جن خانگی پس از رفتن ایگور درحالی که شی که شبیه یک عدد سوسک مینمود را در آورد: مأموریت با موفقیت انجام شد قربان.
در همین حین. درون برج انتخاباتی آبرفورث دامبلدور.
یکی از یاران آبرفورث درحالی که مشغول خوردن انواع تخمه جات ماگلی است از طریق یک عدد چشمی کوچک مشغول بررسی ستاد ایگورکارکاروف با استفاده از میکرودوربین هست.
- آبر... حالا کس دیگه ای نبود بخوای زیر نظر بگیریش؟ این بابا که چیزی بروز نمیده.
- ساکت باش. اولا ایگور یه مرگخواره بنابراین هم میتونم پورسانت بگیرم از محفل و هم اینکه مردم زودتر حرفمو باور میکنن. دوماً چرا صدای تو از اتاق تلویزیون میاد؟
- ها؟
- خیره. مگه سرخوش شدی؟. اگه سوژه ای بوده باشه و نفهمیده باشی همینجا انقدر شکنجت میکنم تا بفرستمت سنت مانگو بخش دیوانگی.
(ویرایش وزیر: به دلیل بسی هری پاتری بودن من بجای سنگ مانگو بخش دیوانگی بخوانید: پیش لانگ باتم ها. به من رأی دهید تا هری پاتری باشید)فرد خدمتکار مجهول الهویه: ولی بجان تو این حوله های ستاد ایگورم عجب حوله هایی هستا. شنیدم میتونه از وسط دیوار ردت کنه.
آبر درحالی که مشغول برخوردن به دیوار روبرویش هست درفکر فرو میرود:
- سوژه خوبی میتونه باشه ولی نه... سوژه ای نیست که بتونم بهش زیاد بهش گیزر بدم.باید با یه سوژه دیگه مخلوطش کنم.
ناگهان شی سبز رنگی با نقش آبرفورث دامبلدور توجهش را جلب کرده و او را از فکر بیرون می آورد.
- چی میگه؟ مگه اینا قرار نبود وقتی دستتو میزنی به دیوار و دستت میره تو دیوار در بیاد؟ باز این نقاش بوقی طلسم رو برعکس اجرا کرد؟
فرد مجهول الهویه گوش دراز: نه بابا. معلوم هست چی میگی؟ آبر.. آبر... تو کی از جلوی اتاق رد شدی من تو رو ندی...
ناگهان به این صورت
مشغول رفتن به سمت پنجره ورودی میشود.
ناگهان فریاد آبر به هوا میره:مجهول الهویه! کی گفت بهت بری از این حوله های بوقی ایگور بخری؟ ها؟
دلنگ!
- حالا فرار میکنی؟ بزار دستم بهت برسه.
در همین حین ناگهان چشمش به دوربین افتاد که به دلیل برخورد پایش به سیم برگردان مشغول برگشتن به عقب بود.
سکه هایی در هوا معلق شد و در دستان جن خانگی جای گرفت.
آبر
فردا صبح!
یک اعلامیه به همراه یک پخش کننده جادویی مشغول پخش تکه ای از فیلم دوربین مخفی بوده و این مظمون بر روی آن نوشته شده بود:
ایگور کارکاروف با استفاده از فنون جنها موفق به دزدین چندین بانک ماگلی شده و با بجا گذاشتن اثراتی آن را به گردن آبرفورث دامبلدور انداخته است. برای اثبات میتوان به داشتن امکان جنی یعنی رد شدن از دیوار و همینطور دادن سکه های فراوان برای یک نامه به یک جن خانگی است که همکاری آنها را اثبات میکند