هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴:۱۲ جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

یوریکا هاندا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۲۱:۴۱ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۶:۰۷:۴۹ چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳
از لباست خوشم نمی‌یاد!
گروه:
مـاگـل
پیام: 46
آفلاین
اسم: یوریکا هاندا
لقب: یوری
معنی اسم: سرزمین مادری
ملیت: کره‌ای-ژاپنی
محل تولد: توکیو، ژاپن
ساین: سجتریس
ام‌بی‌تی‌آی: INTJ

گروه هاگوارتز: اسلیترین
حیوان خانگی: یه گربه‌ی مشکی به اسم موکا
پاترونوس: شاهین
چوب‌دستی: ۲۵ سانتی‌متر و از جنس درخت بید، با مغز رگه‌ی قلب اژدها
پست کوییدیچ: مهاجم

ویژگی‌های ظاهری: موهای مشکی کوتاه و چتری، چشم‌های کشیده‌ی فندقی، صورت تپل، قد بلند(حدود ۱۷۵ سانتی متر). همیشه یه مداد یا خودکار برای نوشتن سریع ایده‌هاش بین موهاشه. یه گردنبند نقره‌ای با آویز کاتانا داره که هدیه‌ی پدر و مادرشه، همچنین یه انگشتر نقره‌ای به انگشت اشاره‌شه. همیشه لباس‌هایی به رنگ‌های مشکی، سفید یا بنفش تیره رو ترجیح می‌ده و البته که تیشرت و شلوار بگ می‌پوشه تا راحت حرکت کنه.‌

علایق بارز: نوشتن و کتاب خوندن، موسیقی گرانج و راک، گل دیزی، آرایش چشم
تنفرات بارز: پیک‌می‌ها.
ویژگی‌های شخصیتی: ساکته تا وقتی که درمورد موضوعات مورد علاقه‌ش ازش بپرسن. شیفته‌ی کشف اطلاعاته چون بهش حس قدرت می‌ده برای همین تو هرگوشه‌ی هاگوارتز یکیو می‌شناسه و با یکی دوسته، اما فقط با چند نفر خاص ارتباط نزدیک داره. تمام مدت سرش تو کتابه یا داره می‌نویسه یا درمورد یه تئوری که یه جایی خونده صحبت می‌کنه.

بک‌استوری: یوریکا ۴ ساله بود که با پدر و مادرش به لندن مهاجرت کردن. پدرش کایتو یه طراح مد و فشن دیزاینره و معتقد بود توی لندن فرصت‌های کاری بهتری داره. مادرش هیجو هم شفادهنده‌ست. یوریکا به عنوان تنها فرد از بین خونواده‌ی آسیاییش به هاگوارتز میره تا رویای جاسوس و کاراگاه شدنش رو دنبال کنه و با اینکه ماهوتوکورو مدرسه‌ای ایده آلشه اما خوشحاله که می‌تونه بدون ترس از سفید شدن رداش جادوهای سیاه انجام بده-البته به قصد آزمایش و تحقیق مگه نه؟-


تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۱۴ ۱۴:۴۵:۰۸


“J'ai peur de te blesser, parce que je t'aime. Je pense que je le ferai toujours.”
“What did you say?”
"I said your hair looks ridiculous."



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۹:۲۰ جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

گریفیندور، مرگخواران

تلما هلمز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۱ جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۵:۴۴:۵۸ پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳
از من دور شو! تو خیلی مشکوکی!
گروه:
شـاغـل
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
مرگخوار
پیام: 193
آفلاین
نام: تلما هلمز Telma Holmes

نام کامل: تلما هانا هلمز Telma Hannah holmes

لقب: بیشتر هانا یا تلما صداش میزنن، گاهی اوقات تل

جنسیت: مونث

نژاد: نیمه اِلف

ملیت: انگلیسی

محل تولد: لندن

محل اقامت کنونی:
لندن، عمارت هلمز، عمارت ریدل

رتبه خون: اصیل

تاریخ تولد: اطلاعاتی در این باره وجود ندارد.

