با توجه به مواردی که در این تاپیک در مورد ر.آ.ب. وجود داشت یه پرسش همگانی نوشتم که موارد غیر تخیلی و حقیقت های این شخص رو به طور کامل توش نوشتم. در نتیجه حدسیات و تیوری ها و تخیلات هنوز برای این تاپیک باقی میمونه:
http://www.jadoogaran.org/modules/smartfaq/faq.php?faqid=527و اما به عنوان اولین پست در این تاپیک:
فی الواقع اینکه بیایم و در مورد یه جریان مثل همین که ر.آ.ب. کیه از خودمون داستان بسراییم زیاد مشکل نیست مثلا این تیوری رو ببینید:
- امکان داره تمام این جریان صحنه سازی باشه و ولدمورت برای رد گم کردن و کشتن آلبوس این برنامه رو چیده باشه به این صورت که میره و در غار اون برنامه ها رو میچینه و اون نامه رو مینویسه و با نام الکی ر.آ.ب. امضا میکنه تا آلبوس رو بکشونه اونجا و ضعیفش کنه و بعد بتونه به راحتی با کمک دراکو آلبوس رو از بین ببره
من واقعا تعجب میکنم که چرا کسی به متن بسیار مشکوک نامه توجه نکرده و در زیر میبینید که این متن خیلی غیر واقعی و ساختگی به نظر میرسه
و اما دلایل:
1- هیچ کس نمیدونه که آلبوس چطور متوجه شده که هورکراکس در اون غاره؟ و چرا
2- هیچ کس به غیر از ولدمورت و دامبلدور و البته هری رون و هرماینی از این قضیه پیشگویی خبر نداشتن تا در نامه به حریف ولدمورت و اینکه مرده اشاره کنه
3- هیچ کس از هورکراکس های ولدی ایضا به غیر از افراد ذکر شده در شماره 2 به اضافه هوراس اسلاگ هورن خبر نداشته
4- کسی که رفته اونجا نمیتونسته مرگش رو پیش بینی کنه چطور میتونسته؟
5- کسی که به اونجا رفته حتما میدونسته که ولدمورت هیچ وقت یا به ندرت به هورکراکس هاش سر میزنه بنابراین احتمال اینکه نامه اون رو بیاد و ببینه تقریبا نیست
6- امکان اینکه راز ولدمورت رو کشف کنن فقط از طریق هوراس اسلاگهورن امکان پذیر بوده و خیلی بعدیه کسی بتونه بدون کمک اون به این راز پی ببره
7- چرا کسی که یه هورکراکس رو کشف کرده و میخواد ولدمورت رو از بین ببره میاد خودشو لو میده؟ چرا خودشو ناشناس نمیزاره تا برای خودش شانس زندگی قایل بشه و بعد از اینکه ولدی از بین رفت بیاد و خودشو رو کنه؟ چه لزومی داره به اطلاع لرد برسونه که هورکراکس رو ورداشته و در واقع قبر خودشو بکنه. به نظر من این مورد بسیار مشکوکه و کسی تا جایی که من دیدم بهش توجه نکرده
8- مانند شماره 7 چرا به جای لو دادن خودش نمیره بقیه هورکراکس های ولدمورت رو نابود کنه؟ ( البته به نظر من حتما ر.آ.ب. فکر میکرده که ولدمورت فقط یه هورکراکس داره که نوشته با نابود کردن اون دیگه تو فانی شدی که این نکته در نوع خودش نکته بسیار مهمیه)
به بلیز:
بلیز عزیز شما حرف های خودت رو هم نقض میکنی مدام
یه جا میگی ولدمورت اصلا به هورکراکس های خودش سر نمیزنه برای اینکه کشف نشن و یه جا داری دنبال راه هایی برای اینکه ولدمورت چطور میره به هورکراکس هاش سر میزنه پیدا میکنی؟
بر طبق کتاب که تا الان موردی مشابه پیدا نشده اصلا ولدمورت هیچ وقت به هورکراکس ها خودش سر نمیزنه تا لزومی برای دوباره اومدنش به غاز بعد از ساختن هورکراکس وجود داشته باشه
به آلبوس پاتر:
آقا از این نظر های تخیلی که مانند فیلم ماتریکس یا فیلمای جان وین میمونه ندی خیلی بهتره نه؟ در کجای کتاب رولینگ این ارتیست بازیا رو دراورده که این دومیش باشه؟
سبک رولینگ کاملا سبک real یعنی واقع گراس هیچی رو به شانس و اقبال واگذار نمیکنه و مهمترین دلیلی که کتاب هاشو خیلی دوست دارم همینه.
هیچ اتفاقی شانسی نمیافته تا مثلا قهرمان داستان از مهلکه در بره یا وسط ماجرا یهو نمیره
هیچ وقت دست نویسنده از غیب دراز نمیشه تا هری یا دامبلدور رو از مرگ یا چیز دیگه ای نجات بده
و حسن بزرگ این کتابم همینه
رمان نویس های محترم و محترمه فارسی همینجوری یه روز صبح پا میشن شروع میکنن به نوشتن داستان بدون اینکه در مورد حوادث و چهار چوب داستان فکر کرده باشن از عشق بیژن و منیژه آغاز میکنن و دو سه فصل که جلو میرن تازه میفهمن که تو چه هچلی افتادن و دیگه نمیدونن باید این عشاق رو به آمریکا بفرستن یا از بیمارستان و تیمارستان پلیس 110 مدد بگیرن و اینقدر داستانو کش میدن و نمیتونن یه جوری به پایان برسوننش و نشستن و منتظر یه الهام از آسمون برای داستانشون هستن چون همه میدونن که تموم کردن یه داستان خیلی مشکلتر از شروع کردنشه.
