هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳
#31
نقل قول:

جینی ویزلی نوشته:
خواهشا روی صبح فکر نکنید.عاقا ما تیزهوشانیام آدمیما!خو ما پنجشنبه ها هم کمی تا قسمتی در نواحی شرقی کلاس داریم.چرا نمیشه گذاشتش چهار شنبه؟یه نفر واسه من با رسم شکل توضیح بده لطفا!با تچکر!


صبح نیست جینی عزیز،
شمام که گفتی ما " تیزهوشانیا " بعد ِ 5! گفتیم چشم.. خود منم باید از پاسداران بیام غرب شهر.. سریعترین راه واسه رسیدن به اونجا مترو هستش!

بعدش هم اساس بر روز و ساعتی هستش که اغلب بچه ها بتونن بیان، اغلب مدرسه ای هستن و با آخر هفته موافقن. همینطور اینکه چهارشنبه روز بعد از عاشوراست و شهر هنوز توی حال و هوای خودشه.. باز پنج شنبه م همونطوره ولی از چهارشنبه بهتره. این نظر توافقی بوده.. لطفن جز در مورد پنج شنبه یا جمعه بحث دیگه ای نکنید.. اگه مشکل دیگه ای هست، به من پیام شخصی بدین.

ممنون

نقل قول:
از چهار و نیم تا کی؟
انصافا زیره دو ساعت باشه فایده نداره.


ای بابا سیریش تو هم چه سوالایی می پرسیا! بزار مکان اکی بشه.. بعد در مورد زمان صحبت کنیم ببم جان!
زمان هم زیر 2 ساعت نیست.. خیر! شروع میتینگ از ساعت 16:30 الی 19:30 هستش.


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳
#32
سلام به همگی..

فن فیکشن رو خوندم.. گفتم بد نیست نظرمو بگم.

فرد جان شما دقیقن چند سالته؟ ببین من پشت جمله هایی که خوندم عشق و علاقه ای دیدم که فقط از یه فَن.. از یه طرفدار سری هری پاتر برمیاد. حالا..

ببین. من پست های بچه ها رو خوندم و کلیت ماجرا رو گفته بودن.. فقط نمی دونم چرا احساس می کنم از نظراشون استفاده نمی کنی.. چون.. خب درسته! یه عقیده ای بین ما نویسنده ها هست.. ( شمام دیگه وارد جمع نویسنده ها شدی ) و اون اینه که نوشته ی اون شخص.. اثر اون شخص.. مثل بچه ش می مونه.. لازم نیست در " چرا "ش بحث کنیم که.. هووم؟

من احساس می کنم بخاطر تعصبی که روی اثری که خلق کردی داری.. خیلی کمتر به توصیه هایی که دوستات میکنن توجه می کنی.

حالا.. بگذریم.. اینم اصلن مهم نیست.

خب، موردی که می تونم بگم اینه که.. در مورد فصل 1و2.. می تونم بگم که وقتی دارم می خونمش انگار دارم فیلم 1 هری پاتر رو می بینم!! نه .. جدی.. و حاضرم اینو شرط ببندم که تو کتاب 1 هری پاتر رو نخوندی.. فقط فیلمش رو دیدی. چرا؟
( هنوز به فضاها نرسیدیم..! ) اتفاقایی که لحظه ای میوفتن، ببینده فرصت نداره به همه شون توجه کنه، نبود حالات.. فضاها.. تغییر مودها.. توصیفات.. اینا چیزاییه که توی فیلم فقط شما "می بینین" .. و شاید حتی بهش توجهم نکنی.. ولی توی کتاب برای هر صحنه ای که واردش میشی انقدر توصیف داره در مورد فضا تا خود شخصیت که ملموس میشه اون صحنه.. یعنی شما اون جمله رو می خونی تصویرش میاد توی ذهنت! اما شما جملات ِ فصل 1و2 رو بخون.. میدونی چه حسی به من دست میده؟ اینکه داری دیالوگ ها رو میگی.. حالات و توصیفات هم توی ذهنته.. و می نویسی.. واسه همین از نظر خودت مشکلی نداره. در صورتی که من اگه فیلمو ندیده باشم یا کتابو نخونده باشم.. و نتونم صحنه رو درک کنم.. توی پاراگراف دوم کتابو می بندم! آره دنیای نویسنده و خواننده ها تا همین حد ظالمه..!