پدر: برایان هلمز Brian Holmes

مادر: سلنا هلمز Selena Holmes

تایپ شخصیتی:
INTP/متفکر

ویژگی های بارز:
درونگرا، شجاع، وفادار، دو رو، با وقار، خونسرد، باهوش، رک، مرموز، جاه طلب، مغرور، حاضر جواب

ویژگی های خاص: نشانه گیری فوق العاده، ذهن بینی، جانورنما

استعداد: طراحی، خوانندگی، دوئل، آشپزی، شطرنج جادویی، کوئیدیچ

علاقمندی: حیوانات خانگی اش، اهنگ گوش دادن، طراحی، لباس های زیاد، دوئل کردن، مرگخواران، بهترین بودن

تنفرات: خیانتکاران، بهترین ها هرکس به غیر از خودش، وزارت سحر و جادو، کارآگاهان، بلاتریکس لسترنج(زیادی به ارباب می‌چسبه!)

چوبدستی: چوب درخت کاج، هسته موی اِلف

جانورنما: روباه قرمز

گروه هاگوارتز: با داشتن وفاداری و شجاعت گریفیندور، جاه طلبی و وقار اسلایترین، سختکوشی هافلپاف و هوش ریونکلا، به گروه گریفیندور فرستاده شد.

کوئیدیچ: مهاجم، جستجوگر

جارو: آخرین مدل

جبهه: ارتش تاریکی - به غیر از سلنا، تلما و برایان که در ارتش تاریکی فعالیت میکردند، دیگر اعضای خانواده هلمز در جنگ جادوگران بی طرف بودند.

شغل: مرگخوار

حیوان خانگی: روباه قرمزی به اسم اِلوا

دوستان: ماریا(به غیر از اسمش اطلاعاتی از او در دسترس نیست)، تقریبا تمامی مرگخواران

چهره: بینی استخوانی، پوست گندمی، چشم های قهوه ای، موهای حالت دار کوتاه خرمایی

قد و وزن: ۵۵ کیلوگرم، یک متر و شصت و نه سانت

میراث خانوادگی: گردنبند طرح گل‌رز، خنجر جواهرکاری شده، ثروت، عمارت

سلاح: چوبدستی، کمان و تیر، خنجر

زندگی‌نامه کوتاه: زمانی که تلما ۲ ساله بود، پدر و مادرش جان خود را برای تفکرات شان فدا کردند. آنها در جنگ مقابل ارتش محفل ققنوس، کشته شدند. او به تنهایی در عمارت هلمز بزرگ شد و تا زمانی که به ۱۴ سالگی نرسیده بود فکر میکرد که مادر و پدرش عضو محفل ققنوس بوده اند. اما وقتی به سن ۱۴ سالگی رسید، با خواندن نامه پدرش متوجه حقایق شد و تصمیم گرفت راه پدر و مادرش را ادامه دهد و جان خود را برای اربابش فدا کند.

جایگزین بشه بی زحمت.

انجام شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۱۴ ۱۳:۰۴:۴۸
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۱۴ ۱۳:۰۵:۱۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۱:۲۹ شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

هافلپاف، مرگخواران

زاخاریاس اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۴:۲۸ جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۰۰:۵۶
از نزدیک ترین نقطه به رگ گردنت
گروه:
مرگخوار
جـادوگـر
هافلپاف
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 103
آفلاین
زاخاریاس اسمیت
( محاجم و کاپیتان کوییدیچ هافلپاف _ عضو ارتش دامبل دور )
هسته ی چوبدستی پر ققنوس
جنس چوب راش
پاترونوس گوزن شاخدار
سن : 17
مادر بزرگ مادریش ایرانی بود .
پدر از فنلاندی های محاجر و مادر کانادایی
اونا توی مدرسه ی ایلورمونی و در گروه تاندربرد باهم آشنا شدن
پدرش پنج سال بعد از ازدواج و شش ماه قبل از بدنیا اومدن پسرشون توسط یه جادوگر سیاه کشته شد
پدر کارآگاه و مادر چوب کار بود ، یعنی بیسیاری از فرآورده های چوبی_جادویی_زینتی رو طولید میکرد
بعد از مرگ پدرش اونا با خانواده ی مادریش به اروپا محاجرت و سال ها زندگی کردند که موجب شد اون نجاری جادویی رو از مادر و آهنگری جادویی رو از پدر بزرگ یاد بگیره
با اینکه با چوبدستی قوی تره ولی علاقه داره با دست جادو بکنه همچنین عاشق کار با سلاح های جادویی هست که خودش میسازه
تو کوییدیچ محاجمه ، با اینکه کاپیتان کس دیگه ای دیگه بود اما رهبری کامل ماجم ها ب عهده ی اون بود
ویژگی های ظاهری : قد 179 وزن 76 چربی بدن 15درصد رنگ چشم ، مو ، ابرو و مژه پر کلاغی

به موسیقی علاقه داره ولی هنوز قسمت نشده یاد بگیر



تایید شد.


