هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (آگوستوس.پای)



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۱۵ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹
امتیازات جلسه چهارم درس معجون سازی:

گریفیندور:8.5

دابی: 25 ( متاسفانه امتیاز سوال دوم رو به خاطر عدم پاسخ دهی از دست دادید!)


هافلپاف: 18.5

1. رز ویزلی: 30 ( تکلیفتون رو فوق العاده انجام داده بودی، آفرین!!!)
2. روفوس اسکریم جیور: 25 (امتیاز سوال دوم رو نگرفتین)


راونکلاو: 0
بدون شرح!


اسلیترین: 0

بدون شرح!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹
امتیازات جلسه چهارم درس معجون سازی:

گریفیندور:8.5

دابی: 25 ( متاسفانه امتیاز سوال دوم رو به خاطر عدم پاسخ دهی از دست دادید!)


هافلپاف: 18.5

1. رز ویزلی: 30 ( تکلیفتون رو فوق العاده انجام داده بودی، آفرین!!!)
2. روفوس اسکریم جیور: 25 (امتیاز سوال دوم رو نگرفتین)


راونکلاو: 0
بدون شرح!


اسلیترین: 0

بدون شرح!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
درود

مرسی بابت راهنماییت. متوجه نبودم توی آیدی مسنجرم ادرسو نوشته بودم!

متاسفانه معلومات من توی این زمینه ها خیلی کمه!

ولی اگه میشد اینکاری رو که شما میگید رو اجرا کرد خیلی عالی میشد.

ممنون.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۲۵ سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
درود

من یه مشکل دارم، اونم اینکه وقتی در قسمت ویرایش ویژگی های فردی گزینه به سایر کاربران اجازه بده ایمیل من را ببینند را تبدیل به "نه" میکنم. بازهم قابل مشاهده است. ممنون میشم اگه درستش کنید.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۹
آگوستوس چوبش را از نیام برکشید و آهسته به سمت هری در بند رفت. نفس در سینه مرگخوارن و به خصوص لرد سیاه حبس شده بود.

بالاخره آگوستوس در چهار پنج قدمی هری که رسید توقف کرد. چوبش را بلند کرد و با دقت نشانه روی کرد. لرد سیاه که ناظر واقعا بود فرمان داد:
- د بکشکش!

به دنبال فرمان لرد، طلسم سبز رنگ از انتهای چوب جادویی خارج شد و به سمت هری وحشت زده رفت که ناگهان با مانعی جادویی برخورد کرد.

-تو نمی تونی بهش صدمه بزنی!

آگوستوس به سرعت به سمت منبع صدا برگشت اما سیریوس بلک مهلت واکنشی نداد و با طلسمی او را بلند کرد و به دیوار پشت سرش کوباند.

بدنبال حمله بلک، یکی یکی اعضای محفل هم شروع به سبز شدن از گوشه و کنار کردند.

از آن سو مرگخوارن به رهبری لرد سیاه بیکار ننشستند و به مهمانان ناخوانده حمله کردند.

لحظاتی بعد تالار مملو از نورهای سبز و سرخ شد. تندیس ها یکی پس از دیگری فرو می ریختند، گوی های شیشه ای از هر طرف منفجر میشدند و صدها صدای عجیب پیشگویی هایی را با آوای ترسناکی بازگو می کردند.

گردوخاک همه جا را گرفته بود و چشم چشم را نمیدید، هر کس هر که را میدید طلسم می کرد. آگوستوس گیج و منگ هنوز بلند نشده بود که با طلسم آنتونین بار دیگر بی حرکت روی زمین افتاد.

ایوان روی نشان داغ شده اش فشار داد تا دیگر مرگخوارن هم سر برسند.
کم کم با آمدن لوسیوس و بلاتریکس و دیگر مرگخوارن کمی از فشار حملات بی امان محفلیون کم شد.

با این حال بنظر اتفاقات خاصی روی داده بود! جای افرادی خالی بنظر میرسید. ظاهرا لرد سیاه، هری و سیریوس غایبان این مبارزه مرگبار بودند.

اثری از دامبلدور رهبر محفلیون هم نبود.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸ ۲۱:۲۶:۲۴
ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸ ۲۱:۲۷:۲۶

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۲۰:۳۸ دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۹
بیست سی انگشت بر روی لیست اعلام نتایج سمج بالا و پایین میشدند. در حالیکه لوسیوس و سیبل و... از خوشحالی روی پاهایشان بند نبودند، لینی، لونا و زنوفلیوس در شوکه شده بودند.

