جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: جمعه 9 مرداد 1383 20:40
تاریخ عضویت: 1382/10/13
تولد نقش: 1396/04/21
آخرین ورود: چهارشنبه 26 خرداد 1395 10:57
از: پریوت درایو - شماره 4
پست‌ها: 3768
آفلاین
در سایت به جز پست در پیت نبود *** در رول پلینگ یک دونه کبریت نبود

آتیش سوزی میشد چقدر حال میداد *** اما یه نفر این وسطا خیط نبود؟

به هرماینی جدید:
راستش تا اونجایی که من میدونم شعر انگلیسی به ندرت بدون قافیه پیدا میشه ممکنه وزن نداشته باشه ولی قافیه رو حتما داره
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: جمعه 9 مرداد 1383 19:54
تاریخ عضویت: 1382/11/15
آخرین ورود: شنبه 14 اردیبهشت 1387 15:06
پست‌ها: 594
آفلاین
اینم یک شعر نوی مثنوی:

آن شب که دگر ز من نخواستی امضا
شصتم بگرفت و گشت ارضا
همی رنج بردم و خواهانم ز تو
که بر دوش خواهرانم نگذاری وتو
از اسب مشو هرگز پیاده ای جوون
که اسبت خواهد گشت همی حیرون
از من نخواه باز امضایش کنم
آن حقیر را که عکس نامش گزاردی پاره کنم
خسته و بی باک گشتم ز عشق
تنفس مصنوعی را پیشه کردم ز عشق
هرگز نچشیدم مزه درد را
زیرا از خودم پرسیدم و بسی گفتم زیرا
منقلت را بیاور تا دست در دست هم دهیم
زندگی خویش را به فنا دهیم
آن شب که دگر ز من نخواستی امضا
شصتم بگرفت و گشت ارضا
همی رنج بردم و خواهانم ز تو
که بر دوش خواهرانم نگذاری وتو
از اسب مشو هرگز پیاده ای جوون
که اسبت خواهد گشت همی حیرون
از من نخواه باز امضایش کنم
آن حقیر را که عکس نامش گزاردی پاره کنم
خسته و بی باک گشتم ز عشق
تنفس مصنوعی را پیشه کردم ز عشق
هرگز نچشیدم مزه درد را
زیرا از خودم پرسیدم و بسی گفتم زیرا
منقلت را بیاور تا دست در دست هم دهیم
زندگی خویش را به فنا دهیم

بروبچز: دوباره..دوباره...دوباره
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: جمعه 9 مرداد 1383 19:38
تاریخ عضویت: 1382/10/13
تولد نقش: 1396/04/21
آخرین ورود: چهارشنبه 26 خرداد 1395 10:57
از: پریوت درایو - شماره 4
پست‌ها: 3768
آفلاین
این شعر رو فقط برای تو گفتم نمیدومن:

در عشق تو ای نمید من سر بازم *** سرهنگ تویی و من ترا سربازم

من چو را فقط برای تو ول کردم *** یک بله بگو بکن تو از سر ، بازم
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: چهارشنبه 7 مرداد 1383 20:14
تاریخ عضویت: 1382/10/13
تولد نقش: 1396/04/21
آخرین ورود: چهارشنبه 26 خرداد 1395 10:57
از: پریوت درایو - شماره 4
پست‌ها: 3768
آفلاین
بر تمام دوستان دارم سلام *** بنده عرضي داشتم در يک کلام
انقده گيزر به سيم من نديد *** سيم سرور هس فقط مال نميد
ميزنم با سيم بر روي بدن *** همچيني يک اپسيلون هستم خفن
می کنم او را شکنجه روز و شب *** حیوونی الان کنارم داره تب
دوست و عشق وفادارم نمید *** با تمام رنجهایی که کشید
الغرض موندم توي کار خودم *** راس راسی من این قدر یعنی بدم؟
هیچ وقت از من نخواست پول و طلا *** شب که ساعت 9بشه میره لالا
بعد از اینکه فهمیدم خوب خوابیده *** خوش خوشک پا میزارم تو میکده
من در این جادوگران مي خورده ام *** آبروي آمبريج را برده ام
گیر میدم فوری به هر کس توی سایت *** can you speak english? so thats right
من به هر کي گير دادم خواست بره *** آمبريج و هرمي و يک ساحره
توبه کردم از گیر دادن به ونوس *** ای خدا از دست دخترهای لوس
خواب هایم سیم و دی ان اس داره *** وقتی دیدم ست نشد دپرس داره
غصه دارم هر زمان سايت دان شده *** جمع ما هم بي سر و سامان شده ( بلا:
واييي سامان )
خب دیگه کم کم برم کاری دارم *** سیم های نو برای server ام
با چنين اوضاع خیط قافيه *** فک کنم اینقد که گفتم کافیه
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: سه‌شنبه 30 تیر 1383 22:54
تاریخ عضویت: 1382/10/21
تولد نقش: 1398/05/26
آخرین ورود: امروز ساعت 23:20
از: شیون آوارگان
پست‌ها: 1398
شهردار لندن، مترجم دیوان جادوگران
آفلاین
الا اي مالك سايت گران قدر
نبينم من تو را در جا شناور
كه بودي سيمو سرور با يكي دست
گرش كرده به دور گردنت بست

همان كس كه تو را در خواب بيند
برايت نقشه ها بر آب ريزد
نداند تو نداني كه نداند
سرش ميشكند گر بداند.
زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!