ویرایش شده توسط hutan_Ignitus_Hufflepuff در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۸ ۱۸:۵۴:۱۶
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۸ ۱۸:۵۶:۵۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۴۳:۱۲ شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

الستور مون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۹:۵۳ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۲:۴۸:۲۸
از ایستگاه رادیویی
گروه:
مدیر دیوان جادوگران
شـاغـل
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
محفل ققنوس
ریونکلاو
پیام: 245
آفلاین
تغییرات کوچیکی ایجاد کردم، جایگزین بشه.

نام و نام خانوادگی: الستور مون

ویژگی‌های ظاهری: موهای قرمز و مشکی، عینک تک چشمی، چشمای قرمز، کت و شلوار قرمز، پاپیون سیاه، گوش‌های گوزنی پوشیده شده با مو، شاخ‌های گوزن کوچک که از بین موهایش جوانه زده‌اند.

ویژگی‌های اخلاقی: همواره شاد و خندان، معمولاً به صورت طعنه‌آمیز صحبت می‌کنه و به موسیقی جاز / Jazz علاقه زیادی داره.

چوبدستی: چوب افرا (Maple)، با طول 12.5 اینچ، معادل 31.75 سانتی‌متر و مغز ریسه قلب اژدها.

گروه هاگوارتز: گریفیندور

پاترونوس: -

زندگی‌نامه:
الستور توی خانواده‌ای با پدر بریتانیایی و مادر اهل نیواورلئان که یه ساحره وودو بود به دنیا اومد که البته این موضوع فاقد اهمیته و صرفاً جهت طولانی شدن زندگی‌نامه نوشته شده. الستور در سن یازده سالگی مثل بقیه به مدرسه جادوگری هاگوارتز رفت و توی گروه گریفیندور جا گرفت. بعد از فارغ‌التحصیلی از هاگوارتز، الستور خیلی گیج شده بود که حالا با زندگیش چی‌کار کنه، و برای همین از مادرش کمک خواست، چون پدرش توی یه سیرک جادویی کار میکرد و تقریباً هیچ‌وقت پیششون نبود. و مادرش هم چون خیلی تشویقش میکرد که دنبال علایقش بره و همیشه حمایتش میکرد، یک مقدار زیادی علایق این بچه به گوزن‌ها و رنگ قرمز رو جدی گرفت و بهش دوتا شاخ گوزن کوچیک و چشمای قرمز داد، که البته الستور حسابی کیف کرد و افسردگی بعد از فارغ‌التحصیلیش هم درمان شد. و بعد هم تصمیم گرفت بره دنبال حرفه گویندگی رادیو و انقدر به کارش علاقه پیدا کرد که از مامانش خواست صداش رو هم رادیویی کنه حتی که همیشه در حال گزارش دادن باشه! همچنین یه عصا برای خودش خرید و یه رادیو توش جاسازی کرد که همه‌جا بتونه از صداهای رادیویی مختلف واسه پرت کردن حواس ملت، یا رفتن رو مخشون یا حتی در گفت‌گوهای عادی استفاده کنه، چون قطعاً این کاریه که آدم‌هایی که از سلامت روان کامل برخوردار هستن انجام میدن، البته نباید فراموش کرد عصا باعث افزایش استایل میشه و یک سلاح سرد عالیه، وقتی هم کاری نداره عصاشو هرجا بخواد ول میکنه و سایه‌ش طبیعتا برمیداره و هروقت خواست دوباره میده بهش، که خب باز هم یک همزیستی مناسب و خوبه.
همچنین کت و شلوار قرمز میپوشه که همیشه تو چشمه، و انقدر از تکنولوژی‌های جدید مثل فیلم‌برداری و عکسای جادویی متحرک متنفره که توی همه‌شون به صورت شطرنجی میفته و گند میزنه تو عکس و کلاً نمیشه باهاش عکس دسته‌جمعی گرفت. آها! سایه‌ش هم مستقله و خیلی وقتا سعی میکنه بکشونتش توی دیوار، یا از تو دیوار در بیاد، یا بره ملت رو اذیت کنه یا از این کارای خوب خوب، چون خب بهرحال مگه یه مرد بدون لبخند و سایه‌ش چی برای عرضه داره؟


انجام شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۸ ۱۶:۳۶:۲۴

Smile my dear, you're never fully dressed without one


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶:۵۴ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۱:۰۶ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۴:۵۶ دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳
گروه:
مـاگـل
پیام: 8
آفلاین
نام :جیمز پاتر
لقب :شاخدار


زندگی نامه:جیمز پاتر پدر هری پاتر و همسر لی لی اونز بود که او و همسرش توسط ولدمورت کشته شدند.پدر جیمز پاتر معجونی را برای حالت دادن مو اختراع کرد که باعث ثروت هنگفتی شد که به ایین خاندان رسید.


