(مهم) بیانیه ی شماره ی سه (جدی)

من تا حالا دوبار کاندیدای وزارت شدم و این سومین باره. دو بار اول بیشتر فعالیت های تبلیغاتی برام جذابیت داشت و تقریبا میشه گفت برنامه ی جامعی برای وزارت نداشتم.
این دوره هم اصلا نمی خواستم ثبت نام کنم چون سوژه های تبلیغات تکراری شده بود برام و انتخابات مشنگی هم جذابیت سال 88 رو نداشت و خیلی سوژه ساز نبود.
ولی بعد یه طرح هایی که مدت ها بود ذهنمو قلقلک می داد باعث شد به این نتیجه برسم که بهترین راه برای اجرای طرح هام وزیر شدن خودمه و اومدم ثبت نام کردم. در واقع این دوره درست برعکس دوره های قبل برای وزیر شدن اومدم، نه برای بازیگوشی.

این طرحا رو نمی خواستم تا زمان وزیر شدنم علنی کنم چون همونطور که قبلا هم گفتم امکانش هست کارهاش اونطور که در نظر دارم پیش نره و شکست بخوره. اما امروز به این نتیجه رسیدم که اگه این طرحو نگم ضررش بیشتره و ممکنه همه فکر کنن این بار هم مثل دفعات قبل بدون برنامه اومدم و رای نیارم و اون وقت تنها چیزی که برام باقی می مونه خستگی فعالیت های بی نتیجه ی دوره ی تبلیغاته.
با گفتن این طرح ها حداقل خیالم راحته که چیزی که تو ذهنم بود رو گفتم و به احساس تکلیفم عمل کردم.

اینم بگم که اینجا اولین جایی هست که من این طرح ها رو می گم و قبلا با هیچکس در موردش صحبتی نداشتم.

اگه بخوام اولین و مهم ترین طرح رو در یک عبارت خلاصه کنم باید بگم: یک تقدیر همیشگی از اعضای برجسته ی جادوگران.

توضیح اینکه؛ 10 ساله این سایت فعالیت می کنه و در طی این مدت خیلی ها اینجا عمرشون رو گذاشتن وفعالیت کردن. ایده های بزرگی رو اجرا کردن و واقعا زحمت کشیدن. اعضای خیلی زیادی تو ذهنم هستن که همشون شایسته ی تقدیرن ولی اگر بخوام یک نفر رو و به نظر خودم برجسته ترین عضو تاریخ سایت رو مثال بزنم باید از لرد ولدمورت اسم ببرم. من نزدیک 25 سال سنمه و بچه نیستم که بخوام بگم به خاطر حمایت مرگخوار از ارباب و اینجور بچه بازیا دارم این مثالو می زنم. نه! ایشون موردیه که زحمات چندین ساله اش برای همه آشکاره و از زمانی که من عضو شدم همین روش محکم فعالیت و نظارت و رهبری رو داشته. در حال حاضر فکر می کنم کمتر عضو فعالی داشته باشیم که لرد پستاشو نقد نکرده باشه براش و از این بابت اکثرا مدیون ایشون اند.

به همین خاطر فکر می کنم برای تقدیر از چنین اعضایی دیگه رنک فصل و ماه و اینجور چیزا کافی نیست. باید یه تقدیر بزرگتر باشه. باید یه رنک همیشگی برای چنین اعضایی ایجاد بشه و به پاس زحماتشون برای همیشه، تاکید می کنم برای همیشه نه یک ماه و یک فصل، بالای آواتارشون قرار بگیره.

حالا یه سوال پیش میاد و اونم اینکه این رنک چی باید باشه؟
شایسته ترین مرجع برای پاسخ به این سوال، کتاب های هری پاتره. در کتاب به جادوگران برجسته چی اهدا می شد؟ مدال های درجه یک تا سه مرلین!

البته لازمه بگم لودو در دوره ی خودش از طرح اهدای مدال مرلین (اگه اشتباه نکنم به عنوان جایزه برای اعضایی که پست میزدن و امتیاز می گرفتن) استفاده می کرد که واقعا یادم نمیاد ولی شاید تعیین مدال مرلین به عنوان رنک مورد نظرم رو از همین کار لودو الهام گرفته باشم.

