مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم میرساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامهریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیتهای شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.
درسته حرف شما متین.ولی من نظرم اینه که کس دیگری هم در اتاق بوده.یک شخصیت دیگر.که از نقشه خبر دار بوده و هری رو ازاد کرده که همه فکر کنن دامبلدور مرده.
در این مورد کاملا با شما مخالفم.چون ممکنه یک ذره از ردا یا کفش و ... از هری بیرون شنل باشه چون دامبلدور ون ورد رو اجرا کرد و دیگه معلوم نیست که وجود هری رو فهمیده باشه یا نه!
چرا بلیز جان.اگر اسنیپ نمیخواسته جونشو به خطر بندازه اصلا اون پیمان رو نمیبسته.پس میفهمیم که با اصلاع و علاقه این کارو کرده.
وای ببخشید.من حواسم نبود.الان کتاب رو خوندم دیدم حرف شما درست هست.ولی در کل دامبلدور میتونسته با دست جادو کنه.
بلیز جان شما یک موضوع رو دقت نکردی.همه این کارها برای خواننده و گول زدنشه.نه اینکه برای گول زدن هری.
و شما هم از محتویات اون معجون خبر نداری که.وقتی من میگم ریگولاس قبا اون چان پیچو برداشته حتما معجون رو هم تغییر داده دیگه.
خب بلیز جان وقتی تونست یک لحظه خودشو متمرکز کنه.جونه خودش که اهمیت بیشتری داشته میتونسته اون موقع هم تمرکز کنه.
بلیز تو خودتی واقعا؟
کتابو اونجاشو نخوندی.
نقل قول کتاب:
(اما پیش از انکه هری بتواند طلسمش رو کامل کند گرفتاری دردی طاقت فرسا شد.تعادلش را از دست داد و بر روی چمن ها افتاد و صدای جیغی در گوشش پیچید.اسنیپ میخواست او را تا حد مرگ شکنجه بدهد)
جلد 2 شاهزاده دورگه صفحه 368.
ضمنا در کتاب به صراحت گفته شده بعد از ان که دامبلدور از اون بالا پرت شدش اسنیپ پس گردن مالفوی رو گرفت از اونجا رفت و در این جمله هیچ نکته مشکوکی به چشم نمیخوره که ما بگیم اسنیپ این طلسم رو آزاد کرده .
در آخر اینکه اسنیپ جلوی اون همه آدم نمیتونه کاری بکنه . هر چند که اصلا روحشم خبر نداشته هری اونجاست
انجام دادن اون قول به معنی نجات دادن جون خودشه . فکر نکنم اشتباهی کرده باشم .
در مورد تونستن یا نتونستن دراکو من در پست قبلیم نه ولی در پست قبلش و پست قبل پست قبلیم به طور کامل در این مورد توضیح دادم . فکر کنم نخوندی برو یه بار بخون اگر مشکلی داشتی در خدمتم
حرفتو تصحیح میکنم در کتاب نه در فیلم !
من که در این مورد کلکی نمیبینم . دیگه این موضوع مثل روز روشنه که دامبلدور اون معجون رو خورده و قدرتشو از دست داده . ضمنا دامبلدور اون موقع که معجون رو خورده از ورود مرگخواران اطلاع نداشته پس چرا اونجا خودشو ضعیف نشون داده ؟
در مورد وقتی هم که با جارو پرواز میکرد فکر میکنم در خود کتاب صراحتا به این موضوع اشاره شد که قضیه ورود مرگخواران به قلعه برای چند لحظه مثل یک نیروی محرک برای دامبلدور عمل کرده و اون تونسته چند لحظه خودشو متمرکز کنه . همون کاری که در غار انجام داد و تونست هری رو از چنگ اینفری ها نجات بده
توهم نده اسنیپ هیچ جا طلسم شکنجه گر رو روی هری اجرا نکرده
اره بلیز جان من قانع شدم ولی یک نکته هم در کتاب هست که من قسمتیش رو نقل قول میکنم.
(وقتی مرگ خواران از نظر دور میشدند هری متوجه شد که میتواند دوباره تکون بخورد)
پس نتیجه میگیریم که اسنیپ ازادش کرده چو قبلش نمیتونست تکون بخوره.
اولا نجات اینجا کلمه درستی نیست بهتره بگیم انجام بده.
دوما که قول اسنیپ در صورتی بوده که دراکو نتونه.ولی موقعی که دراکو میتونسته پس کار اسنیپ برای قولش نبوده.بلکه برای سریع شدن کارها بوده.به نوشته بالایی توجه شود.
این در جواب اون یکی دوستمون بود.ولی بلیز تو هم توجه کن.در کتاب 3 اگر یادت باشه وقتی هری داشت با سرعت سقوط میکرد دامبلدور بدون چوب دستی او را نگه داشت پس معلوم میشه که اینجور طلسم ها ساده هست.
بلیز جان من با حرف شما موافقم.ولی ضعف دامبلدور میتونه ساختگی باشه برای کلک زدن.اگر دامبلدور ضعیف بوده چجوری با جارو پرواز کرده و خود را به قلعه رسانده؟
حمله کج کنقار یادم میاد و حق با شماست ولی یه جا که اسنیپ طلسم شکنجه گر رو رو هری اجرا کرد یکی از مرگ خواران گفت مگر دستور لرد رو فراموش کردی؟پس معلومه که اسنیپ هم پیش لرد رفته بوده و نقشه اون رو شنیده.