این افراد با رولینگ که فصل آخر کتاب 7 رو نوشته شده داره و از اول میدونسته که آلبوس کی قراره بمیره و سیریوس کی خیلی تفاوت دارن.
مطمانا رولینگ که نشسته و تمام چهار چوب داستان رو نوشته کتابش رو به شانس و اقبال و مطالبی که در لحظه آخر به ذهن برسه واگذار نکرده یا اینکه بیاد در سایت ها بگرده ببینه در چه مواردی کمتر بحث شده بره اونا رو اصل ماچرا قرار بده
نقل قول:
خطاب به لرد سیاه. مطمئنا زمان دارازی نخواهد بود که من زنده می مانم اما بدون که راز هورک راس هایت را من کشف کردم. زمان درازی زنده نمی مانم (بخاطر اون صدمه سقوط و معجون) اما خوشحالم زمانی می میرم که تو در مبارزه ی نهایی خود با همتای خود خود را فنا پذیر تر می یابی (نمی گوید فنا پذیر بلکه می گوید فنا پذیر تر. یعنی ر. آ . ب هم می داند که بیشتر از یک هورک راس هست. و دامبلدور در جایی می گوید که غیر از هوراس اسلاگ هورن هیچ کس در دنیا حتی فکر ساخت دو تا هورک راس را هم نمی کند.
من نمیدونم تا کی باید ترجمه های غلط و بی درو پیکر بیاد توی متن ها و استدلال ها به عنوان منبع استفاده بشه؟
رولینگ که شنگول و منگول ننوشته که هر کسی بلن شه از روی دیکشنری یه ترجمه از خودش بده بیرون... متن کتاب بسیار بسیار مشکل و ترجمه اون هم کار هر کسی نیست ... ولی متاسفانه ویدا اسلامیه و هر مترجم تازه کار و نوجوونی اومدن برای اولین و دومین ترجمشون این کتابو ورداشتن ترجمه کردن که نتیجه این شده
به نظر من مترجمی رو میشه گفت حق داره این کتابو ترجمه کنه که 50 اثر ترجمه قبلش داشته باشه و سنش بالای 50 باشه
چون الان به هیچ ترجمه ای اعتماد صد در صد نیست که درست ترجمه کرده باشه چون هیچ ترجمه ای حرف به حرف بررسی و تطبیق نشده چون هیچ فرد یا گروهی که این همه فعالیت هم در فروم دارن این کار بسیار بسیار بسیار مهم یعنی بررسی حرف به حرف ترجمه ها و تصحیح اونها رو انجام ندادن.
با این مقدمه طویل باید بگم این ترجمه کاملا غلط هست و هکذا نتیجه گیری از اون تکلیفش مشخصه و منم قصد ندارم بگم کجاش غلطه و این مترجم چند سال باید بره کلاس اکابر و اینکه یه بچه کلاس سوم دبستان هم به وضوح میتونه این غلط ها رو تشخیص بده
ترجمه درست رو در پرسش های همگانی نوشتم
بعد از دیدن این مورد ایراد ترجمه و چندین ترجمه غلط دیگه که متاسفانه از ویدا اسلامیه هم بوده و کلی مشکل ایجاد کرده من کم کم دارم به این نتیجه میرسم که درشت بالا بنویسیم نقل قول و استناد از ترجمه های فارسی هری پاتر ممنوعه و هر کسی میخواد بحث هری پاتر بکنه باید بره متن انگلیسی رو بیاره و مورد استناد قرار بده
کسانی که انگلیسی بلد نیستن لطف میکنن و در بحث شرکت نمیکنن و یا میرن به سایت های دیگه هری پاتری
تا زمانی که یه ترجمه صحیح از هری پاتر موجود نباشه و سایت جادوگران اون ترجمه رو تایید نکنه کسانی که از ترجمه ها نقل قول میکنن ابدا مطمان نباشن و زیر هر نقل قولشون بزرگ بنویسن که شاید ترجمه غلط باشه
نکته دیگه ای که برای من جالبه اینه که نمیدونم چرا هر موضوعی که داره بحث میشه توش جریان زنده بودن دامبلدور هم میاد؟ هر موضوعی حتی کاملا بی ارتباط آخرش یکی میاد یه پیش فرض زنده بودن دامبلدور میزاره جلوش بعد از روش تیوری درست میکنه... جدا این جریان زیادی مسخره بازی شده.
یه مساله دیگه ای که از این جالبتره اینه که الان 135 پست تو این تایپک زده شده هیچ کس نیومده بگه رولینگ در مورد این ر.آ.ب چیا گفته و چه نظری داشته؟
طرف به حرف سیریوس بلک که یه شخصیت از کتابه و به قول بلیز کاملا دید خودشو داره و چون از دید خودش داره جریانو نقل میکنه احتمال اینکه درست نگفته باشه هست استناد میکنه ولی به حرف رولینگ که خودش نویسنده و خالق همه این شخصیت ها هست و دقیقا میدونه کی به کیه هیچ وقعی نمیزاره؟
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.