آستوریا که در میان سه نقطه سرانجام نمره فراتر از حد انتظارش را دید نفسی راحت کشید و گفت:
- آخیش! این یکی که بخیر گذشت. امم... اِ... لینی تو که از هممون بهتر خونده بودی چرا نمرت ابنجوری شده؟

لونا که هنوز در شوک بود. کمی تکان خورد و گفت:
- این امکان نداره، من باید برم با اونیکه ورقمو تصحیح کرده حرف بزنم... اصلا من اعتراض دارم. امکان نداره...
- اره منم همینطور!
- نه خانم وارنر شما جایی نمیرید!

پروفسور مک گونگال با قیافه خشک و جدیش در پشت سرش مرگخوارن ایستاده بود. هنگامی که همه به سمت او چرخیدند در ادامه افزود:
- نه شما و نه لاوگودها تا زمانیکه امتحان عملی خودتونو ندادید حق خروج از سالن را ندارید! لازم به ذکرِ، هر کس از در این سالن خارج بشه اجازه شرکت در باقی امتحانات رو نداره. روشن شد!

پشت در سالن امتحان


رون به سرعت خودش را به هری و هرمیون رساند و گفت:
- عجب امتحان سختی بود! من اون دو قسمت اجرای طلسم فراموشی و دفع کلاه قرمزها رو با هم اشتباه کردم...

و با گفتن این حرف به سمت درگاه اصلی به راه افتاد.
- ولی گمون نکنم جای دیگه ای رو اشتباه کرده باشم. هووم... چرا شماها نمیاین؟ مگه منتظر من نبودید؟

هرمیون نگران انگار که تا آن موقع به حرف های رون گوش نکرده بود با حواس پرتی گفت:
- اِ تو کی اومدی؟ امتحان خوب بود؟

و بدون توجه به واکنش رون به سرعت به سمت هری برگشت و با دلواپسی پرسید:
- میگم شاگردامون یه وقت هول نکنن و طلسمی رو اشتباه بگن! توی این درس کلی زحمت واسشون کشیدی. میگم اصلا بهتره من برم با اوناییکه ورقه لاوگودها و وارنر رو تصحیح کردن صجبت کنم شاید اشتباهی رخ داده!
- اره، ممنون میشم. منم منتظرشون میمونم.

دهان رون از شدت تعجب باز ماند.
- چی؟؟؟ شما دوتا چتون شده؟ دارین در مورد مرگخوارا حرف میزنین؟!! چی میگی هرمیون! هوی کجا میری مگه... هی مثلا دارم باهات جرف میزنما!... مگه فرار نبود کاری کنیم اونا مردود بشن؟
- ساکت شو رونالد ویزلی! ما کی چنین تصمیم وحشتناکی رو گرفتیم!
-بس کن رون! هرمیون راست میگه... نمیدونستم اینقدر به دیگران حسودی می کنی!
-چی؟

سر میز شام

رون عصبانی قاشقش را محکم زیر توده ژلاتین ها زد و با اینکار کل محتوای ظرف روی جردن ریخت.
- اینا دیونه شدن. باورم نمیشه!!!
به صحنه شادی مرگخوارن نگاه کرد.

همه مرگخوارن توانسته بودند امتیاز عالی را از امتحان عملی مبارزه با جادوی سیاه کسب کنن و به گفته هرمیون؛ با این امتیاز، امتیاز ضعیف سه مرگخوار را از ضعیف به قابل قبول تبدیل می کرد.

و تراژدی زمانی برای ویزلی تکمیل شد که دید هرمیون به جای غذا خوردن با اشتیاق مشغول برنامه ریزی برای کلاس گیاه شناسی و تاریخ جادوگری است.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
جلسه چهارم

" Oblivious Unction, Dr. Ubbly's "
مرهم فراموشکاری دکتر آبلیز


پروفسور پای با اشاره ی کوچکی که به عصایش داد، این عبارت را روی تخته حک کرد. دانش آموزان با عجله قلم های پرشان را برداشتند تا مطالب درس جدیدشان را یادداشت کنند.

- نام این معجون در اصل معجون هوشیاریه. لغت انگلیسی "unction" به معنی مرهم یا ضماد از عبارت لاتین "to anoint with oil" (مالیدن با روغن) گرفته شده. این معجون بصورت پماد مصرف میشه و برای درمان جراحت های ناشی از گزش مغزهای نیش دار استفاده میشه.

