هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: *ساكنان دياگون*
پیام زده شده در: ۰:۲۷ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰
#71
با عرض پوزش از تمامی ساکنان دیاگون، به علت مشکلات پیش امده و تغییر در سیستم، لطفا پس از خواندن متن زیر لینک و عکس های موجود در امضای خود را بروز نمایید.
---------------------------------------------------------------------------------


چگونه از مقدار گالیون افراد مختلف مطلع بشویم؟


برای این منظورسیستمی توسط ناظر کوچه ی دیاگون(زنوفیلیوس لاوگود) طراحی شده است. پس از ارسال اولین پست شما در این انجمن و به دست آوردن اولین گالیون ها حساب شما ایجاد می شود.(پس از ویرایش ناظر زیر پستتان و دادن گالیون.) پس از آن شما در ابتدا متن "youruid" در لینک زیر را با شماره ی شناسه‏ی کاربری خود(در ادامه روش به دست آوردن شماره شناسه آورده شده است) جایگزین کنید و سپس این عکس را در امضایتان قرار دهید. در غیراینصورت گالیون های بعدی به شما تعلق نخواهد گرفت.
http://jdazl.vgig.ir/GetGalion.php/uid=youruid

برای مثال این لینک برای زنوفیلیوس لاوگود بدین شکل است :
http://jdazl.vgig.ir/GetGalion.php/uid=28315

نکته: این آدرس یک عکس است : تصویر کوچک شده

نحوه ی به دست آوردن شماره ی شناسه ی کاربری

از منوی سکوی نه و سه چهارم بخش اطلاعات عضو را باز کنید. در خط ابتدایی شماره شناسه نوشته شده است.



Re: ماجراهای کاشت مو
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰
#72
- عمو، چی شده؟ چرا انقدر داد میزنی؟ مسابقه ی جیغ زنیه؟ من میبرم. مطمئن باشید. جیــــــــــــــــــــــــــــغ!

با آغاز جیغ زدن های جیمز دامبلدور که به علت موج های شدید حاصل از صدای جیمز، بار دیگر به روی تخت پرت شده بود به سختی شروع به حرف زدن کرد : نـــه، پــسـرم...مـــــسابـــقه نیـست.

- نخیر تو میخوای منو گول بزنی، جیــــــــــــــــــــغ!

دامبلدور با ترس به دیوارهای خانه که ترک هایی روی آن ها دیده میشد نگاه کرد و گفت : بــاشه، تو بــردیییی....

- ا عمو خیلی زود کم آوردیا. دیدی نمیتونی منو ببری؟ خب حالا جایزم چیه؟

اما با دیدن قیافه دامبلدور پرسید : چیه؟ چرا اونطوری نگاه میکنی؟ راستی عمو موهات کو؟ اینطوریم خوشگل میشیا

- ، خب ابله، اخ نه جیغ نزن ببخشید، پسر عزیزم یکی کلاه گیسمو برده.

- بخاطر این جیغ زدی؟ خب اون که فقط یه کلاه گیس طبی بود که باعث بشه یه مقدار گره های ریش و موتون باز بشه. نکنه یادتون رفته ریش و موتون رو مخفی کردید تا کسی نبینتش؟

در همین حین

- من گفتم موی سر، نه موی کلاه گیس!

بلاتریکس که با عصبانیت به سوروس نگاه می کرد که آن موها را روی زمین می انداخت گفت : خب آخه اون که مو نداشت.

- تو مطمئنی بلا؟ یعنی بررسی کردی؟

- چیو بررسی کنم؟ برم بزنم رو کله اش ببینم مو داره یا نه؟ خب میگم مو نداشت دیگه!

- فکر کنم موهاشو مخفی کرده. یه مدت قبل از یکی از دکترا شنیدم دامبلدور میخواد گره موها و ریشاشو بعد از صد سال و اندی باز کنه. تنها راهشم استفاده از یک سری کلاه گیس مخصوصه. و ضمنا تو طول درمان هیچکس نباید موی اصلی رو ببینه.