مورد بعدی.. چرا من دارم صحنه های هری پاترو دوباره می بینم؟
توی هر جمله ای که می خونم چیزی که توی ذهنم مجسم میشه فقطو فقط هری پاتره.. جمله ها.. صحنه ها.. همه شون!

بزار یه تعریف کلی از فن فیکشن بدم بهت، ( البته شکی ندارم که میدونی): فن فیکشن یه داستان ِ کوتاه، و یا داستان بلند.. بر حسب تعداد کلماته که بخاطر درون گرایی ای که به یکی از آثاری که قبلن خلق شده داره، بهش میگن فَن.. طرفدار! حالا این فیکشن ِ طرفداری چطوریه؟ ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم داره با داستان اصلی؛ اگه ارتباطش مستقیمه.. مثل تصویرایی که داستان شما میشه دید.. نباید اصلن مسیر داستان اصلی رو منحرف کنه. اگه غیر مستقیم هست.. مثل اینکه شما یه شخصیت جدید تولید کنی (این کارو انجام دادی) نباید ویژن.. نباید دید ِ اثر اصلی رو بهت بده!

خب ببین، من احساس کردم تعریف خودمم گیج کننده س یکم..

یه سری به تالار فن فیکشنا بزن.. چنتا رو دانلود کن.. بخون، فضا رو ببین.. سعی کن بی هدف چیزی شبیه به اونا در بیاری ( البته این تمرینه فقط! )

از مجموعه فن فیکشنای هری پاتری که شخصن درش حضور داشتمو به مرحله ی چاپ اینترنتی.. و حتی پیپریک هم رسید:

1. مــــری پاتــــر - نویسنده: بهرام افراسیابی- سال 1383-قطع جیبی 1000 نسخه!
2. هــریت پاتــــر- نویسنده: همین مورگانا لی فای خودمون.
3. هری پاتر و طلسم نابخشودنی ( دقیقن یادم نیست مال کیه، موجود هستش تو نت )

و خیلیای دیگه که من حالا بخاطر ندارم..

نظر دیگه ای که دارم، شما علاوه بر هری پاتر.. شروع کن به خوندن داستانهای فانتزی جدید.. کتابهایی مثل نایت ساید، درن شان، اگه سنت پایین هست مجموعه ی " ترس ِ".. ( خیابان ترس، مدرسه ترس و.. ) آر.ال.استاین رو پیشنهاد می کنم.. ببین اینا رو بخونی.. تا حد زیادی روی توصیفاتت مسلط میشی.

حقیقتشو بخوای.. من فصل 1 رو کامل خوندم.. فصل 2 رو با بی حوصلگی خوندم.. فصل 3 و 4 رو دیگه نخوندم اصلن!

و اما فصل 5: بخاطر اینکه نویسنده عوض شده بود، دو سه صفحه ابتدایی رو خوندم..
جینی جان، قلمت پرفکت نیست، ولی خوبه! حداقلش اینه که منو پای خوندن نگه داشت؛ فضا سازی خوب بود.. بعضی جاها حوصله ت سر رفته بود.. بحث فضاسازی مطلقن به توصیف حالات چهره برنمی گرده.. یکم به دورو اطرافتون توجه کنید و بذارید خواننده حس کنه آزاده اگه چشم شما رو دور ببینه فرار کنه و توی جنگلای سرسبز اونور دریاچه که شما جرات نمی کنی بری.. پرواز کنه!

دیگه از این فونت برای نوشتن ِ داستان استفاده نکن، درسته فضا رو هری پاتری می کنه اما به شدت چشمو اذیت می کنه. بزار یه اصول کلی بگم.. توی داستان خط وقتی عوض میشه که بخوایم یه چیزی رو نقل قول کنیم.. مثلن فلانی داره فلان نامه رو می خونه و متن ِ نامه.. با این خطه! یا خبری که توی روزنامه هستش خطش حالت خاصی داره. توی بیشتر کتابا چون زیاد موافق عوض کردن حالت نیستن، واسه نقل قول فقط خط رو ایتالیک می کنن. همین : )

خب..
موردای دیگه ای هم توی ذهنم بود.. ولی متاسفانه فراموش کردم. بنویسید.. پیگیر این تاپیک و فن فیکشنش هستم.. کمکی هم خواستین رو من حساب کنین ; )


موفق باشین
پرنس


پانویس: فصل؟ شما به یه پی دی اف 12 صفحه ای اونم با اندازه فونت 18 میگین فصل؟!! خواهش می کنم بچه ها.. من کل این 5 فصل شما رو می تونم توی 2 فصل جمع بندی کنم..! خیلی لطف کنم 2 فصل و نیم.. سعی کنید برسونیدش به 20 صفحه هر پی دی اف، حداقل!!


