هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۲:۲۳ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳
#1
سلام كلاه جونم.
بي زحمت من ميخوام برم توي گروه گريفيندور.
بهش احتياج دارم چون بايد به شخصيتم بياد.

تالیا عزیز
اصولاً توی این تاپیک باید بیای و یه کمی از خودت برای کلاه توضیح بدی.
نه اینکه برای کلاه تعیین تکلیف کنی.
مطمئنم اینجوری کلاه جواب ـت رو نمیده.

موفق باشی.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۳ ۱۰:۵۵:۵۲
دلیل ویرایش: پاسخ

وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۲ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#2
به نظر من فشفشست اونم حتما شانسي بوده.
بقيه كارهاشو يادت نيست؟
اين يكي درست در اومده


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳
#3
سلام .ممنون كه تاييدم كرديد .سعي ميكنم به نكاتي كه گفتيد توجه كنم.


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۲ دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۳
#4
مشكل خانواده ي ويزلي
هري با هدويگ در كوچه ي دياگون ايستاده بود..منتظر رون و برادرانش و البته جيني بود كه براي امسال وسايل مورد نيازشون رو بخرند.
بعضي از بچه هارو وقتي كه منتظر بود ديده بود :نويل و سيموس و البته مالفوي.اونكه رداي جديدش رو به رخ همه مي كشيد آذرخش جديدش رو در دست گرفته بود.
هري خيلي تلاش كرد تا مالفوي او را نبيند چون حوصله ي دعوا با او را نداشت ولي باز هم موفق نشد و مالفوي او را ديد.
مالفوي با يه پوزخند به هري گفته بود:چيه؟منتظر اون دورگه ها هستي؟
هري هم در جوابش گفته بود:مالفوي بهتره بري.و مالفوي با ادامه ي پوزخندش از جلوي هري گذشت.هري در دل گفت واي خداي من چرا خانواده ي ويزلي نميرسند؟هري با هاگريد آمده بود و هاگريد دنبال خانواده ي ويزلي رفته بود.هدويگ تكاني خورد و هيكل بزرگ هاگريد از دور نمايان شد.
هري پرسيد:پس خانواده ي ويزلي كجا هستند؟
هاگريد گفت:مثل اينكه مشكلي براي جيني پيش آمده .فردا خريد ميكنيم.آنها از من خواسته اند تو را به مسافر خانه اي كه اقامت كرده اند ببرم.هدويگ رو به من بده خسته شدي.
هري گفت:نفهميدي چي شده بود؟
هاگريد گفت:نه .الان ميفهميم.بدو هري.و آن ها در افق محو شدند.
با تشكر تاليا

خوب نوشته بودی.
استعدادش رو داری.
یه سری نکات ظاهری رو خوب رعایت کرده بودی ولی چیزایی هست مثل اینکه وقتی میخوای دیالوگ بگی، دو نقطه رو بذاری، یه اینتر بزنی و توی خط بعد، اول یه خط تیره بذاری و بعد دیالوگ رو بنویسی.

یا این که نباید هی پشت سر هم از یه اسم خاص استفاده کنی. یه جای پستت از هر 10 تا کلمه، 5 تاش مالفوی بود.
برای این که این اتفاق نیفته، یه بارش رو بگو مالفوی، دفعه ی بعدی بنویس دراکو، دفعه ی بعدی یه لقب بهش بده. مثلاً دشمن قسم خورده ی هری، یا هر چی دیگه.

یه نکته ی دیگه این بود که فراز و فرودی نداشت داستانت.
چیز خاصی برای داستان شدن نداشت، اتفاق جالبی نمی افتاد.
مثلاً یه درگیری لفظی یا فیزیکی حتی بین هری و مالفوی می تونست خیلی جالب تر کنه داستان رو.
یا این که مشکل جینی شرح داده بشه و یه کاری باید بکنن تا اون مشکل حل بشه.

در کل خوب بود نسبت به خودت.
تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۶ ۱۱:۱۹:۵۷
دلیل ویرایش: تأیید

وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: نظر خود را درباره انكه ايا جادو وجود دارد يا نه بنويسيد.لطفا
پیام زده شده در: ۱۸:۴۲ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#5
از نظر من هيچ چيز غير ممكن نيست.
ولي مدارك تاريخي نشون ميدن كه جادو وجود داشته ولي هر كسي اين كارو نميتونه بكنه.بايد قدرت و توانش رو داشته باشي كه البته خيلي ها ندارن.
ازنظر من ممكنه جادو وجود داشته باشه.


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۶ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#6
حتما با نويل .
چون از چلمن بازي هاش و اينكه فشفست خوشم مياد.
من اصلا به جذابيت بقيه نگاه نميكنم مهم اينكه با حال باشه مثل نويل.
منم كه نويلو واقعا دوست دارم.

ممنون از سوالت


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: اگه یهو یه لولوخرخره جلوت ظاهر بشه ،چه شکلی میشه؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#7
فكر كنم يه خون آشام با دندون هاي خوني باشه يا مثلا اسمشو نبر.
حتي تصورشم سخته.البته از گرگينه ها هم ميترسم ولي نه اونقدر ها.


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: گفتگو با ناظرين انجمن كينگزكراس
پیام زده شده در: ۱۸:۲۰ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#8
ببخشيد ولي من هيچ كجاي كتاب هري پاتر قرار ندارم ولي ميخوام ايفاي نقش كنم ولي نميدونم كدوم نقش رو بگيرم.
ميتونيم نقشمون با نام كاربري هيچ ربطي نداشته باشه؟


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#9
ممنون اقاي آمبريج.توضيحاتتون كامل بود.
همونطور كه ميدونيد من يه دانش آموز جديد هستم.
خيلي خوش حالم كه در كنار هري پاتر درس ميخونم اين براي من يه افتخاره پيش كسي درس بخونم كه در مقابل اسمشو نبر ايستاده.
خيلي دوست دارم هري رو در اين راه مرگ بار كمك كنم هرچند من حتي نميتونم اسم كامل اسمشو نبر رو به زبون بيارم.
به هر حال از شركت در كلاستون خوش حال شدم.اميدوام خيلي زود در اينجا دوست پيدا كنم.

باتشكر فراوان. تاليا.

درود
به مراحل ورود به ایفای نقش دقت کنید:

1- خواندن قوانین ایفای نقش
2- شرکت در تاپیک کارگاه نمایشنامه نویسی
3. حضور در تاپیک سال اولی‌ها از این‌طرف: کلاه گروه‌بندی
4- انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی در تاپیک شخصیت خودتون رو معرفی کنید.

تأیید نشد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۴ ۱۸:۲۱:۲۳
دلیل ویرایش: پاسخ

وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۸ یکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۳
#10
منم مي خوام ايفاي نقش كنم .ميشه كمكم كنيد كه كدوم نقش ها خالين؟فقط دختر باشه ها


وقتي برگ ها را زير پاهاي خود له ميكني به ياد آور روزي به تو نفس هديه كرده اند.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.