- ببخشید استاد مغزهای نیشدار چی هستن؟

- موجواتی شبیه به عروس دریایی، دارای سری شبیه به مغز انسان، با دنباله هایی بلند که در انتهای درازترین آنها، نیش های بشدت زهراگینی وجود داره. اگر فردی توسط این موجودات گزیده بشه، در موضع گزش شروع به رشد زائده هایی میکنه که به سرعت در بدن پخش میشن. در این حالت فرد هوشیاریشو رفته رفته از دست میده تا اینکه بیهوش بشه! در نهایت هم میتونه منجر به مرگ انسان بشه. این موجودات بشدت حساس و واکنش پذیرن. بنابراین باید از اونا تا حد امکان فاصله گرفت.

اما ویژگی های ظاهری این معجون، این معجون به رنگ سبز روشنه، با بویی شبیه بوی لجن. هنگام درست کردن این معجون باید مراقب بود چرا که در هنگام جوش آمدن بسیار کف آلود و پرحباب میشه. این حبابها بسیار داغ بوده و دارای محتوای گازهای تورم زاست هستند. بنابراین هنگام درست کردن این معجون از پاتیل هاتون به اندازه کافی فاصله داشته باشید. مواد اولیه و مراحل ساخت این معجون روی تابلو وجود داره، حالا مشغول شین!


سوالات جلسه چهارم:

1- مواد اولیه این معجون را نام برده و روش تهیه آنرا بصورت یه ماجرا بیان کنید. (میتونه طنز یا جدی باشه) 25 امتیاز


این سوال هوشیه و کمی همت می خواد: 5 امتیاز

در متن داشتیم که این معجون گازهای تولید میکنه که تورم زا هستند. از این گاز برای ساخت Swelling Solution ( محلول ایجاد کننده آماس یا تورم) استفاده میشه، کسی میتونه بگه نام پادزهر این معجون چیه؟ و در کدام یک از کتاب های هری پاتر به ان اشاره شده؟ (این سوال جدیه و نیاز به سرچ داره!) اگه دوست دارید جواب این سوال رو دیگران کپی نکنن پیام شخصی کنید.

راهنمایی: می تونید از این آدرس برای رسیدن به جواب استفاده کنید.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
امتیازات جلسه سوم درس معجون سازی:

گریفیندور:9.5
گودریک گریفندور:28

هافلپاف: 20
1- رز ویزلی: 30
2- روفوس اسکریم جیور: 30

راونکلاو: 0
بدون شرح!

اسلیترین: 9.5
آستوریا گرینگرس: 28


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
امتیازات جلسه سوم درس معجون سازی:

گریفیندور:9.5
گودریک گریفندور:28

هافلپاف: 20
1- رز ویزلی: 30
2- روفوس اسکریم جیور: 30

راونکلاو: 0
بدون شرح!

اسلیترین: 9.5
آستوریا گرینگرس: 28


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۱۵ ۲۱:۵۴:۳۷

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: سالن امتحانات سمج
پیام زده شده در: ۲۰:۴۴ چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹
1- سرعت
2- دقت
3- زبون بازی

این سه اصل شما رو در امتحان عملی دفاع در برابر جادوی سیاه موفق میکنه. چیه مورفین من هنوز درسمو شروع نکردم. باید تا پایان کلاس تحمل کنی.

مورفیتن بینیش را با سرو صدا بالا کشید و گفت:

- نه اشتاد برای اون شیزا دشتمو بالا نکردم. شوال داشتم. این اشولایی که شما می گید، فکر کنم درشت نیشتن.
- منظورت چیه؟
- اشلای واقی اینا هشتن:
1- حژور ژهن
2- ژا خالی دادن
3- پیش مرگ قرار دادن

دو ساعت بعد

هرمیون به سمت طبقه سوم به افتاد تا خودش را به کلاس بعدی برساند، اما هنوز به پاگرد اول نرسیده بود که چشمانش به هیکلی سوخته با موهای سیخ شده افتاد که به سرعت برق پایین می امد.

- هری!!!

هری در حالیکه سعی داشت خودش را سرپا نگه دارد سعی کرد عینک درب و داغان شده اش را روی چشمانش تنظیم کند، گفت:

- هرمیون، فکر کنم ما یه کمی توی نقشه کشیدن عجله کردیم،بهتره کلاسا رو تعطیل کنیم!
- هری اول بگو چه بلایی به سرت اومده؟
- داستانش مفصله اما همینقدر بدونی کافیه که با اطلاعات غلطی که امروز بهشون دادم مدرسه رو منفجر نکنن خیله!!!


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۱۳ ۲۲:۱۹:۳۴

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.