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳
#33
نقل قول:
پنجشنبه، 15 آبان.

بعد از ظهر یعنی کی دقیقا؟


با توجه به اینکه داریم رو به سردی می ریم و هوا هم زود تاریک میشه، نظر من طبق قرار هر ساله.. ساعت 16:30 هست و دوستان لطف کنن خودشونو تا ساعت 17 به محل مورد نظر برسونن. ( خیر! دسترسی به محل خیلی آسونه.. نگران نباشید ).


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱:۱۰ سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۳
#34
تصویر کوچک شده


خب دوستان..
سلام

بنده ساعتی دارم این تاپیکو چک می کنم، نگید چرا نیستش و این حرفا
خب.. می بینم که بازدید پرباری هم شده از این مقوله ی میتینگ.. خب، از اونجایی که چنتا از دوستان قبلن نمی تونستن بیان و بعدش مشخص شد که راه براشون هموار شده.. ما نظرسنجی رو به این دید نگاه کردیم بهش که قبلن زدن شرکت نمی کنن، اما الان شرکت میکنن.. پس نظرسنجی رو حذف کردیم.

برسیم به زمانبندی..

رفقا.. من اول زمانبندی رو به خودتون واگذار کردم که به مشکلی نخورید و بتونید نظرتونو بگید، بقیه هم یا باهاش موافقن یا مخالف. اما خب.. در آخر زمانبندی ِ منه که مهمه و لازم الاجراس

به تقویم یه نگاه بندازید.. خب، آخر همین هفته که نمیشه.. تا بخوایم به نتیجه برسیم و هماهنگ شیم 2 روز حداقل میگذره.. گذشته از اینکه حضور ما توی محل مورد نظر مستلزم هماهنگی حضوری بنده و رزرو رستورانه.

هفته ی آینده به نظر من بهترین زمانه.. تاسوعا و عاشورا دوشنبه و سه شنبه س، و برنامه ی ما میوفته واسه پنج شنبه یا جمعه که از ایام شهادت گذشته.

همینطور با توجه به اینکه احتمال داره والدین هم تشریف بیارن.. حالا چه واسه مطمئن شدن، یا حتی با ما سر یک میز بشینن.. پارک رو بیخیال شین.

زمان پیشنهادی بنده: پانزدهم بعد از ظهر و یا شانزدهم صبحه!
مکان پیشنهادی بنده: دوستانی که قطعی شدن که بیان، به بنده پیام شخصی بدن تا آدرس رو براشون بفرستم.

نکته: اون دسته از عزیزانی که مشکلی جز زمانبندی دارن، اینجا مطرح نکنن لطفن که هرج و مرج بشه و به بنده پیام شخصی بدن تا بتونیم تا اونجا که میشه حلش کنیم قضیه رو.

نکته2: مکان جلسه.. دوستانی که میدونن لطفن به هیچ وجه توی این تاپیک یا هیچ جای سایت بیان نکنن، و فقط بین خود دوستان باشه.

نکته3: تنها چیزی که الان احتیاج داریم، حضور دوستانه واسه انتخاب بین پنج شنبه یا جمعه! پس لطفن بحث دیگه ای رو پیش نکشید.

نکته 4: این آی دی مسنجر بنده هست: Masiha_Sami@Yahoo.com اگه صحبتی مونده می تونید اونجا با بنده در تماس باشید. واسه دوستانی هم که مقدور نیست یا نیاز هست خانواده ها صحبت کنن، پیام شخصی بدن شماره همراه میدم.

مرسی
منتظرم


ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۶ ۱:۲۲:۰۵

تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
#35
نقل قول:

سيريوس بلك نوشته:
مدیر چیکاره است ؟

حذب ارزشی ها زیر نظر وزارتخونه است. وزیر باید بازش کنه... مدیر لطف کنه دسترسی منو بده من بقیه کارارو انجام میدم


خب حتمن باید بگم؟!

باز کنید دیگه دِهَهههه!


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۴ یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
#36
آنتونیون:

نقل قول:
نمیشه غذا از خونه بیاریم؟


خیر

نقل قول:
اگه دی یا بهمن باشه میتونم بیام.