شباهت های ظاهری:جیمز پاتر مانند هری موهای قهوه ای و بهم ریخته داشت که در دوران تحصیلش در هاگوارتز توجه دیگران را به خودش جلب میکرد . او عینک گرد میزد و یک بازیکن جستجو گر خوب بود



او یکی از اعضای گروه قارتگر بود و با سه نفر از دوستانش ریموس لوپین(مهتابی) پیتر پتی گرو(دم باریک) و سیریوس بلک(پانمدی) این گروه را تشکیل داد.یکی از وسایل جالبی که انها اختراع کردند نقشه قارتگر بود که سالها بعد به دست هری رسید. جیمز با سوروس اسنیپ مشکل زیادی داشت و همیشه او را طلسم میکرد ولی به دلیل پا درمیانی لی لی و علاقه ای که جیمز به او داشت او دیگر این کار خود را ادامه نداد.
پس از اینکه جیمز و لی لی از هاگوارتز فارغ التحصیل شدند پس از مدتی کمی با هم ازدواج کردند و پس از مدتی پسری به نام هری به دنیا اوردند.جیمز صمیمی ترین دوست خود یعنی سیریوس بلک را به عنوان پدر خوانده هری انتخاب کرد.
در نهایت انها به دلیل خیانت دوستشان پیتر پتی گرو که رازدارشان بود توسط ولدمورت کشته شدند و لی به دلیل فداکاری مادر هری هری پاتر زنده ماند.



خیلی ممنونم که به حرفام گوش کردی. فقط نقشه غارتگر درسته که تو معرفی شخصیتت املاشو تصحیح کردم.

تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۲۳:۵۷:۴۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷:۲۲ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۱:۰۶ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۴:۵۶ دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳
گروه:
مـاگـل
پیام: 8
آفلاین
نام:هری پاتر
القاب :پسری که زنده ماند
چوبدستی :هسته پر ققنوس
پاترونوس :گوزن


شباهت بسیار زیاد به پدرش جیمز پاتر داره ولی رنگ چشم هاش به مادرش لی لی رفته. موهای قهوه ای و بهم ریخته داره و روی پیشانی اش زخمه صاعقه مانندی وجود داره.



اون یکی از بهترین جستجوگر های زمان خودش بود ودر اجرای طلسم پاترونوس توانایی بالایی دارد


اممم... درست می‌بینم؟
یکی جلوی چشمای خودم سعی کرد خودشو جای من بزنه؟

متاسفانه این شخصیت گرفته شده. لطفا از لیست شخصیت‌ها یه شخصیت دیگه که گرفته نشده رو انتخاب کن. در ضمن لطفا توضیحات مربوط به شخصیتت از جمله ویژگی‌های ظاهری، اخلاقی، زندگینامه و... رو هم بیشتر کن تا بتونم تاییدت کنم. چون الان معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه و تقریبا هیچ توضیحی راجع بهش ندادی. می‌تونی پست نفرات قبلی رو توی همین تاپیک بخونی تا دستت بیاد منظورم چیه.

تایید نشد.

ولی منتظرتم که زودتر برگردی و تایید بشی.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۲۲:۳۸:۳۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۰۸:۴۳ پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