- سوروس، میمردی از اول اینا رو بگی؟ حالا باید دوباره برگردیم اونجا. فقط اینبار یکم با برنامه تر. من دیگه حاضر نیستم تو دستشویی قایم بشم.



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰
#73
چند تا سؤال داشتم:

1 - آنتونین جان وظیفه ی اصلی شما در گروه مدیران چیه؟ من فکر کنم مدیر اخبارید...حداقل اینطوری برداشت کردم. اگه نیستید کلا بقیه رو نخونید برید مورد 2. فقط وظیفه تون رو بنویسید بدونم. مرسی.
اگه شما مدیر اخبارید پس چرا میخواید این وظیفه رو بندازید رو دوش یه نفر دیگه؟ یه نفر دیگه بیاد بشه مدیر اخبار و فعالیت کنه اونوقت شما وظیفه ات چی میشه؟ یعنی از مدیریت میای کنار شما؟
2- والا درباره ی فعالیت و ... و اینا، دو حالت داره :
1- یا شما خودت میگی من اخبار میفرستم و نیازی نیست که خب با توجه به فعالیت شما که کاملا واضحه که اینطور نیست
2- میای میگی بقیه بفرستن من تأیید کنم.
حالا شما حالت دو رو هم اما و اگر میاری میگی اگه بودم و ... و ...
خب من میگم حداقل تو مواقع ضروری یه نفر رو اخبار بدون تأیید بذار بزنه.
البته اون فرد رو هم بهش اعتماد داشته باشید دیگه. یا حداقل اینکار انجام نشه یک مدیر که فعال هست رو بهش بگید که اینکارو بکنه.
من نمیفهمم واقعا تأیید یه خبر هری پاتری که واضحم هست مهمه چه سختی ای داره واقعا!
یا اصلا یه نفرو مدیر کن به عنوان همکار تأیید کنه. لازم نیست کسی تو اخبار فعالیت داشته باشه تا بتونه تأیید کنه ها. مثالش خود شما.

3- حالا بر فرض اون خبر مهم نبوده خبر انتشار پیش نمایش ویژه ی دوم از فیلم آخر و کلی پیش نمایش تلویزیونی دیگه از این فیلم هم مهم نبوده؟!

4 - برای چهارمین بار میپرسم بابا بگید دیگه برای فیلم آخر برنامه دارید؟ مثلا تا اونموقع یه طوری سایتو بروز کنید و همون روز قالب بذارید و ...؟ یا مسابقه ای چیزی برگزار کنید...

5- چرا توی تفهیم وظایف به مدیران تلاش نمیشه؟ یعنی چرا لینی نباید بدونه که باید این خبرو تأیید کنه یا نه؟ فکر کنم این جور چیزا باید توی انجمن مدیرا باشه و اون هم اونجا رو خونده باشه یا حداقل در این مورد خاص گوشزد بشه. حالا کم کاری از هرکی که هست بهتره اصلاح بشه.

-----------------

ببخشید اگه بعضی سؤال ها تکراری شد ولی چون جواب داده نشد پرسیدم. خواهشا دوباره سؤال 4 رو نپرسم. ممنون.


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۵ ۱۴:۴۵:۱۵
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۵ ۱۴:۴۸:۴۱
ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۵ ۱۴:۵۲:۵۱


Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰
#74
سوژه ی جدید

با خوشحالی به آن کتاب نگاه می کرد. کتابی که برای او خوشبختی را به همراه می آورد. کتابی که بهترین دوستش به او هدیه داده بود. حال او میتوانست به تمام آرزو هایش دست پیدا کند. میتوانست وزیر سحر و جادو بشود. میتوانست دوچرخه بخرد. برعکس بچگی اش که پدرش تمام پول هایش را برای خرید نوشیدنی کره ای صرف می کرد.

به آرامی آن کتاب را باز کرد. همه چیز حاضر بود. مشغول تهیه ی معجون مخصوص شد. محتویات پاتیل در ابتدا آبی رنگ شد و سپس کم کم شروع به نارنجی شدن و در نهایت قرمز شدن کرد. تنها یک ماده بر روی میز باقی مانده بود.