قضیه دی ماه همیشه سر جاشه برادر.. ولی این میتینگ فرق می کنه!

نقل قول:
به خاطر اینکه بفکری و همچنان فعالی ممنون.


پاچه خواری نکن آنتونیون ِ بادمجون دوست!

رودولف:

چنتا موردو بدون نقل قول کردن بگم تا بیاد دستتون چند چندیم..

1.مشکلی در مورد همراه نیست.. ولی لطفن فقط 1 نفر!
2. اگه قرار باشه بریم پارک با صبح موافقم و اگه قضیه رستوران باشه بعد از ظهر.
3. توجه کنید.. بعضی از دوستان دارن از شهرستان میان و راهشون دوره. باید سریع برنامه رو جمعبندی کنیم که بتونن بیان.
4. شخصن با رستوران موافق ترم، کافه های طهران معمولن شلوغن و مملو از دود سیگار! که به شرایط سنی دوستان نمی خوره.
5. هوا اونقدرام سرد نیست دوست ِ من.. : ) نه بارونی داریم و نه برف.. نگران نباشین.
6. دوستانی که مشکل ِ درس و زندگی و اینا دارن، لطف کنن ساعت های خالیشونو بگن که تا اونجا که میشه بتونیم کاری کنیم اونا هم حضور داشته باشن.
7. مشکلی بابت هماهنگی با خانواده ها نیست حتی، هر کسی همچین مشکلی داشت پیام شخصی بده، شماره همراه میدم.. خانواده ها تماس بگیرن و بعنوان مدیر جلسه صحبت می کنم.
8. دوستان توجه کنن احتمالش خیلی خیلی زیاده که دیگه از این موقعیت ها پیش نیاد، احتمالش زیاده که سال آخر فعالیت جادوگران باشه.. پس اگر می خواید کاری کنید.. الان وقتشه : )

گلرت:
نقل قول:
من خیلی دوست دارم بیام ولی به دلیل دور بودن بیش از حد بوشهر از تهران نمیتونم...

و رون ویزلی عزیز:

ما خوشحال می شیم شما رو در کنارمون داشته باشیم.. اگر بتونید هماهنگ کنید و تشریف بیارید که اوج سعادته. اگرم نشد ایشالا خودتونو برای دی ماه و تولد سایت آماده کنید : )

رز:
نقل قول:
مثل خیلی های دیگه منم خیلی دوست دارم بدونم این نویسنده هایی که توی سایت هستند در واقعیت چه جوری هستند. ولی..... رودولف کامل توضیح داد چه مشکلاتی می تونه وجود داشته باشه.


در این مورد بطور کامل توضیح دادم.. اگه مشکل خاصی هست بگید تا رفع کنیم.


دوستان خواهشن به دیگران هم خبر بدین تا زودتر برنامه ریزی هامون تموم بشه.

مرسی

پرنس ; )



تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۴:۰۶ یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
#37
سلام..

مدیر محترم.. درخواست باز شدن هرچه سریعتر حذب ارزشی ها رو دارم.


غر هم نزنید که نمیشه و فیلان! همیشه وقتی فعالیت توی سایت کم میشده این ارزشی ها بودن که فعالیتو دوباره به سایت برمیگردوندن. الانم همچین برنامه ای داریم.. پس لطفن تا دوستان سرد نشدن حذبو باز کنید.


منتظرم
مرسی


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


مدیریت جلسات حضوری سایت | تهران (رسمی)
پیام زده شده در: ۳:۴۶ یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳
#38
تصویر کوچک شده


دوستان و همراهان جادوگر من.. سلام!
بی مقدمه میرم سر اصل مطلب.. کافیه یه سر به گالری سایت، بخش اختصاصی جادوگران بزنید تا مطمئن شید که سایت جادوگران از دیرباز موضوعات داخلی سایت رو به شدت جدی می گرفته و همیشه برای توجیه کاربرا و اینکه همدیگه رو بیشتر بشناسن و بتونن بهتر هماهنگ شن باهم، جلساتی رو بطور مداوم برگزار می کرده.

همونطور که مستحضر هستید، این سایت در آغاز 12همین سال فعالیت خودش قرار داره و بسیاری از کاربرای قدیمی سایت رفتن. چیزی که الان برای ما مونده فقط خاطراتیه که بطور مداوم باهاشون سرگرمیم.

