اشفاسازی؟من نوشتم اشفاسازی؟!
افـشــاســـازی!
نامبر Two!تام ریدل در گوشه ای از بلندی های تنگ و تاریک آزکابان نشسته بود و هوای بسیار گرم آزکابان را تحمل میکرد.البته از طرفی پذیرای آن هوا هم بود.نیمه شــب بود و بادی بسیار گرمی(!)می وزیـــد.برخلاف سمت مخالف،دلوروس آمبریج که پشت میز راحت وزارتخــانه با همراهی شومینه ای گرم نشسته بود،تام ریدل شرایط سختی را تحمل میکرد.
زمین سنگی با شن ریزه های نسبتا بزرگی(!)پذیرای تام ریدل بود.گرچه چراغ کوچک و کاغذ پاره هایی که در کنارش دیده میشد،حال هوایی دیگر به فضای موجود میداد.ضبط قدیمی و شکسته ای که در کنارش بود،آهنگ
"Something About The Way You Look Tonight" را به آرامی بخش می کرد.دستش را به قلم برد و
شروع به نوشتن..! :
-اینجا گـرم است یا ســرد،استخوان های من توان فهمیدنش را ندارند!در این شرایط سخت استقامتی،اکنون دست به قلم برده ام تا جامعه جادوگری را آگاه سازم و به وظیفه خودم عم...
اهه *^$#
اهه %@#$
اهه (افکت سرفه کردن)...عمل کنـــم!
There was a time
I was everything and nothing all in one
When you found me
I was feeling like a cloud across the sun-چهره مدیران و البته زوپس طی این سالها برای جامعه جادوگری شناخته شده.دیکتاتوری و ظلم مدیران همیشه آشکار بوده و جبهه های بی دفاعی مثله ما،همیشه مظلوم واقع شدند.آمبریـج هم یک مدیر است!
I need to tell you
How you light up every second of the day
But in the moonlight
You just shine like a beacon on the bay-دلوروس آمبریج خود قبلا از چهره های شورشی سایت بوده است.اما او اکنون چگونه به این مقام رسیده است؟دلوروس آمبریچ طی چندین مرحله کاملا تغییر چهره داده و به وضع کنونی رسیده است.اگر ما عموم دسترسی به انجمن خصوصی مدیران داشتیم،شاید می توانستیم،تصمیم عاقلانه تر بگیریم!
And I can't explain
But it's something about the way you look tonight
Takes my breath away
It's that feeling I get about you, deep inside
And I can't describe
But it's something about the way you look tonight
Takes my breath away
The way you look tonight-تمام اتفاقات آنـجا می افتند.پشت پرده ای که همیشه از آن نـام برده می شده،آنجا است.آنجا است و آنجا..! اما چرا کودتا؟وزارت که به خوبی و خوشی کار خود را انجام میداد و جامعه جادوگری از همیشه بیشتر احساس خوشحالی و خوشبختی می کردند.
With a smile
You pull the deepest secrets from my heart
In all honesty
I'm speechless and I don't know where to start-تجربه نشان داده که مدیران همیشه روند ثابت بودن رو ترجیح میدادن و هرگز حرکت رو به جلو حرکت نمی کردند.اما چه چیزی باعث شده که اینبار تغییر عقیده بدن و نظریه شون عوضـــ...کنــ.....!
جوهر قلم تــام تمام شده بود!پس دستانش را به هم مالید و روی شیشه های عرق کرده آزکابان شروع به نوشتن کرد:
-عوضـــ کنـن؟!پول
این لباس های گرم و نرم و بسیار گران قیمت بانو دلوروس از کجا می آد؟بیت المال و خزانه جامعه جادوگری اکنون خالی است! اما در دوره مورفین گانت حتی 1 گالیون هم به اشتباه جا به جا نشد.
There was a time
I was everything and nothing all in one
... When you foundضبط نیز نفس برید و خش خش کنان از خواندن باز ایستاد..!فضای شیش های آزکابان پر شده بود و دیگر جای نوشتن نداشت.به همین دلیل تام با نفسش بخار دیـگری روی شیشه ها ایجاد کرد و دوباره شروع کرد!
-آری!مرلین صدای مارا می شنود.حتی اعلام بی طرفی،ظلم است! اینکه ببینید
چگونه چنگ بر آسمان می زنیم...بی محابا(!) و سخن نگویید ظلم است!!! اگر پاره ای دوباره از کاغد یافتم...به سوالات ذکر شده پاسخ خواهم داد و به بررسی اعمال این گرگها در لباس بــره ها خواهم پرداخت.
سکوت بره ها،سکوت گرگهاست و گرگــها سکوت نمی کنند،ظلم می کنند!بکشید و ترور کنیــد این گرگها را که خونشان حلال است و ثوابش فراوان!سپس تام به گرد ها و غبارهایی که زیر پایش جمع شده بود نگاهی کرد و آرام نوشــت:
-
زنـــ...ده باد گرمای همیـ...شگی!
زوپـــــس! بـــالاک! زمستــان! دیــــگر اثـر نـــ...دارد!
حتــــی اگر شب و روز، بر ما برف ببا...ببا...ببـــــارد!در صحنه ایم..!