1- مواد اولیه بکار رفته در این معجون چیست. نحوه درست کردن این معجون را به طور مختصر بنویسید؟( 10 امتیاز)مواد مورد نیاز:
1- زبان نهنگ، سه عدد
2- معجون انرژی زا
3-مغز تک شاخ
4-معجون کش اورنده
نحوه ی تهیه: ابتدا زبان نهنگ ها به وسیله ی معجون کش آورنده هر یک تا حد 1.5 متر بلند می شوند. امکان استفاده از یک زبان نهنگ به طول 4.5 وجود ندارد.
ابتدا معجون انرژی زا را برروی آتش بگذارید تا کمی گرم شود سپس زبان نهنگ را به آرامی خرد کنید و در ابعاد 1 سانتی در 1 سانتی متر درون معجون بریزید. صبر کنید تا معجون قل قل کند پس از آن 10 دقیقه صبر کنید تا زبان نهنگ خاصیت انرژی زایی را به دست بیاورد.
ابتدا مغز تک شاخ را بسوزانید. خاکسترهای آن را درحالی که هنوز گرم است درون یک ظرف پر از آب حل کنید و زبان نهنگ دوم را رنده کرده و کم کم به درون مایع اضافه کنید. آب پیش از ریختن خاکستر باید روی آتش ودر دمای 100 درجه باشد.
باقی مانده ی معجون انرژی زا و آب خاکستر را که به آن سورماژکارا با هم مخلوط کرده و زبان نهنگ سوم را خرد کرده و به آن اضافه کنید. زبان های نهنگ را درون ظرف آب مقطر بجوشانید و در نهایت باقی مانده ی محلول سورماژکارا را پس از 5 دقیقه از به جوش رسیدن آب به آن اضافه کنید.
پس از 10 دقیقه معجون آماده است.
2- مقداری از این معجون بطور تصادفی به دست شما رسیده و به شما این امکان را میدهد که فرد یا تعدادی را با این معجون مسموم کنید. رولی کوتاه در این مورد بنویسید؟( 20 امتیاز)
- هی آقا، یه نوشیدنی کره ای میخواستم.
مردی با موهای ژولیده و بسیار بزرگ بر روی صندلی کافه که از شدت وزن او خم شده بود، نشسته بود و به اطراف نگاه می کرد. ناگهان مردی از دو صندلی کنار او برخاست و به کنار او آمد. احساس کرد آن مرد را می شناسد. اما نمیتونست درست صورتش را ببیند. تنها کمی بوی سیر احساس کرد.
- سلام آقا. شنیدم نوشیدنی کره ای سفارش دادید. این معجونو امتحان کنید. 1000 برابر از نوشیدنی کره ای بهتره.
- ممنون ولی من همون...
اما با بوییدن معجون تصمیمش عوض شد. روبیوس هاگرید در ابتدا با تردید به معجون نگاه کرد و پس از کمی تفکر گفت : فکر نکنم یکمش اشکالی داشته باشه. با اجازه.
و مقداری از معجون را نوشید.
لحظاتی بعد- من خیلی زندگی سختی داشتم، راستی تو چرا انقدر بو میدی؟
پروفسور کوییرل که کم کم از اینکه معجون پرحرفی را به جای معجون راستی از زنوفیلیوس لاوگود گرفته بود مطمن میشد، با عصبانیت به هاگرید نگاه کرد. اما با به خاطر آوردن مأموریتش پرسید : راستی نگفتی اون سگ سه سر کیه؟ چطوری باهاش زندگی میکنی؟ چرا گازت نمیگیره؟
- بابا یه چنگ دارم واسش میزنم عین موش میشه. کاملا رام و آرام! هیچ کاریتم نداره. ولی داشتم میگفتم مادرم خیلی زود مرد... هوی کجا میری دارم واست حرف میزنم. عجب آدمایی پیدا میشن ها.
بیرون از کافه- هوی بوقی داشت منو میکشت انقدر حرف زد. چرا این معجونو بهم دادی؟
- آخه گفتی میخوای یواشکی بدی. معجون راستی به اندازه ی این خوشبو و خوشمزه نیست. خوب نمیخوردش. حالا فهمیدی که بلاخره کی تولدشه؟
- آره، میرم واسش هدیه بخرم. یه هدیه ی عالی...
- باشه از طرف منم بهش تبریک بگو کوییرل.