هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۸:۲۳ پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
#91
کِی؟
اول صبح


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: خانه های هاگزمید
پیام زده شده در: ۸:۱۳ پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
#92
- و...ولی قربان!

-ولی نداریم مارخام. همین الان میری خونه ی ریدل و با اسمشو نبر مذاکره میکنی وگرنه اخراج میشی و سابقه ی خانوادگی ات خراب میشه!
-ب...بله چشم قربان الان میرم.


دقایقی بعد،تاکسی


-خب کجا میری؟
-بی زحمت، خونه ی ریدل.
- خونه ی ریدل؟ اونجا چیکار داری؟ نکنه میخوای بری مرگخوار شی؟ به وزارت گزارش کنم پدرت رو دربیاره؟
-نه،نه، عزیز من مارخام هستم مشاور وزیر،ایشون خودشون منو فرستادن،با اسمشو نبر یه کاری دارن.
-اوه...جسارت رو ببخشید آقای مارخام الان میریم.


جلوی در خانه ی ریدل

-اقا بفرمایید رسیدیم.
-ممنون.
پولش رو وزارت پرداخت میکنه

تق تق تق!

-پلاکسسسس! برو این درو باز کن سرم رفت!
- امروز نوبت لینی هست!
-اخه لینی با اون جسه ی کوچیکش چطور در رو باز کنه؟
-چمیدونم نوبتشه بره باز کنه!

-پلاکس؟ برو در رو باز کن
-باشه باشه رفتم.

-هان چته انقدر در میزنی؟ شما؟

مارخام کلاهش رو بر میداره و تعظیم کوتاهی میکنه
-سلام خانم،بنده مارخام مشاور وزیر هستم.
-خب اینجا چیکار داری؟


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۵۵ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
#93
نام: لوسی
نام خانوادگی: ویزلی
مشخصات ظاهری: چشم قهوه ای، موی قرمز، به همراه میراث خانوادگی ویزلی،یعنی کک و مک!
گروه :گریفیندور
پاترونوس: گوزن
چوب دستی :چوب گردو،پر ققنوس، ۲۵ سانت
نژاد : اصیل
حیوان خانگی : گربه سفید
مشخصات اخلاقی : به شدت شجاع و ماجراجو،شیطون و لجباز،عشق کتاب و کتابخونی، مهربونه،خوش اخلاق و خوش خنده است و اصولا زود با بقیه گرم میگیره، از کسایی که زور میگن متنفره،با اسلیترینی ها مشکل داره،عاشق رنگا و چیزای رنگی رنگی و شاده،شوخ طبعه،یه هدف رو که انتخاب میکنه مصممه که به دستش بیاره و......
علاقه مندی ها: کتاب هایی با ژانر ماجراجویی و علمی تخیلی،نقاشی،کلاس تغییر شکل!
مهارت های ویژه : جانور نما
جانورش: حواصیل
شغل : جادو آموز
ملیت : بریتانیایی
پدر و مادر: پرسی ویزلی و آدری ویزلی

---
لوسی تک فرزند پرسی و آدری ویزلی در لندن متولد و در آنجا بزرگ شد
بچگی اش خیلی خجالتی بود مثلا توی مهدکودک همه به راحتی اذیتش میکردن یا وسایلش رو میگرفتن یا مثلا وقتی به پارک می رفت اصلا سوار سرسره یا تاب نمیشد برای اینکه صبر می کرد تا اول بقیه برن،این شد که پرسی برایش توی حیاط خانه یه سرسره و یه تاب کوچولو وصل کرد؛ ولی این خجالتی بودن بعدا کار دستش داد.
برای همین آدری و پرسی شروع کردن به کار کردن روی بچه شان که دیگه خجالتی نباشه و تا الان در حدی موفق عمل کردن.
از بچگی دوست داشت به هاگوارتز بره و حتما توی گریفیندور باشه برای همین وقتی توی ۱۱ سالگی نامه ای از هاگوارتز براش اومد تا وقتی که کلاه اون رو گریفیندور اعلام کرد،وحشت زده بود.
به داستان ها و افسانه ها و اسطوره ها علاقه ی زیادی داشت.
داستان های زیادی درباره محفل ققنوس و اعضای فداکار اون شنیده بود و آرزو داره که یه روزی بتونه عضو محفل بشه.
معمولا جادو آموز درس خونی هست و امتحاناتش خوبه و تکالیف رو به موقع انجام میده.
عضو کمپین "حمایت از بانوی لاغر دربرابر جادوگران سواستفاده گر بالای هزارسال"
کمپینی که اینیگو راه انداخت!
همیشه شکل خودش هست و از جانور نمایی فقط در مواقع اضطراری استفاده میکنه،چون هرچی باشه اون هنوز یه جادو آموزه.