فلوریان با شادی آن را درون معجون ریخت و به معجون نگاه کرد که به صورتی تغییر رنگ میداد. همه چیز طبق نقشه پیش رفته بود. بزودی او بر جهان جادوگری حکم می راند.

بار دیگر به آن صفحه نگاه کرد: صفحه ی 234 کتاب که بالای آن درشت نوشته بود : معجون اطاعت همیشگی!

بار دیگر دستورالعمل و مواد را دوره کرد تا مطمئن شود معجون اشتباه نباشد. اما بعد با دیدن چیزی که در پایین صفحه بود کمی اوقاتش تلخ شد. نمیخواست هرگز کسی آن صفحه را ببیند تا راه درمانی که در آنجا نوشته بود پیدا کند. خوشبختانه این کتاب تنها یک نسخه داشت و آن هم همین نسخه بود. به آرامی و بی توجه به باقی نوشته ها کتاب را بست. و نخواند که درون کتاب نوشته بود :

تنها روش کشف شده ی درمان کشتن سازنده یا دادن دستور آزاد به خورندگان این معجون توسط سازنده است.
اخطار : در هر جامعه ی جادوگری همیشه سفید و سیاه وجود دارد. این معجون بر روی آخرین 4 نفر باقی مانده از هر یک از این دو گروه اثر نمیکند. در نتیجه همیشه 8 نفر از این معجون مصون باقی می مانند مگر آنکه کشته شوند.


روز بعد

- آقای فورتسکیو، من یه بستنی میخوام

فلوریان با خوشحالی به اولین مشتری آن روزش نگاه کرد. جیمز هری پاتر. یک بستنی به او داد و با شادی به او نگاه کرد که از مغازه دور می شد و بستنی اش را می خورد.

در همین حین

- جیمز به منم میدی یکم؟

- نخیر تدی. امکان نداره. مگر اینکه برام اون یویویی که جلوی مغازه است رو بگیری.

- خب آخه اگه من الان پول داشتم که میرفتم میدادم یه بستنی میخریدم ابله!

ناگهان جیمز میخکوب شد. به آرامی سرش را گرفت و پس از مدتی با صدایی بسیار مهربان تر گفت : خیلی خب تدی، بیا بخور. عیبی نداره.

و با گفتن این حرف بستنی اش را جلوی تد ریموس لوپین گرفت. در مغازه ی بستنی فروشی فلوریان لبخند زد. نقشه اش به خوبی پیش می رفت.

-----
فکر کنم واضحه سوژه. این سوژه میتونه طنز هم بشه و لزومی برای جدی بودنش نداره. همین.



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰
#75
1- مواد اولیه بکار رفته در این معجون چیست. نحوه درست کردن این معجون را به طور مختصر بنویسید؟( 10 امتیاز)
مواد مورد نیاز:

1- زبان نهنگ، سه عدد
2- معجون انرژی زا
3-مغز تک شاخ
4-معجون کش اورنده

نحوه ی تهیه: ابتدا زبان نهنگ ها به وسیله ی معجون کش آورنده هر یک تا حد 1.5 متر بلند می شوند. امکان استفاده از یک زبان نهنگ به طول 4.5 وجود ندارد.

ابتدا معجون انرژی زا را برروی آتش بگذارید تا کمی گرم شود سپس زبان نهنگ را به آرامی خرد کنید و در ابعاد 1 سانتی در 1 سانتی متر درون معجون بریزید. صبر کنید تا معجون قل قل کند پس از آن 10 دقیقه صبر کنید تا زبان نهنگ خاصیت انرژی زایی را به دست بیاورد.

ابتدا مغز تک شاخ را بسوزانید. خاکسترهای آن را درحالی که هنوز گرم است درون یک ظرف پر از آب حل کنید و زبان نهنگ دوم را رنده کرده و کم کم به درون مایع اضافه کنید. آب پیش از ریختن خاکستر باید روی آتش ودر دمای 100 درجه باشد.

باقی مانده ی معجون انرژی زا و آب خاکستر را که به آن سورماژکارا با هم مخلوط کرده و زبان نهنگ سوم را خرد کرده و به آن اضافه کنید. زبان های نهنگ را درون ظرف آب مقطر بجوشانید و در نهایت باقی مانده ی محلول سورماژکارا را پس از 5 دقیقه از به جوش رسیدن آب به آن اضافه کنید.
پس از 10 دقیقه معجون آماده است.


