
- منم سرورم بلاتریکس.
- بیا تو ببینم چی کار داری.
بلا با غرور همیشگی وارد می شود و میگوید: خوشحالم که حال مگس خوب است.
- بلا یعنی برای تو شونه ارباب که درد می کنند مهم نیست؟
- چرا البته حالتون بهتره؟
- بلا یعنی واقا فکر می کنی شونه اربابت با یک ضربه معمولی زخمی میشه؟
- نه...نه البته که نه - کارتو بگو. - ارباب با کراب چی کار کنیم؟
- فعلا زندونی باشه تابعد.
- بله ارباب با اجازه.
و بلاتریکس با اجازه لرد خارج شد.

ورود و خروج بلاتریکس و دیالوگهای رد و بدل شده بین این شخصیت و لرد کمی بی دلیل بود.خواننده منتظره اتفاق خاصی بیفته.منظورم از اتفاق خاص، سوژه نیست.مثلا طنزی،موقعیت جالبی، ایده جدیدی...ولی به هیچکدوم از اینا برخورد نمیکنه.


نقل قول:
- من ابمیوه می خوام!

بهترین قسمت پست شما همین جمله بود به نظر من.نفر بعدی بهتره بی خیال سوژه بشه و به خرده فرمایشات لودو بپردازه.حالا که هویت مگس هم مشخص شده این کار میتونه جالبتر هم باشه.


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دو نقد بعدی، به زودی انجام خواهند شد.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۴۱ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲

اما دابز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۷ سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۰:۲۵ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۲
از کی تا حالا؟!!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 111
آفلاین
بسم الارباب الظالم الظلیم
درود ارباب!
ارباب میدونم گفتین نباید سوژه رو پیش ببرم ولی گفتم اینجوری خیلی جالب باشه که تام ریدل مجبور شه برای گرفتن ستاد از راه های مختلف مورفین رو راضی کنه!
فرهنگستان ریدل 114



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۸ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
لرد سیاها!

مرگخوار عاجز و ناتوان شما(!) از شما در خواست نقد پستی را دارد!

پ.ن: میدونم بیشتر میشد کشش داد.اما طولانی میشد.(گفتم خسته نشید برام اینو بنویسید.)


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۹:۲۸ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
سلامی دیگر و نقدی دیگر!
ای لرد درخواست نقدشماره 52را دارم
با تشکر.


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۵ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 399 خانه ریدل، رون ویزلی:



پستتون کوتاه نیست.اندازش کاملا مناسبه.اگه دلیل خاصی نداشته باشه سعی نکنین طولانی تر از این بنویسین.


نقل قول:
خانه ی ریدل
بیل رو به پرسی زمزمه کرد: پرسی زنتو جمع کن... پرسی؟ پرسی؟!

کار خوبی کردین که اول پست مکان رو مشخص کردین.چون پست قبلی در یه مکان دیگه تموم شده بود و اگه شما این کارو نمیکردین ممکن بود برای چند ثانیه خواننده سردرگم بشه.گاهی همین چند ثانیه برای انصرافش از خوندن پست کافیه.


نقل قول:
بعد صدایش را صاف کرد و گفت: پنه...آببخشید خانم جان در را باز نمی کنی؟ ما کارو زندگی داریما هو! -نه... پرسی...این تو نیستی

در قسمت مربوط به خانه ریدل اتفاق خاصی نیفتاده.هدف ما هم باید همین باشه.که اتفاق خاصی نیفته.باید موقعیتهایی ایجاد کنیم که روی سوژه تاثیر نذاره.نه جلو ببره ونه منحرفش کنه.و درباره همین موقعیتی که ایجاد کردیم بنویسیم.
احساساتی شدن پرسی قابل قبوله.درمورد پنه لوپه زیاد قابل قبول نبود.چون پنه لوپه مرگخواره و به هر حال مقداری خشونت و سرسختی باید داشته باشه.


نقل قول:
ایوان با دوشاخ روی کله اش پرسید: بازی؟! چطوری؟
-ببین وایسا برم تو گیما... اهان چی می خوای؟ نیدفوراسپید، کشتی کج، فیفا؟
-هان؟؟؟ یه ذره بازی که اشکالی نداره. نارسیسا نمی فهمه

قسمت دوم پستتونم دقیقا همون ایجاد موقعیت بود.اینکه ایوان موبایل رو از مشنگ میگیره و سرگرم بازی میشه موقعیت خیلی خوبی بود که روی سوژه اصلی هم تاثیری نمیذاشت.به نظر من وقتی جادوگرا اتفاقی وارد جمع مشنگ ها میشن هزاران سوژه میشه ازش دراورد که بهتره تا جایی که میتونیم ازشون استفاده کنیم.هیچ عجله ای برای تعمیر خانه ریدل نیست!


هنوزم اون حالت خام در پستهاتون وجود داره.یه حالت عجولانه نوشتن.به اندازه کافی تشریح نکردن.توضیح با جمله های خیلی کوتاه و تلگرافی.اشکال خیلی بزرگی نیست.ولی شما رو محدود میکنه.نمیذاره از استعدادتون بطور کامل استفاده کنین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۲۸ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
ای لرد
درخواس نقدشماره399را دارم. به نظر خودم خیلی کوتاهه.


شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.