هافلپاف، مرگخواران

زاخاریاس اسمیت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۴:۲۸ جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۰۰:۵۶
از نزدیک ترین نقطه به رگ گردنت
گروه:
مرگخوار
جـادوگـر
هافلپاف
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 103
آفلاین
هوتن ایگنوتوس هافلپاف
یک هافلپافی اصیل
از نوادگان هافلپاف بزرگ
هسته ی چوبدستی پر ققنوس
جنس چوب راش
پاترونوس گوزن شاخدار
سن : 17
مادر بزرگ مادریش ایرانی بود .
پدر از فنلاندی های محاجر و مادر کانادایی
اونا توی مدرسه ی ایلورمونی و در گروه تاندربرد باهم آشنا شدن
پدرش پنج سال بعد از ازدواج و شش ماه قبل از بدنیا اومدن پسرشون توسط یه جادوگر سیاه کشته شد
پدر کارآگاه و مادر چوب کار بود ، یعنی بیسیاری از فرآورده های چوبی_جادویی_زینتی رو طولید میکرد
بعد از مرگ پدرش اونا با خانواده ی مادریش به اروپا محاجرت و سال ها زندگی کردند که موجب شد اون نجاری جادویی رو از مادر و آهنگری جادویی رو از پدر بزرگ یاد بگیره
با اینکه با چوبدستی قوی تره ولی علاقه داره با دست جادو بکنه همچنین عاشق کار با سلاح های جادویی هست که خودش میسازه
تو کوییدیچ محاجمه ، با اینکه کاپیتان کس دیگه ای دیگه بود اما رهبری کامل ماجم ها ب عهده ی اون بود
ویژگی های ظاهری : قد 179 وزن 76 چربی بدن 15درصد رنگ چشم ، مو ، ابرو و مژه پر کلاغی

به موسیقی علاقه داره ولی هنوز قسمت نشده یاد بگیره



سلام دوست من!

ممنون میشم که شخصیت خودتو از لیست شخصیت ها انتخاب کنی. انتخابت میتونه از بین لیست اعضای هافلپاف باشه یا حتی از لیست بعدیش که افرادی هستن که گروهشون مشخص نیست. فقط کافیه نام یا نام خانوادگی شخصیتت شامل این لیست بشه.

اگر سوالی داشتی کافیه یه پیام شخصی بهم بدی.

منتظرت هستیم.
فعلا تایید نشد.



ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۱۰:۱۶:۰۳
ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۶ ۱۰:۱۹:۴۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷:۲۷ چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

ویزنگاموت

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۳ پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
امروز ۲:۰۵:۴۷
از دره گودریک
گروه:
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
شـاغـل
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 111
آفلاین
نام: هری‌ پاتر
القاب: پسری که زنده ماند، پسر برگزیده
چوب دستی: هسته پر ققنوس، 11 اینچ، چوب درخت راج
پاترونوس: گوزن

ظاهر:
هری پاتر بسیار شبیه پدرش جیمز پاتر است. البته چشم های او همانند چشم های مادرش، سبز رنگ است. او دارای موهایی قهوه‌ای، قدی متوسط و پوستی سفید است. زخمی همانند صاعقه نیز بر پیشانی اش دارد.

توانمندی ها:

او در طول ادوار تحصیل خویش جزو بهترین جستجوگر های تیم کوییدیچ گریفندور بود. علاوه بر آن نیز توانست بر فن‌ چفت شدگی نیز تسلط نسبی پیدا کند.


داستان زندگی:
هری پاتر در 31 ژوئیه 1980 به دنیا آمد. او تنها فرزندجیمز و لیلی پاتر بود. در سن یک سالگی پدر و مادرش به دست لرد ولدمورت کشته شدند و به دلیلی مقاومت و از خودگذشتگی که مادرش از او در برار لرد ولدمورت نشان داد، او از آن اتفاق جان سالم به در برد و تنها زخمی شبیه به یک صاعقه بر پیشانی اش به جا ماند.

پس از آن تا هفت سالگی در خانه خاله و شوهر خاله در دنیای ماگل ها زندگی میکرد. تا اینکه روزی به وسیله نامه ای که از مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز به دست او می‌رسد به جادوگر بودن خویش پی میبرد. پس از وارد شدن به مدرسه هاگوارتز مسیر زندگی او کاملا دگرگون می شود.

در آن مدرسه دوستان خوبی مانند رونالد ویزلی و هرماینی(هرمیون) گرنجر پیدا می‌کند و همچنین بیشتر با گذشته خودش آشنا می‌شود.

بر اساس یک پیشگویی که در سال پنجم تحصیلش به هری گفته می‌شود، یا هری باید "لرد ولدمورت "را از بین ببرد یا "ولدمورت" باید هری را از پیش رو بردارد و هیچ‌کدام با وجود دیگری قادر به زندگی نخواهند بود.

زمان می‌گذرد و در سال آخر تحصیل هری در هاگوارتز، در طی نبرد بزرگی که در هاگوارتز رخ میدهد هری موفق به شکست دادن لرد ولدمورت شده و صاحب ابر چوب دستی می‌شود.