2- مقداری از این معجون بطور تصادفی به دست شما رسیده و به شما این امکان را میدهد که فرد یا تعدادی را با این معجون مسموم کنید. رولی کوتاه در این مورد بنویسید؟( 20 امتیاز)

- هی آقا، یه نوشیدنی کره ای میخواستم.

مردی با موهای ژولیده و بسیار بزرگ بر روی صندلی کافه که از شدت وزن او خم شده بود، نشسته بود و به اطراف نگاه می کرد. ناگهان مردی از دو صندلی کنار او برخاست و به کنار او آمد. احساس کرد آن مرد را می شناسد. اما نمیتونست درست صورتش را ببیند. تنها کمی بوی سیر احساس کرد.

- سلام آقا. شنیدم نوشیدنی کره ای سفارش دادید. این معجونو امتحان کنید. 1000 برابر از نوشیدنی کره ای بهتره.

- ممنون ولی من همون...

اما با بوییدن معجون تصمیمش عوض شد. روبیوس هاگرید در ابتدا با تردید به معجون نگاه کرد و پس از کمی تفکر گفت : فکر نکنم یکمش اشکالی داشته باشه. با اجازه.

و مقداری از معجون را نوشید.

لحظاتی بعد

- من خیلی زندگی سختی داشتم، راستی تو چرا انقدر بو میدی؟

پروفسور کوییرل که کم کم از اینکه معجون پرحرفی را به جای معجون راستی از زنوفیلیوس لاوگود گرفته بود مطمن میشد، با عصبانیت به هاگرید نگاه کرد. اما با به خاطر آوردن مأموریتش پرسید : راستی نگفتی اون سگ سه سر کیه؟ چطوری باهاش زندگی میکنی؟ چرا گازت نمیگیره؟

- بابا یه چنگ دارم واسش میزنم عین موش میشه. کاملا رام و آرام! هیچ کاریتم نداره. ولی داشتم میگفتم مادرم خیلی زود مرد... هوی کجا میری دارم واست حرف میزنم. عجب آدمایی پیدا میشن ها.

بیرون از کافه

- هوی بوقی داشت منو میکشت انقدر حرف زد. چرا این معجونو بهم دادی؟

- آخه گفتی میخوای یواشکی بدی. معجون راستی به اندازه ی این خوشبو و خوشمزه نیست. خوب نمیخوردش. حالا فهمیدی که بلاخره کی تولدشه؟

- آره، میرم واسش هدیه بخرم. یه هدیه ی عالی...

- باشه از طرف منم بهش تبریک بگو کوییرل.



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۰۳ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰
#76
نقل قول:
پاترمور بیشتر شبیه ضدحال بود تا یه سورپرایز واقعی. البته اگه من میتونستم زودتر به سایت سر بزنم خودم خبرشو میفرستادم یا تایید میکردم اما میخوام بگم این تاخیر تایید چند ساعته اتفاق وحشتناکی نبوده و اعضا برای چند ساعت مساله مهمی رو از دست ندادن.


میتونم بپرسم این قضیه کجاش انقدر ضد حال بود؟! شاید واسه ی شما ضد حال باشه ولی شاید واسه ی خیلیای دیگه یه خبر تازه و خوب باشه و خیلیا منتظر باشن که بفهمن چیه و بعدم کلی زور بزنن عضو بشن و ...

اخبار باید به روز باشه چه با حال چه ضد حال چه خوب چه بد. من خودم نه بلدم مدیریت اخبارو نه ادعایی در این مورد دارم اما شما که این وظیفه رو قبول کردی باید اخبار رو بگی. شما صرفا گوینده ی اخباری در این جور مواقع نه نظر دهنده. البته طبیعتا شما حق نظر دادن رو هم داری اما نه در غالب مدیریت اخبار بلکه در قالب آنتونین دالاهوف.

