اولیور وود:کا پیتان تیم کویدیچ گیریفندر


همون طور که قبلا هم گفتم اول باید در بازی با کلمات تایید بشید. بعد از تایید شدن در اونجا، میتونین دوباره به این تاپیک بیاین و معرفی شخصیت کنین. فقط اگه در مورد شخصیت توضیحات بیشتری بدین بهتره.

اولیوروود


شما باید اول در بازی با کلمات شرکت کنید. در ضمن این شناسه گرفته شده و برای معرفی شخصیت باید توضیحاتی در مورد شناسه تون بدین. مثل پست های قبلی.

هس فیشیوس هاسین فش فیس هه...هاس سیاهس.
هس فیشیوس فیسیس فس هیاس هاس ددی هساس.شس فساشیس ددی هوس هرستس هفیوس هشاسیوس اسلیترین هیش هوسیافیس فوستا سیشسهه.

(ترجمه: بنده پرنسس تحصیل کرده،خوشگل،خوش خط و خال و...لرد سیاهم.
یه مدتی رفته بودم سفر فرنگ تا تحصیل کنم و مدارک خیلی زیادی برای ددی بیارم.حالام به خاطر ددی جون برگشتم تا تو گروه اسلیترین به مرگخواراش چهار تا چیز یاد بدم.)

پ.ن: میدونم این شناسه رو یکی قبل از من گرفته ولی حدود یکی دو ماهه که هیچ پست رولی نزده.


تایید شد!

نام: کتی
نام خانوادگی: بل
سن: 17 سال
سال: هفتم
مدرسه: هاگوارتز
گروه: گریفندور
کوییدیچ: مهاجم
توانایی ها: پرواز عالی با جارو، اجرای انواع طلسم ها، مقابله با جادوی سیاه
علاقه مندی ها: جارو سواری، کوییدیچ، مطالعه، معجون سازی و ...


تایید شد!

نام و نام خانوادگی : فرد جورج ویزلی

نام پدر : جورج ویزلی

گروه : گریفینیدور

خون : خالص

دلیل انتخاب اسم : یادبود عمویم که در یکی از انفجار ها کشته شد .


تایید شد!

نام: جینی
نام خانوادگی: ویزلی
نام پدر: آرتور
سن: 17 سال
جنسیت: زن
مو: بلند، لخت، قرمز ـ نارنجی
عضو: گروه گریفندور هاگوارتز و تیم کوییدیچ گریفندور
سال: هفتم
کوییدیچ: یادم نمیاد
توانمندی ها: مقابله در برابر جادوی سیاه
علاقه مندی ها: مشنگ دوستی، هری پاتر، درس خواندن و...


این شخصیت گرفته شده. لطفا یک شخصیت دیگه رو انتخاب کنید.

با سلام

نام : چارلی

نام خانوادگی : ویزلی

نام پدر : آرتور

جنسیت : مرد

گروه : گریفیندور

رنگ مو : قرمز

رنگ چشم : قهوه ای

نژاد : خون خالص

توضیحات : فردی قوی ، کنجکاو ، باهوش ، چهار شانه با قدی متوسط ، کاپیتان و عضو تیم کوئیدیچ گریفیندور ( جستجوگر) ، خیلی ها معتقد بودند من می تونم توی تیم ملی کوئیدیچ انگلستان بازی کنم ولی خودم ترجیح دادم به اون جا نروم ، علاقه ی شدید به کار بر روی اژدها

این شخصیت گرفته شده.

نام :چارلی ویزلی
پدر:آرتور ویزلی
خصوصیات:
عضو گروه گیریفیندور و مهاجم سر سخت کوییدیچ و بسی کنجکاو و مخترع!
با همکاری فرد و جرج موفق به طراحی یک بدنه جارو صد در صد استاتیک شدیم که به زودی به تولید انبوه میرسونیمش
در ضمن کسی اگر خواست قرص خون دماغ بخره پیام بده خودم بهش با تخفیف میدم هستم!
دیگه اینکه میگن خونم ناپاکه ولی از وزیر سحر و جادو ،جادوگر ترم!
در حال معرفی کلاه ضد اشباح با وزارت سحرو جادوییم!
ولدمورتم که سوسکه دیگه منتظرم یک دونه قرض خون دماغ بدم بهش قیافشو ببینم!=))
خب دیگه میخوای شما ملیمم بدم؟:دی.


تایید شد!

نام : ارگ

نام خانوادگی : کِثیف

شهرت : ماشلا ماس بند

گروه : ریونکلاو

تایید شد!
چون قبلا عضو ایفا بودید همینکه درخواست میدادید کافی بود.

نام و نام خانوادگی:سدریک دیگوری
نام پدر:آموس دیگوری
گروه:هافلپاف(ولی اگه میشه برم توی گریفندور)
در باره ی من:من جادوگری اصیل و خون پاک هستم و صمیمی ترین دوستم چو چانگ نام دارد.جدا از تعریف درباره ی خودم یکی از محبوب ترین و خوش قیافه ترین دانش اموزان هاگوارتز بودم که هر کسی آرزوی دوستی با من را داشت.من در گروه هافلپاف درس می خواندم و علاوه بر اینکه توانستم دانش اموز ارشد این گروه شوم مدتی هم به عنوان جستوجوگر کوییدیچ این گروه فعالیت میکردم.و حتی کاپیتان تیم هم شدم من تنها جستجوگری هستم که توانست در رقابت با هری زودتر از او گوی زرین را بگیرد،البته هری در آن مسابقه و قبل از این که من توپ را بگیرم به دلیل حضور دیوانه ساز ها در زمین از حال رفت.هری و من در سال چهارم برای مدتی رقیب عشقی هم بودند زیرا هر دو چو چانگ را دوست داشتیم البته هیچ کداممان این مسئله را به دیگری نگفت به همین دلیل این رقابت زیاد جدی نشد.اصلی ترین رقابت هری با من،که رقیب دیرینه اش در همه ی زمینه ها بودم از کوییدیچ گرفته تا عشق،رقابت در مسابقات مهم سه جادوگر بود.من به عنوان نماینده اصلی هاگوارتز انتخاب شدم و تا آخرین مرحله با هری هم امتیاز بودم.هری و من با وجود رقابت شدیدشان در این مسابقه کمک های زیادی را به هم کردیم.حتی در آخرین مرحله قرار شد که با هم جام را بگیریم تا هر دو برنده شوند ولی جام رمزتاز بود و آنها را به قبرستانی برد.من قدی بلند با موهایی مشکی و چشمانی خاکستری و بینی ای قلمی دارم.
من در 24 جون 1995 یعنی شبی که آخرین مرحله مسابقه سه جادوگر برگزار می شد به همراه هری هم زمان به جام رسیدم به همین دلیل تصمیمی گرفتیم جام را باهم بگیریم،ولی جام رمزتاز بود و ما به قبرستانی رفتیم،در آن قبرستان پیتر پتی گرو من را به دستور ولدمورت و با چوبدستی ولدمورت در مقابل دیدگان هری و در حالی که فقط هفده سال داشتم،کشت

تایید شد!
معروفترین و بهترین دانش آموز گروه هافلپاف در کتابهای هری پاتر سدریک بود و بهمین خاطر بهتره که به همین گروه برید.
به ایفای نقش خوش آمدید.