وی چند سال بعد با جینی ویزلی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نام‌های جیمز سیریوس، آلبوس سوروس و لیلی لونا شد.

تایید شد!


ویرایش شده توسط الستور مون در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۵ ۱۸:۲۲:۲۷



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱:۱۹ جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

گیلدروی لاکهارت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۱:۳۸ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۷:۰۶:۱۳ سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
مـاگـل
پیام: 8
آفلاین
نام کامل: گیلدروی لاکهارت
شغل : استاد کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه
گروه : ریونکلاو
ویژگی های ظاهری : موهای گندمی حالت دار - لبخندی که از دلایل محبوبیتشه - لباس کرم رنگ و شنل دار - دندان هایی به رنگ برف
ویژگی های اخلاقی : خودشیفته - علاقه مند به مطالعه و دانش جادو ها - میانگرا
نژاد : دورگه ای هست که میشه اون رو دومین شاهزاده دورگه خطاب کر البته از نظر قدرت و هوشش در جادو. پدرش یه ماگل بود و مادرش یه ساحره.
چوبدستی : از چوب گیلاس و ریسه قلب اژدها با اندازه 9 اینچ که یکی از خاص ترین چوبدستی ها از نظر طراحی هم هست که دو رنگه
و به لطف ریسه قلب اژدها کنترل این چوبدستی با قدرت مرگبارش نیاز به قدرت ذهنی بالایی داره
علاقه مندی ها : گیلدوری از کودکیش نیازمند توجه دیگران بود و همیشه درمورد انواع مختلف جادو مطالعه داشت و حتی در وقت های ازادش به این فکر میکرد که چطور یه وردی رو قویتر اجرا کنه پس از علاقه مندی هاش هم به مطالعه هم به معروف بودن میشه اشاره کرد و البته با توجه به کارهایی که کرده میشه از علاقه مندی هاش به ظاهر جذاب داشتن و علاقش به جادوی حافظه هم اشاره کرد.
زندگینامه : گیلدوری لاکهارت از یه پدر ماگل و مادر ساحره متولد شد. حدسیات میگه پاترونوسش یه گربست.از کودکی غرق در مطالعه و رویا پردازی درمورد قدرتاش بود و فکر میکرد به واسطه قدرت ذهنیش قدرت جادویی خاصی هم داره و در مدرسه قراره تک باشه ولی همه این ها فقط تا زمانی ادامه داشت که گیلدوری نامه هاگوارتز رو دریافت نکرده بود. با شوق و غرور مثل همه وارد سکوی 9 و سه چهارم شد ولی روط=ز اول تدریس متوجه تفاوتی با بقیه نداره و این یه شوک ناجور بهش وارد کرد. با این حال گیلدوری د=موفق شد در مدت تحصیلش شخصیتی خودشیفته و بزرگ رو از خودش به جا بزاره طوری که امضای خودش رو با سایز خیلی بزرگی روی زمین کوییدیچ حک کرد و ...
بعد از فارغ التخصیلیش تموم قدرت خاص ذهنیش رو روی مطالعه گذاشت همونطور که گروهش ریونکلاو بود بخش زیادی از عمرش رو برای مطالعه و دریافت دانش جادوی حافظه گذاشت و سرانجام موفق شد این ورد رو به صورت عجیبی عالی اجرا کنه! به کل جهان سفر میکرد و وقتی فردی یک موجود خطرناک رو شکست میداد گیلدوری همونجا جادوی حافظه رو اجرا میکرد و اونکار رو به اسم خودش در میاورد و کتابی درمورد اون ماجراجویی با استفاده از تخیلش مینوشت. اون از نظر ظاهر هم خودشیفته خودش بود و موفق شده بود 3 دوره برنده جایزه زیباترین لبخند بشه. سرانجام توسط دامبلدور که از قبل میدونست کاسه ای زیر نیم کاسه اونه استخدام شد و این افتخار بزرگی براش بود البته تا قبل اینکه در طی اینکار جادوی حافظه رو روی خودش اجرا کنه.


تایید شد.


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۳۱ ۲۰:۵۶:۳۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲:۱۹ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

هافلپاف، مرگخواران

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۱:۱۳ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲۲:۴۱:۲۰
از عمارت ریدل ها
گروه:
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
هافلپاف
مرگخوار
شـاغـل
پیام: 134
آفلاین
نام: تام

نام خانوادگی: ریدل

نژاد: مشنگ

چوبدستی: چوبدستی دیگه چیه ؟ من اینجا فقط بیلمو میشناسم.