خب شاید اعضا برای این چند ساعت مسأله ی مهمی رو از دست نداده باشند چون فکر کنم خیلیا یا از طریق سایت های خارجی یا از طریق دمنتور خبر بهشون رسیده و ضمنا اعضا از کجا باید اینو بدونن؟ خب طبیعتا کشیده میشن به سمت بقیه ی سایت ها تا ببینن چه خبره.

من نمیدونم تعریف اتفاق بزرگ از نظر شما چیه؟ ولی اگه یک اعلامیه ی رسمی از سمت خانم رولینگ، که این سایت کلا حول محور نوشته های ایشون فعالیت میکنه، و اون هم درباره ی خواندن کتابی که باز هم این سایت فقط درباره ی اونه مهم نیست اونوقت احتمالا از نظر شما، هیچ کدوم از فیلم ها و ... هم مهم نیست. اصلا کتاب هری پاتر مهم نیست. که البته با توجه به فعالیت شما کاملا معلومه این نظر.

شما فرضا اونموقع نبودی چطور حالا که اومدی جواب بدی یه لطفی نکردی و پیش نمایش های تلویزیونی هری پاتر رو تو یه خبر قرار ندادی؟ لابد اون ها هم مهم نیستن دیگه. مثل همون تریلر هستن...


نقل قول:
دمنتور مشخصا فقط در بخش اخبار فعالیت میکنه و مثل ما انجمن نداره پس طبیعیه خیلی رو این بخش تمرکز داره.


خب به همین خاطر هم وظایف مدیران جداست دیگه. مدیران انجمن رو انجمن تمرکز دارند و بقیه بخش ها به دست مدیران دیگه سپرده شده.
پس شما که مدیریت اخبارو بر عهده داری فکر کنم باید تمرکزت روی اخبار باشه. اگرم احساس میکنید شما که نمیتونید تنهایی خب چرا یه مدیر اضافه نمیکنید؟ زیاد شدن تعداد مدیران سایت فکر نکنم خیلی مشکلی ایجاد کنه به شرطی که دسترسی محدود و مربوط به وظیفه اشون باشه.

نقل قول:
خبر تایید کردن به این راحتی ها نیست ولی هر مدیری بخواد خبر تایید کنه من با کمال میل استقبال میکنم و توضیحات لازمم بهش میدم.


ممنون!!!!
ولی بنظرم اگه به جای اینکه تأیید کردن خبر به مدیری یاد بدید یه مدیر یا یک کاربر رو صرفا با دسترسی فرستادن خبر بدون تأیید بذارید تا اخبار جدید رو تأیید کنه. باور کنید هیچ ضرری نداره، سودم داره. البته خب باید اون کاربر مورد اعتماد و... هم باشه. اگرم نمیخواید حداقل خودتون اینکارو بکنید.


------
ببخشید اگه لحن پستم بعضی جاها تند شد. باز هم میگم من صرفا میخوام سایت خوب بشه. قرارم نیست مدت زیادی هم تو این سایت فعالیت کنم ولی میخوام حداقل تو سایت خوبی فعالیت کنم.

راستی آقا برای 24 تیر برنامه دارید یا نه؟(سومین باره که میپرسم)



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#77
ممنون از پاسختون درباره ی ارتقا ... هووم پس احتمالا قراره از هک شناسه ی نمایشی چیزی استفاده بشه؟ یا چیز دیگه ای؟ چون نسخه های جدید که شناسه ی نمایشی ندارن.

خب خوبه اگه قالب سایت عوض بشه وسیستم سایت ارتقا پیدا کنه بعد از این همه ولی درکل هنوز نمیفهمم تغییر قالب چه مشکل فنی میتونه داشته باشه؟ به جز آپلود. اگر بوده که خب پس ببخشید چون نمیدونستم. و امیدوارم بعد از رفعش واقعا یه قالب جدید بیاد.

امیدوارم بزودی پاسخی به اون اخبار و ... هم داده بشه. ما منتظریم.

راستی نگفتید آیا برنامه ای واسه ی 24 تیر دارید یا نه؟(البته اینم واسه یادآوری بود.)

نکته : این پست ویرایش شد برای کامل کردن چند تا سؤال و ...


