جلسه ی چهارم ( جلسه ی آخر)خورشید زیبا ، کم کم داشت گستره ی تابناکش را از آن منطقه ی انگلستان جمع میکرد و میرفت که دانش آموزان هاگوارتز وارد کلاس شدند .
اکثرشان از برگذاری کلاس در این ساعت گله میکردند که متوجه شدند پرفسور اسلایترین ،
پرفسور همه ی پرفسورها ، استاد همه ی استاد ها، ابر قدرت ، قدر قدرت ، قوی شوکت ، سلطان ترین سلطان ها ، جادوگرترین همه ی جادوگرها درخواب است .
- زرشک ، بس که این راوی از این بشر تعریف کرد گفتم چی میخواد بگه الان ، این پیری که خوابه .
ریگولس هنوز سر جایش ننشسته بود یکهو پرفسور اسلایترین جلویش ظاهر شد .
ریگولس به سرعت سرش را چرخاند تا ببیند که اسلایترین با این گرد پیری که بر صورت و جانش نشسته چگونه بدون غیب و ظاهر شدن جابه جا شده است که متوجه شد که اسلایترین هنوز در صندلی اش در خواب است . دوباره سرش را چرخاند تا بفهمد که آیا درست دیده است. بله ، پرفسور اسلایترین واقعا دوتا شده بود .
در همین هنگام ناگهان فلور داد زد :
- اونجا رو نگاه کنید ، یه پرفسور اسلایترین دیگه هم اون گوشه ی کلاسه ، داره گلها رو آب میده .
- یکی دیگه هم اونجاست .
- یکی دیگه هم اینجاست
- بچه ها ، گلاب به روتون ، احساس میکنم یه پرفسور اسلایترین هم داخل شکمم هستش .
در همین هنگام پرفسور اسلایترین از پشت کمدی که در گوشه ی کلاس و نزدیک به میز استاد قرار داشت بیرون آمد و باقیه پرفسور اسلایترین ها ناپدید شدند .
-
- بچه ها، بابت اینکه ترسیدید ازتون عذر نمیخوام ، چون خیلی کیف کردم وقتی ترس رو تو چهره اتون دیدم ، مخصوصا تو بلک سیاه سوخته .
در ضمن اسنیپ ، من تصویر خودم رو تو شکم تو ایجاد نکردم ، اگه مشکلی داری فکر کنم مال راز و نیازهای دیشبت با دامبلدوره ، صداتون تا هاگزمید هم رفت .
بقیه ی بچه ها به نشانه ی موافقت با حرف اسلایترین برای اسنیپ سر تکان دادند .
- خب بهتره که برگردیم به درسمون . امروز میخوام
سرخوردگی رو بهتون درس بدم . برای این کار نیاز به یک داوطلب دارم .
پرفسور دستی به سبیلش کشید و گفت :
- یاکسلی ، فکر کنم تو مناسب باشیه پسر گلم .
یاکسلی با ترس و لرز نزد پرفسور رفت .
- سرخوردگی طلسمیه که باعث می شه شخص بدون پوشیدن شنل، نامرئی بشه.چند سال پیش این محفل ققی ها کله زخمی رو سرخورده به گریمولد بردند.
اسنیپ در گوش بغل دستیش پچ پچ کرد و بعد هر دو خندیدن.
- موقع اجرای طلسم، کسی که طلسم روش اجرا میشه حس می کنه که مایع سردی داره روی بدنش می ریزه. طلسم سرخوردگی به دو شکل باطل میشه _ بیشتر هم هست ولی همین دوتا براتون کافیه_ یکی توسط ضد طلسمش که کاملا وارون خود طلسمه و یکی دیگه هم "باران دزدگیره" که دومی توی گرینگوتز استفاده میشه. خب.. یاکسلی بیا و جلوی من وایستا..
-اما...
- قول می دم که خطری تهدیدت نکنیه !
سالازار چوبش رو بالا اورد و چندین بار متوالی به سر یاکسلی کوبید و وی همونطور به تدریج ناپدید شد.
- حالا چوبهاتون رو بالا بیارید و با ورد "اینویزبلیوس" دوست خودتون رو سرخورده کنید. در ضمن تکالیفتون رو هم رو تخته نوشتم . منم باید برم قرص آلزایمرم رو بخورم تا بتونم ضد طلسم رو ایجاد کنم . یاکسلی بعد کلاس دنبالم بیایه . یاکسلی ؟! یاکسلی کجاییه؟!
1- تاریخچه ی این ورد را به طور کامل بیابید ( نام مخترع و طریقه ی کشف ان طلسم حتما باید نوشته شود ). 10 امتیاز .
2-دو مورد از مواقعی رو که استفاده از طلسم سرخوردگی در اونها لازمه رو توضیح بدید.15 امتیاز
3- یک ضد طلسم کشف کنید و مراحل کشفش را توضیح دهید . ( میتواند ورد ، معجون ، یک شی و ... باشد ) 5 امتیاز