شاید به دامبل گفته باشه.ولی من الان یک نکته دیگه رو فهمیدم.اقا یکی بره تو کتاب ببینه که قبل از این بحث جلسات چفت شدگی رو تعطیل کرده بود یا نه؟فکر کنم سر اون داشتند بحث میکردند.
در هر حال نظر من اینه که بعضی از طلسم ها از بین میرن و بعضی از آنان پا برجا میمونن . و مطمئنن طلسمی هم که بر روی هری اجرا شده بود از این دسته بوده .
وما اینکه باز هم باید به این موضوع اشاره کنم که وقت اونا محدود بوده . اونا نمیتونستن هر چقدر که میخوان صبر کنن . اونا باید سریع کارشونو انجام میدادن و قبل از اینکه اتفاق غیر قابل پیش بینی بیفته از اونجا برن
اسنیپ میخواد خودشو از اون قول نجات بده خوب خودش سریع کار رو تموم میکنه . اصلا نیازی به اصرار کردن نیست .
منظورم جادوهاییه مثل تکون دادن اشیا و .... مطمئنن دامبلدور بدون چوبدستی نمیتونه طلسم های پیچیده بفرسته یا چیز پیچیده ای ( مثل چیزی شبیه بدن خودش ) رو غیب و ظاهر کنه . اگر میتونست که دیگه به چوبدستی نیاز نبود .
در آخر بگم که اگر به فرض محال طلسم به قاب آویز خورده دامبلدور وقتی سقوط کرده مرده چرا که دامبلدور بدون چوبدستی و دامبلدور ضعیف و کسی که در شرایط تعادلی مناسبی نیست در اون شرایط هیچ کاری نمیتونه بکنه .
هووووم شاید اگر ادامه متنشم با دقت میخوندی میدیدی که اسنیپ ( این فرد فداکار ) میخواسته هری رو طلسم کنه و اگر کج منقار نیومده بوده معلوم نبوده که چه بلایی سر هری میاد . فکر نکنم اسنیپ از هری بخواد ذهنشو ببنده تا موفق بشه اونوقت چند لحظه بعد به قصد کشتنش بهش حمله کنه
دامبلدور اصلا از جریان این پیمان گسستنی با خبر نبوده که حالا بخواد به اسنیپ اصرار کنه تا بکشدش .
در مورد اینکه می گین جادوی فرد بعد از اینکه مرده از بین می ره... به نظر شما بنیانگذارهای هاگوارتز زنده هستن گه هنوز جادوهاشون پا برجاست ... جادویی که روی کلاه گذاشتن... جادویی که روی هاگوارتز گذاشتن تا از نظر ها پنهان باشه یا خانه شماره 12 ... به نظرتون سازنده هاش زنده هستن؟ می شه نتیجه گرفت که از بین رفتن طلسم ممکنه که به مرگ طرف بستگی داشته باشه نه صدر درصد
بلکه اسنیپ دامبلدور رو کشته(اگه مرده باشه) پس در این صورت که اسنیپ دامبلدور رو بکشه جون دراکو به خطر می افته... می تونستن که دراکو رو مجبور کنن...
دراکو اینقدر خودش جاه طلب هست که اگه یه ذره بهش اصرار می کردن حتما یه کاری می کرد...
منظورتون از جادو های ساده چیه... ما چند تا جا دیدیم که یه جادوگر بدون چوبدستی جادو کنه حتی ولدمورت هم با چوبدستی جادو کرده....
در مورد طلسم هم گفتم که اسنیپ تو کتاب 2 فریاد زد Expelliarmus ولی لاکهارت پرتاب شد (پرتاب شد) پس می تونسته یه طلسم دیگه اجرا کنه...
ممکنه تو کتاب 7 اولین نکته ای که ذکر می شه شک هری به همین مسله باشه... بالاخره اون تجربه داره و چند تا نمونه از این آواداکدورا رو دیده...
من با مارك موافقم كه ميگه ممكنه به قاب اويزه خورده باشه .......... دليلش تينه كه وقتي هري پايين برج پيداش كردبازشده بود...............!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رفت؟پس باید جادووی که رو مدرسه کرده بود و مرز غیب و ظاهر شدند هم از بین بره دیگه.پس نتیجه میگیریم که این دلیل قانع کننده ای نیست.
نکته دوم اینه که اسنیپ یک جا به هری گفته هر موقع تونستی ذهنتو ببندی و ... . شاید اونجا میخواسته کاری کنه که هری تلاش کنه و ذهن خود رو ببنده.
نکه سوم این هست که جر و بحث اسنیپ و دامبلدور در جنگل ممنوعه که خیلی چیزها رو میتونه معلوم بکنه.
... از اطراف بدن دامبلدورو میز زیر آن شعله های سفید تابناکی بیرون زد که زبانه کشید، بالا و بالاتر رفت و بدن او را از نظر پنهان کرد. ... در یک لحظه ی نفس گیر به نظر هری رسید که ققنوسی را دیده است که شادمانه در پهنه ی آسمان آبی پرواز میکند...