قابلیت‌های ویژه:
بازی با ذهن انسان‌ها و جذابیت ذاتی

دیدن آینده (به لطف کیلین)
سفر به گذشته (به لطف زمان‌برگردان)
جوانی جاودان (به لطف سنگ جادو)
قدرت بی‌انتها (به لطف ابرچوبدستی)

Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: سه‌شنبه 30 تیر 1383 19:51
تاریخ عضویت: 1383/04/22
آخرین ورود: شنبه 15 دی 1386 19:43
پست‌ها: 259
آفلاین
باشه باشه من زیاد شعر فارسی گوش نمی کنم و تازه شعر انگلیسی را بهر میشه تغییر داد چون اصلا" قافیه ی مشخصی نداره که بعد بخواهد قافیه اش را از دست بده اما فارسی خوب سخت تره
اما به خاطر شما :
شادمهر (آدم فروش )
سیروس:
پیتر پتیگرو
دست تو رو شده برام قصه هاتو بلد شدم
من به تو اعتماد کردم , حالا پشیمون شدم
وقتی دیدی لرد قویتره رفتی و جیمز را فروختی
آدم فروش
دوست باوفاتو فروختی به هیچ و پوچ
هر چی که بوده بین ما تموم شده دیگه حالا
.....
قسر در رفتنت ازش
بدون که بار آخره
اگر برنده هم بشی...
باختن من ناممکنه

وقتی دیدی به نفعته رفتی و جیمز را فروختی
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: سه‌شنبه 30 تیر 1383 18:42
تاریخ عضویت: 1383/04/22
آخرین ورود: شنبه 15 دی 1386 19:43
پست‌ها: 259
آفلاین
this wormtail is a pain
he 's so unfaithful again and again
every day he gets online it’s the same
and what is worse we get the blame
it is so sad white just cant win
cause after all we must not cheek
I say to my self lord will sort him out
Once he had shown him his unfaithfulness
But all he does is performing cruciartice curse
But that does not deal the trick
It isn’t enough it just make him a bit sick
Its such a crime , oh what a sin
Plz oh plz don’t let him live

ین یکی را در شرح حال خودم گفتم که در این سایت فعالیت میکنم:
9 to 5
tumble out of bed
and stumble to my desk
pull myself toward computer
and yawn and stretch and try to come to life
turn un the comp and blood start pumping
there on nets speed starts decreasing
with the girls like me on the site from 9 to 5
typing 9 to 5
what a way to make it funny
its aim getting by is just laughing and joking
they just use your mind and never let u be Hermione
that’s enough to make u adore it if u let it
9 to 5
for typing and for sending
you would think that I would deserve a better ranking
want to move ahead
but Merlin don’t seem to let me
I swear ,sometimes that boy is out to get me



لطفا از زدن دو پست پشت سر هم در يك روز، خود داري كنيد .
دنيس كريوي
ویرایش شده توسط دنيس كريوي در 1384/3/28 9:14:53
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it
Re: اشعار جادویی
ارسال شده در: دوشنبه 29 تیر 1383 20:41
تاریخ عضویت: 1383/04/22
آخرین ورود: شنبه 15 دی 1386 19:43
پست‌ها: 259
آفلاین
You are not allowed to forbidden forest
Said our professor as she read through the school rules
There shall be no poking around after midnight
Oh aint she know breaking these is my favorite fun?
-
Unless u haven’t got a teachers permition
You can not use the restricted section
First years also can not have a broomstake
Oh aint she know breaking these is my favourite fun?
-
third years can sometimes visit the hogsmead village
but only if they'd brought their parents signature
and more and more rules as she kept on reading
Oh aint she know breaking these is my favourite fun?
-
there must be no magic in corridors or after the terms
by this sentence she shut a questioning look at me and added
breaking each these would cause your house loose a dozen points
oh god she knew that had been my favorite fun !
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it
اشعار جادویی
ارسال شده در: دوشنبه 29 تیر 1383 12:13
تاریخ عضویت: 1383/04/22
آخرین ورود: شنبه 15 دی 1386 19:43
پست‌ها: 259
آفلاین
هرگونه شعری ساختید یا اینکه متنش را تغییر دادید تا بشه در دنیای جادویی خواندش اینجا بنویسید
ویرایش شده توسط نارسیسا بلک در 1384/11/27 17:05:11
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در 1384/12/3 15:31:51
world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it