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۱۳:۵۳:۵۵


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۱۰ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#78
من نه قصد دعوا دارم نه هیچ چیز دیگه. فقط خواستم چند تا چیز رو یادآوری کنم :


1- درباره ی تأخیر در خبر که خب برای این جور خبرها تأخیر حتی 30 دقیقه هم خیلیه. چون بسیاری ازطرفداران منتظر نتیجه هستن.

جادوگران اولین سایت هری پاتریه اما این دمنتوره که با وجود تمام این امتحانات و ... میاد و شکل سایتشو از صبح تغییر میده و بلافاصله اخبار جدید رو منتشر میکنه، زیرنویس صحبت رولینگ رو به سرعت تهیه میکنه و در این بین هم خلاصه ی سخنان رولینگ رو میگه، گزارش سریع از اتفاقات جلسه ی خبری با رولینگ میده.

و این دمنتوره که انواع پیش نمایش های تلویزیونی رو منتشر میکنه و این دمنتوره که اسمش تو سایت ماگل نت مطرح میشه و از کلی قبل کاونت داون میذاره برای فیلم و کلی برنامه میچینه و کلی از این این دمنتوره های دیگه.

واقعا اینکه مدیرا امتحان داشتن دلیل خوبیه؟ شما میتونستید حداقل برای این روز دسترسی فرستادن اخبار بدون تأیید رو به یک نفر مثل جناب ریگولوس بلک میدادید که اخبار سایت هم آپدیت بشه. راه زیاد بود ولی...

حالا یه سؤالی : واقعا شما واسه ی اون روز که فیلم آخر اکران میشه هیچ برنامه ای ریختید؟!

2- ساخت تم واسه نسخه قدیمی؟ فکر کنم هری بتونه خودش بسازه نه؟ یه گرافیستم میخواید که خب هست دیگه بلاخره
ولی حالا یه سری هم که داوطلب شدن پس دیگه چرا میگید نه؟!

فکر کنم منظور از مشکل فنی دسترسی نداشتن به هاست باشه دیگه؟ و اونم به خاطر اینه که هری نیومده مدت زیادی؟ و به همین خاطرم هست که کاونت داون فیلم نرفت رو سایت؟
این قضیه بعدها مشکلات بیشتری ایجاد میکنه. فرضا یه مشکلی پیش میاد که خیلی هم دور از ذهن نیست ممکنه یهویی یه فایلی دچار مشکل بشه، دیتابیس یه مشکلی واسش پیش بیاد و... و...

در اون مواقع فقط هریه که میتونه درستش کنه. پس اگه اونموقع میتونه بیاد که خب چرا یه دفعه بهش نگفتید بیاد و همه ی اینا رو آپلود کنه؟ یا حداقل به یکی از مدیرا دسترسی FTP بده؟ و اگرم نمیتونه بیاد که...

باز هم میگم من قصد دعوا و ... ندارم. لطفا هم دوستان نیان جواب بدن چون کلا همین حرفا رو فقط تأیید میکنن و یکم هم لحن ازحالت دوستانه خارج میشه. من از مدیران میخوام که جواب بدن.

ممنون.


ویرایش شده توسط زنوفيليوس لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۱۱:۱۴:۰۳


Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
#79
بابا نمیشه ایمیل رو ارسال کرد هی میگه Gateway Timeout
یا اگه اینم رد کنه میرسه به جایی که میگه فعلا شلوغه نمیتونیم ایمیلتونو بپذیریم. کلا من از ساعت 3 تا الان هی میفرستم. 1000 بار اون فرمه میاد ولی سند نمیشه که نمیشه.

کسی تا حالا موفق شده؟

ضمنا بنظرم خیلیم فرقی با بازی آنلاین نداره یا من اشتباه فهمیدم. چون میگه دارید کتابو میخونید ولی گویا واقعا نقش بازی میکنید و اینا. خب میشه بازی دیگه؟!



Re: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۵:۵۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰
#80
لرد ولدمورت...
نقد انواع پست ها + مدیریت مرگخواران و در کنار اون فعالیت در بسیاری از تاپیک های ایفای نقش...







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.