جلسه دوملینی پیچید و وارد راهروی کلاسش شد. بلافاصله بعد از اتمام پیچ و نمایان شدن راهرو، تعدادی از دانش آموزان با فریاد "اومد" به درون دری حمله ور میشن که همون کلاس تاریخ جادوگریه.
بی توجه به این حرکات، به راهش ادامه میده و وقتی پشت در میرسه، ابتدا گلوشو صاف میکنه و بعد درو وا میکنه و وارد میشه. کلاس آروم و ساکت بود و همه سرجاشون نشسته بودن، بنابراین لینی سلامی میکنه و میره تا سرجاش بشینه.
عکس ها و جزوه هایی که همراهش داشت رو روی میز میذاره و شروع به جستجو بینشون میکنه. هر از گاهی صدای پچ پچی از جانب دانش آموزا شنیده میشه که اصلا مهم نیست.
بالاخره عکس مورد نظرش رو پیدا میکنه و بعد از اجرای چندین طلسم، کاغذ بزرگ میشه و معلق وسط کلاس قرار میگیره تا همه به وضوح بتونن مشاهده ش کنن.
-
مرلین اعظم! جد تمام جادوگران، ساحرگان و فشفشه های جهان. کسی که خودشو تونسته وارد اصطلاحات دعایی ما کنه. انشاالمرلین و تو رو به مرلین و ...
صدای پوزخندی از انتهای کلاس به گوش میرسه و باعث توقف سخنان لینی میشه. لینی که متوجه علت خنده ی طرف شده، خودشم لبخندی میزنه و میگه:
- تصویر تایید شده ای از مرلین تو تاریخ به ثبت نرسیده، یعنی هرکس یه تصوری از قیافه ی ظاهری مرلین داره. اینم تصورات یکی از دانش آموزان من تو ترمای پیشین بود.
یک دانش آموز ممدی تیکه ای میندازه و میگه: تصور یکی از دانش آموزات یا خودت؟
کل کلاس پر میشه از پوزخندا و ریشخندای کوچیک و بزرگ، اما لینی بی توجه به اونا ادامه میده:
- حالا وقتی نقاشی های خودتونو تحویل دادین و از این خنده دار تر بود، اونوخ میبینمتون!
خنده رو لبای ملت خشک میشه و دوباره ساکت میشن که تا به ادامه ی درس گوش بدن.
- داشتم میگفتم! کلا هیچ چیز مستندی از مرلین وجود نداره، دقیقا به دلیل همین ناشناخته بودنشه که ما اونو مثل خدا میدونیم و اینقدر قبولش داریم. چون اصولا ندانسته ها هستن که چیزی رو برای ما عجیب و شگفت انگیز میکنن. افسانه های زیادی هم از دلاوری ها و شجاعتای مرلین وجود داره که به این تصور ما دامن زده و اونو بیش از پیش در نظر ما مهم جلوه داده.
لینی عکس مرلین رو عوض میکنه و کاغذای دیگه ای مشابه دفعه ی قبل بزرگ میشن و جای عکس رو میگیرن. لینی با حرکت چوبدستیش شروع به عوض کردن کاغذا و نشون دادن پشتیاش میکنه و روی هر کاغذ فقط چند ثانیه توقف میکنه تا موضوع کلی کاغذا دست دانش آموزا بیاد.
- اینا مطالبیه که توی کتاب تاریختون مختصرا در موردش توضیح داده شده. همونطور که دیدین تمام برگه ها شامل توضیحاتی در مورد چهار موسس بزرگ مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتزه که چون همه به اندازه کافی ازشون میدونیم، توضیحی نمیدم. جلسه ی دیگه بیشتر راجع به این 4 موسس صحبت میکنیم.
لینی نگاهی به ساعتش میندازه و میگه: خب دیگه خیلی وقت نداریم. تکالیف رو یادداشت کنین و بعدشم کلاس تعطیله. خدافظ!
لینی خدافظی میکنه و از کلاس خارج میشه و دانش آموزا شروع به یادداشت کردن تکالیف میکنن.
تکالیف:1. اولین مرلینگاه کجا و توسط کی ساخته شد؟ (5 نمره)2. چرا اسم مرلینگاهو روی دستشویی دنیای جادوگری گذاشتن؟ (5 نمره)3. اگه بخواین 4 موسس رو به آغوش گرم همدیگه بفرستین، کی رو به کی میدین؟ چرا؟ (10 نمره)یعنی با دلیل توضیح بدین که به نظرتون کدوم یکی عاشق کدوم میشه؟ هرچهار تاشونو جفت کنین. 4. به نظرتون اگه مرلین الان وجود داشت و بینمون زندگی میکرد، توی کدوم یک از چهار گروه هاگوارتز میفتاد؟ خیلی کوتاه دلیلشم بگین! (5 نمره)5. یه نقاشی از چهره ی مرلین درون ذهنتون بکشین. (5 نمره)