سلام لطفا اینو جایگزین کنید
ممنون


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۳/۱۲ ۱۲:۱۹:۱۰

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۷:۴۹ چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰
#94
چیکار: زمین رو میکندن!

جمله ی کامل: سرکادوگان وقت کسوف برزیل تو کمپ اجباری "بکن و بمیر " با مارکوس فنویک زمین رو میکندن!


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: بررسی پست های انجمن ارتش تاریکی
پیام زده شده در: ۸:۵۷ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰
#95
سلام این پست من توی گلخانه ی تاریک رو نقد کنید‌.
ممنون


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: گـِـُلخانه ی تاریک
پیام زده شده در: ۸:۵۴ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰
#96
- باید بگین ایمپریوش!
-مورفین؟ تو اینجا چیکار میکنی؟
-این شوالی هشت که من باید اژ شما بپرشم!
شما تو اتاق من هشتین!

کتی دور تا دور اتاق دنبال کلید برق گشت و چراغو و روشن کرد.

اره! اتاق مورفین بود! آن گوشه یک تخت ساده ای بود و اینطرف آیینه ای شکسته توی ذوق میزد
گوشه ی اون طرفی یه کمد خاک گرفته و نیمه باز که توش چند کیسه مواد افتاده و اون یکی گوشه مورفین که داشت می کشید و بوی بد مواد ،تمام اتاق رو پر کرده بود.

-خب،حالا نگفتین شرا میخواین پلاکش رو طلشم کنین!

کتی و ایوا ترسیدند! خیلی هم ترسیدند!

کتی جلو رفت
-بیا این ۱۰۰ گالیون رو بگیر برو هرچی میخوای مواد بخر! ولی به کسی چیزی نگو!
-حق شکوت میدی؟ باشه من حق شکوت میگیرم!

-ایمپریو!
و بعد کتی،ایوا و پلاکس تحت تاثیر طلسم فرمان از اتاقی که بوی بد مواد تمام اون رو پر کرده بود خارج شدند


ویرایش شده توسط لوسی ویزلی در تاریخ ۱۴۰۰/۳/۱۱ ۹:۳۹:۰۵

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۷:۵۵ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰
#97
کی؟
سر کادوگان


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: دندانپزشکی دکتر گلگومات
پیام زده شده در: ۱۹:۲۱ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰
#98
پیتر که دید نمیتونه پیاز ها رو از میوه ها جدا کنه کل ظرف میوه ها رو خالی کرد و پیاز ها رو یکی یکی برداشت.

-پیتر مامان؟ ظرف میوه های مامان رو چرا خالی کردی؟ نمیگی میوه ها گم میشن؟ نمیگی میریزن زمین کثیف میشن پسر مامان مریض میشه؟ نمیگی میرن تو هزارتا سوراخ سنبه دیگه نمیشه گیرشون اورد؟

-معذرت میخوام مامان مروپ،اخه نمی شد پیاز ها رو گرفت الان میوه ها رو جمع میکنم...

اما میوه ها هی قل میخوردن از زیر دست پیتر در میرفتن این بود که پیتر یک ساعت دور دندون پزشکی دکتر گلگومات دنبال میوه ها میدویید...

-گرفتم همه رو بانو مروپ،بفرمایید.
گفتین پیازها رو نمیپزین دیگه...

-نه شفتالو ی مامان،مامان دست به اون پیازهای سمی نمیزنه!




پیتر تصمیم گرفت خودش دست به کار شه و پیاز ها رو خورد کنه اما به محض اینکه اولین پیاز رو نصف میکنه...

-

-پیتر؟ گریه میکنی؟ میدونم برای ایوا ناراحتی...،منم ناراحتم،ولی گریه نکن...

-گریه کدومه؟ ناراحت چیه؟ مامان مروپ راست می‌گفت! این پیازا سمی ان!


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰
#99
جمله ی کامل:
پسر عموی زندایی بلاتریکس،موقعی که ولدمورت داشت پایین ساختمون هاگوارتز جوشکاری میکرد،تو اقیانوس شیشه ای با مرلین شام میل میکردن!


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: ضرب المثل های جادویی
پیام زده شده در: ۸:۲۰ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰
کبوتر با کبوتر،باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز!
این بود







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.