طی صحبتی که با مدیریت و مسئولان ارشد سایت داشتم، تصمیم بر این شد که یه میتینگ ِ حضوری در تهران داشته باشیم و دوستان دور هم جمع شن. حالا مفاد این جلسه چیه.. در آغاز که صرف آشنایی و صحبت رودر رو هستش، بعد از اون برنامه هایی که برای امسال سایت داریم رو بازگو می کنیم و نظر سنجی می کنیم تا ببینیم کدومش قابل اجراس.

از اونجا که دورهمی ها معمولن غیر رسمی هستن، بنده جای خاصی رو در نظر نگرفتم واسش.. میتونیم محلش رو بزاریم قلب تهران-مرکز شهر که همه دسترسی داشته باشن.. جایی مثل پارک لاله. یا اگر فکر می کنید بهتره می تونم رستوران ِ بوف واقع در برج نگین رضا رو به دلیل اینکه سالهای متمادیه اونحا برنامه داریم واسه سایت و ما رو می شناسن رزرو کنم. اما همین اول بگم که حضور دوستان در رستوران منوط به سفارش غذاست.

این از این..

حالا دوستان تشریف بیارن و بگن چند نفر اعلام آمادگی می کنن واسه این میتینگ و چه روزی، چه ساعتی، و کجا مد نظرشونه.

مطلب مهم: با توجه به اینکه برادران عزیزم لودو بگمن ( از اصفهان ) و سیریوس بلک ( از گیلان ) قراره تو جلسه شرکت کنن، ما جوری برنامه رو می چینیم که هر دوی این عزیزان بتونن حضور داشته باشن.


منتظریم : )
پرنس





پانویس: حد نساب حضور برای تشکیل جلسه 10 نفر!


ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۴ ۳:۵۵:۳۱
ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۶ ۰:۰۵:۰۴
ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۱۰ ۸:۴۵:۳۷

تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


ای پرنس!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳
#39
.:: ای پرنس ::.


وضعیت این روزای جادوگران باعث شد که این شعر رو بنویسم.. می خوام درک کنید اینجا چه خبره!


اطلاعاتی رسید از ویو بودلر ای پرنس!

اینکه چن وقتی شدی یکباره معزول ای پرنس!

آمبریج آرام آمـد بر سـر بالین تو

حکم عزلی از برایت کرد مبذول ای پرنس!

گوئیا در گوش مسئولی شفاهی عرض شد:

مدت پست تو دارد می کشد طول ای پرنس!!

بار سنگین نظارت اوفتاد از دوش تـو

ورنه می افتادی آخر از کت و کول ای پرنس!

عرصه‌ی خدمت دوی پنجاه متر سرعت است

نه دوی امدادی جمعی شل و شول ای پرنس!

حِکمت این حُکم عـَـزلت خوانده شد در گوش ما

( حکمتی دارد در اینجا فعل مجهول ای پرنس! )

آن شنیدم از گلیمت پـای بیرون کرده ای

یک - دو سانتی بیشتر از حدّ معمول ای پرنس!

گفتمت صد بار صمٌّ بکم در جایت نشین

اینقدر در جای خود بیجا نخور وول ای پرنس!

هرچه گفتند از در قربت قبولش کن به طوع

تا مقرّب گردی و همواره مقبول ای پرنس!

سایت ِ "جادوگر" نه جای عرض اندام است هان!

ورنه اندامت شود با ضربه معلول ای پرنس!

نان به نرخ روز خور، گــول مرامت را نخور

گول باشد آنکه پیوسته خورد گول ای پرنس!

تا ثریّا می رود دیوار ما پیوسته راست

کج نبین دیوار ما را مثل شاغول ای پرنس!

گرچه فعل و انفعالاتی عجیب آمد پدید

دل مکن بد ، «کان امرالله مفعول» ای پرنس!

عاقلان آخـــر سجلّش را بــه جِد باطل کنند

حرف حقّی گر زند با طنز، بهلول ای پرنس!!!


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۴۸ جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳
#40
< Spam >

؟

بگمن؟ مدیر ؟

کی این مرد کیفی ِ گردالو رو مدیر کرده؟

عله نبودی ببینی.. سایت آزاد گشته
ممد گردالو.. مدیرش گشته!!

آقا این چه وضعیست؟ واقعن درست است این وضع سایت؟
نه واقعن درست است؟

< /Spam >


تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.