هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (ایوان.روزیه)



پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱
بلا و وزیر نگاهی بهم میندازن و تصمیم میگیرن وقت رو هدر ندن. برای همین به سمت مردی که از ساختمون بیرون اومده میرن. مرد که نگاهش به اونها میفته عینک دودیش رو روی چشمم جا به جا میکنه و میگه: چیه؟ چی میخواین؟

وزیر نیشش رو تا بنا گوش باز میکنه و میگه: زهر مار!
شــــــتررررررررق!
وزیر که جای چهارتا انگشت روی نیمه سمت راست صورتش نقش بسته: مردک، دیوانه، روانی، سادیسمیک، مازوخیستیک! چته؟!
مرد پوزخندی میزنه و میگه: تا تو باشی دیگه خوشمزگی نکنی. زهر مار به قیافه ات! گفتم چی میخواین؟!

وزیر که حسابی جوش اورده یقه مرد رو میگیره و با عصبانیت میگه: زهر.....مار!
مرد نگاهی به اطرافش میندازه و میگه:هوم. شرمنده که زدمت. باید مطمئن میشدم خودتونین. کار قاچاق شوخی بردار نیست. حالا دنبالم بیاین داخل ساختمون.

بلا لبخندی میزنه و همان طوری که سعی میکنه جلوی وزیر رو بگیره تا مرده رو تیکه و پاره نکنه به همراه اون وارد ساختمون میشه. ساختمان جایی سه طبقه و قدیمی با دیوارهای سیمانی و چرک و کثیفه.
مرد به پله هایی که در سمت چپ راهرو قرار گرفتن اشاره میکنه و میگه: با من بیاین پایین. دو طبقه زیر زمینه.

بلا با سوظن میگه: چرا ما باید به تو اعتماد کنیم؟
مرد شونه هاشو رو بالا میندازه و جواب میده: میتونین نکنین و راحتون رو کج کنین و برین رد کارتون. واسه من فرقی نداره. مشتری همیشه پیدا میشه. ولی اگه اون زهر مار لعنتی رو میخواین مجبورین بیاین پایین!

وزیر با عصبانیت شونه بلا رو میکشه و میگه: چرا همینجا نمیزنی این یارو رو نفله نمیکنی که بریم نجینی رو برداریم و بریم دنبال زندگیمون؟
بلا وزیر رو به سمت پله ها هل میده و میگه: الان؟ اومدیم و نجینی اینجا نبود. بعدش میخوای چیکار کنی؟ اول مطمئن بشیم نجینی اینجاس بعد.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
به لودو:

این لینک هست. فقط وقتی باز کردید باید شماره یوزر رو به جای عدد 1 فعلی بذارین و دوباره اینتر بزنین.

به هوگو:

هوگو جان همه انجمن های خصوصی یک بلاک جمعی دارن. نمیشه برای هر تالار یه بلاک جداگانه زد.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۱
در مورد شکلک ها خیلی ها اعتراض کرده بودن که صفحه رو شلوغ کرده بود.

در مورد پروفایل ها هم الفیاس جان توی اخرین جوابم در موردش توضیح دادم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۴۰ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
پرسیوال جان هری داره روی این موضوع کار میکنه و انگار مشکل پیچیده ای هم هست. فعلا تا جاییکه در جریان هستم داره همچنان برای درست کردنش تلاش میکنه. اگه درست بشه حتما به دوستان اطلاع داده میشه.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۴۶ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
کورمک جان جوابتون در این قسمت از پرسش های همگانی داده شده.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۹:۲۹ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
تو اون حالت زیادی پست ها فشرده میشد، ولی ایشالا به زودی درست میشه و از این حالت در میاد بلاک ها.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: فرار از زندان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
لودو یقه فرد رو از پشت عین گربه میگیره و از روی صندلی بلندش میکنه: چیکارش کنم بلا؟ از بالای برج پرتش کنم پایین؟ بدمش تسترال ها بخورنش؟ یا بفرستمش تمساح های جهش یافته ازش فست فود درست کنن؟

بلا چینی به دماغش میده و میگه: هیچ کدوم، این ویزلی های لوس و بی مزه ارزش هیچ کدوم از این کارا رو ندارن. ببر بندازن انفرادی. پسره ترسوی بی جربزه! عین هویج همه چی رو فروخت!

فرد با ترس و لرز تقریبا لودو رو بغل میکنه تا هر چه زودتر به انفرادی برده بشه. چون خوب میدونست در مقابل گزینه های دیگه، چه شانسی نصیبش شده!لودو به همراه فرد از اتاق بازجویی بیرون میره و بدون اینکه در بسته بشه زندانی بعدی وارد اتاق بازجویی میشه.

روفوس جینی رو روی صندلی پرت میکنه و میگه: بفرما بلا، زندانی بعدی اماده است.
بلا غرولند کنان میگه: بازم یه ویزلی دیگه؟ چرا یه کم بلد نیستین تنوع بدین به کارتون!اینقدر رنگ نارنجی دیدم که احساس میکنم توی غرفه فروش هویجم!

جینی که از این حرف بهش خیلی بر خورده بود تکونی به خودش میده و میگه: چی میگی دختره مو وزوزی؟ فکر کردی خیلی...
شترق....! صدای سیلی آب کشیده نکشیده روفوس فضای اتاق رو پر میکنه.
روفوس: ساکت شو. دفعه بعدی بدون اجازه دهن باز کنی میدم مانتیکور بخورتت دختره پر رو!
بلاتریکس لبخند زنان میگه:آره حتما بعدش اون کله زخمی کلی ناراحت میشه. گرچه نه، اون که زیر شکنجه میگفت عاشق یکی دیگه است.

جینی: نههههههه دروغ میگی امکان نداره!
بلاتریکس و روفوس: :evilsmile:


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۵۳ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
متوجه نشدم، بعد از ویرایش کدش اینطوری شده؟ نمونه ای واسه این بهم ریختگی نشون میدین؟ که اگه بعد از اصلاح بازم مشکلی باشه دوباره کد رو عوض کنم.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
من توی این موضوع تجربه ای ندارم متاسفنه ولی سعی ام رو میکنم، اگه نتونستم به هری خبر میدم که درستش کنه.

ویرایش: انجام شد. دیگه الان نباید مشکلی داشته باشه.
:d:


ویرایش شده توسط ایوان روزیه در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۴ ۲۲:۴۸:۴۸

ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
سمت راست صفحه در منوی اصلی گزینه تماس با ما رو مشاهده میکنین. اگه بخواید به هر دلیلی به مدیران بلیت بزنین میتونین به این آدرس بدین و بلیت خودتون رو ارسال کنین.
اگه هم مدیران به شما بلیت بزنن، به شما توسط پیام شخصی اطلاع رسانی میشه (توسط پیام شخصی مافلدا) که لینک بلیت باز شده برای شما توی اون پیام شخصی وجود داره و میتونید اون رو مشاهده کنید.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.