بیسکوییت گریف
برمودادایره نیست .زییییییییییییییییییینگ
زنگ خورد و همه ی از خدا خواسته از کلاس رفتن بیرون ، جز بتی ؛ تا هسته آلوچه هایی رو که سر کلاس خورده جمع کرد ، دید خودش مونده با خودش . دویید تو راهرو و جیمز رو کنار کسی که همیشه یه سر و گردن از همه بلند تر بود ، پیدا کرد .
تدی و جیمز با قدامای بلند راهی دفتر معلما بودن ، برای همین بتی مجبور بود با سرعت 105 کیلو متر در ساعت دنبالشون بدوئه .
- استاد ، بابام آرزو داره که من خبرنگار بشم و نمیزاره . . .
جیمز حرف بتی رو قطع کرد و بیخیال گفت :
- بتی ، گیریفندوری و النگو بازی ؟ برو ، تکلیفت رو بنویس .
بتی ناامید ترمز گرفت و در افق محو شدن دو تا از استاداش رو تماشا کرد .
دو روز بعد وسط دریای ناکجاآباد- گید ، بس کن . حالتم داره تهوع پیدا میکنه .
دریا که چیزی نیس .
- اوووووع . دست خودم نیست . تو که تا حالا دریا زده نشدی ، ببینی چه حال بدیه .
دریای آروم با موجای کوچولو عرض چند ثانیه از دور شبیه مثلث شد و بعد یه جزیره از وسطش زد بیرون و بتی و گید رو با دهن باز متوجه خودش کرد .
- کات . اینا وسط فیلم برداری چیکار میکنن ؟
- نمی دونم آقای کارگردان .الان میرم سراغشون .
تهیه کننده همراه با دو تا آدم هیکلی که معلوم بود بدنسازن ، سوار یه قایق کوچولو شد که هرآن خطر غرق شدن داشت ، شدن و پیش به سوی قایق موتوری بتی و گید . تهیه کننده قبل از وایسادن قایق صداش رو انداخت تو گلوش و گفت :
- میشه بپرسم شما اینجا چیکار دارین ؟
بتی که حس شوت بودنش گل کرده بود با لرز گفت :
- گید با تو کار دارن .
گید قبل از جواب دادن به سوال تهیه یه چش قره به بتی رفت و با آرامش گفت :
- بفرمایین آقا . چه کاری از دستم برمیاد ؟
- ظاهرن شما از دوستتون شجاع ترین ! به هر حال شما دو تا الان وسط صحنه ی فیلم آتلانتیس هستین .
بتی آب دهنش رو قورت داد و گفت :
- یعنی اونی که از اون وسط زد بیرون برمودا نبود ؟
- معلومه که نه . شما حالتون خوبه ؟
- ببخشید آقا . بتی یه کم تعجب کرده . اجازه میدین ما از صحنه بریم بیرون ؟
تهیه با حرکت سرش به گید و بتی اجازه داد که برن . بعد از تائید تهیه هر دو قایق روشن شدن و با سرعت از هم دور شدن . گید سرعت قایق رو کم کرد و با تعجب رو به بتی کرد و گفت :
- توجه کردی من خوب شدم ؟
- خوب شدن تو مهم نیست ، مهم برموداس !
سکوت عمیقی به خاطر رفتار تند بتی ، بینشون به وجود اومد تا اینکه قیافه ی بتی تغییر کرد .
- فهمیدم .
- چیه ؟ چرا دوباره خطرناک شدی ؟
- اینو ببین ، من یادم رفته بود . من از اون جزیرهه ، اسمش چی بود ؟ حالا هرچی ! فیلم گرفتم . ما میتونیم اینو به عنوان مدرک بزنیم رو
پرونده تکلیفمون . اون موقع یه کلاه گشاد میره سر جیمز و تدی و دیگه بهونه ای واسه نمره کم کردن ، ندارن .
- این عالیه !
- معلومه ولی شما میگید که تکنولوژی به درد نخوره .
بتی مثل همیشه بعد ار موفقیتش چتریاش رو فوت کرد و صمیمی تر از همیشه گید رو به آلوچه دعوت کرد .
خلاصه ی داستان این میشه که بتی و گید از صحنه ی فیلم آتلانتیس سوء استفاده کردن و جیمز رو به این نتیجه رسوندن که برمودا مثلث که نیست هیچ ، دایره هم نیست ؛ بلکه به جادوی قدرتمند عشق اعتقاد داره و شکل قلبه .
-------------------------
پیام امروز