گروه:گروه دیگه چیه؟ گروه خونی منظورته؟ نمیدونم این مروپ چیز خورم کرد آورده اسلیترین نمیدونم چه خبره اسمه گل و گیاهه؟ خوردنیه؟

جارو: یه دونه چمن زن دارم یه بار با عشقم سیسیلیا تا عشق آباد باهاش رفتیم جای مروپ خالی نباشه.

ویژگی ظاهری: زیبا فرح بخش و دلربا! هر جنس مونثی که تاحالا از کنارم رد شده دستشو با چاقو بریده! موهایی نرم و مجعد مثل شبق دارم. از چشمان مشکیم که دیگه نگم براتون، توی روح آدما نفوذ میکنه (البته همه آدما که نه فقط جنس مونثشون). خلاصه مثل این مروپ چلوس باقالی و زوار در رفته نیستم.

اندر احوالات این جوان ناکام: خدمتتون عارضم ما داشتیم توی عمارت همایونیمون زندگی میکردیم و همراه دوست دختر وفادار و جیگرم سیسیلیا برنامه عقدمونو اوکی میکردیم و خورشید سعادت بهمون لبخند میزد که ناگهان یه بلای آسمانی روی سرم نازل شد.
یه روز از روز های رمضونی مثل همیشه بود که ما بعد کلی گل کاری تو گلخونه تشنمون بود این مروپ مادر مرده مارو کشوند پشت این پرچینای خونشون یه آب پرتقال بهمون بده. خوردن آب پرتقال همانا و شروع فلاکت همان.
من تو زندگیم آزارم به یه مورچه نرسیده. همیشه نگاه پاک و معصومم پروانه رو به رقص و آواز در میاورده و حتی فرشته ها گاهی من رو با خودشون اشتباه میگرفتن. حالا من فرشته خو چه گناهی توی زندگیم کرده بودم که گیر یه غول بد سیرت و بد طینت افتادم. شما نمیدونین از روزی که این عجوزه ی بوالهوس منو از راه راست منحرف کرد چطوری با قلب لطیف و نحیفم بازی کرد.
از همه بدتر آزادیمو ازم گرفت! به جان شما یه لقمه خوش نذاشت از گلوم پایین بره. دائم منو کنار خودش نگه می داشت که مبادا یه وقت از اون زندون تاریک و نمورش فرار کنم.
اوه مای بیبی سیسیلیا! کجایی که عشقتو بردن.
آی مردم! بزرگ خاندان ریدل هارو بردن به اسارت! دیگه کدوم بنی بشری میتونه از این همه زیبایی و وقارم بهره ببره وقتی گیر این موجود خبیث و جادوگر افتادم.
حالا وقتی میگم جادوگر شما ممکنه باور نکنید ولی طرف واقعا جادوگره! خودم دیدم کدو تنبلو به کالسکه تبدیل کرد، به همین اسمانتوسم قسم.
همشم غر میزنه سرم...میگه من بهانه گیرم و غر غرو! زبونش لال میگه من لوسم. آخه من کجام لوسه. من فقط میگم پوست تخم مرغ میریزی پا گلدونام دیگه نیاز نیست زرده و سفیده شم ول بدی تو گلدون.
تازه اون دفعه خود مرغم گذاشته بود تو گلدونم نصف گلمو خورد!

اونم از غذاهاش... آخه کی پیتزا کرفس و بروکلی درست میکنه، میگه خاصیت داره! آقا من خاصیت نمیخوام. من میخوام سرطان بگیرم بمیرم! حداقلش از دست تو راحت میشم زن! اصلا من دوست دارم همبرگر چرب و چیلیمو با روغن پالم دار بخورم. دوست دارم نمکدونو رو غذام خالی کنم. دوست دارم توی چاییم یه کیلو شکر بریزم. اصلا به کسی چه.

یکی منو از دست این دیو دو سر نجات بده!

لطفا شناسه قبلیمو ببندین.



تایید شد. خوش برگشتی
شناسه قبلیت رو هم تو پروفایلت وارد کردم. لطفا اگه نمی‌خوای بگو تا پاکش کنم.


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۲۹ ۱۱:۵۷:۵۱



تصویر کوچک شده




S.O.S







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.