اما اینجا دیگه امتیازدهی برای یک ماه فعالیت و پست زدن مطرح نیست. در نظر دارم برای اهدای مدال یه سری شاخص هایی در نظر بگیرم که هر کسی به اون شاخص ها رسید مدال بگیره. شاخص هایی مثل تعداد پست های نقد، نظارت موثر و فعال در یک دوره ی مشخص، مدت زمان مفید عضویت و شاخص هایی از این قبیل.
و طراحی این شاخص ها طوری خواهد بود که عضو در طی یک سال و دو سال نتونه به راحتی مدال مرلین بگیره.رک بگم: در واقع من لرد ولدمورت رو به عنوان شاخص مدال درجه یک مرلین و استاندارد تعریف شاخص ها در نظر گرفتم و اگه کسی تونست در تعداد پست نقد و مدت نظارت و مدیریت فعال و رهبری موثر بر گروه بزرگی مثل مرگخواران به لرد برسه اون وقت می تونه مدال درجه یک مرلین بگیره. البته مدال های درجه ی دو و سه هم طراحی خواهد شد که رسیدن به اونا نسبتا آسون تر خواهد بود.

اینجا یه سوال دیگه پیش میاد و اونم اینکه چه کسی شاخص ها رو تعیین می کنه و با توجه به اون به افراد مدال میده؟
اینجاست که طرح دومی که در نظر دارم اجرا میشه و اون فعالسازی شورای ویزنگاموته.
از همون روز اولی که لیلی اوانز مرحوم این طرح بزرگ رو کلید زد (و به نظرم به خاطر همین طرح لایق مدال مرلینه البته درجه ی دو یا سه) توجه من جلب شد و با اینکه همکاری نکردم و جادوکار نشدم ولی به شدت با ایجاد این انجمن موافق بودم و هنوز هم معتقدم انجمن ویزنگاموت یه زیرساخت بزرگ برای ایفای نقش سایت و ابزاری مهم در دست وزیر و مدیر ایفای نقشه.
در نظر دارم با کمی اصلاحات و با کمک مدیر ایفای نقش، شورای ویزنگاموت رو راه بندازیم و این شوراست که در مورد اهدای مدال به افراد تصمیم می گیره. و اگه قرار باشه تاپیک های بسیار مهم ویزنگاموت فعال بشن باز همین شوراست که می تونه موثر باشه.

در کنار این دو طرح، مقدمات برای اجرای طرح سوم هم ایجاد میشه و اون جمع آوری تاریخچه ی سایته.
تاریخ سایت رو اعضا ساختن و وقتی پیشینه ی اون ها برای اهدای مدال بررسی بشه کم کم تاریخچه ی سایت هم به دست میاد. این طرح هم جدید نیست. ایده اش رو من از تاپیک تاریخچه ی وزارت گرفتم و بعد از کمی بررسی متوجه شدم طرح های مشابهی هم قبلا اجرا شده ولی چون طرح مشخصی نداشتن؛ یا نصفه کاره مونده یا شکست خورده.
با یه برنامه ی مشخص و همکاری مناسب میشه این تاریخچه ها رو هم برای بخش های مختلف سایت تدوین کرد. هر ناظری می تونه با مراجعه به افراد باسابقه تر و پست های قدیمی تاریخچه ی انجمن خودش رو تدوین کنه. فقط نیاز به یک الگو داره که در صورت وزیر شدن با تکمیل تاریخچه ی وزارت این الگو رو ایجاد می کنم.

در مورد طرح اهدای مدال این نکته رو هم اضافه کنم که چون در نظر دارم شاخص ها رو بالا تعریف کنم ممکنه اعضایی باشن که شایسته ی تقدیرن ولی حتی به شاخص مدال درجه ی سه هم نمیرسن. برای تقدیر از این افراد هم در نظر دارم یک تاپیک با نام "کارت های قورباغه شکلاتی" ایجاد کنم که یه بیوگرافی سایتی کامل از اون عضو، شناسه هاش، فعالیت هاش، افتخاراتش و لینک آخرین شناسه اش رو همونجا درج کنیم. البته مشخصه که اطلاعات اعضای برنده ی مدال مرلین هم در این تاپیک قرار خواهد گرفت.
حتی میشه برای تمام این سه طرحی که گفتم یک انجمن مستقل یا زیرانجمن در ویزنگاموت با عنوان "تالار یادبودها" یا همچین چیزی ایجاد کرد و همه ی تاپیک های مربوطه رو اونجا ایجاد کرد.

قبلا گفتم طرحم تاثیر مستقیم روی ایفای نقش نداره ولی تاثیر غیرمستقیم داره.منم می تونم طرح برای فعال شدن تاپیک ها بدم و در کاریابی وزارتخونه هر کسی رو مسئول یه تاپیک بذارم که بره همونجا برای خودش پست بزنه و به خیالمون فعالش کنه. یا دو نفر قدیمی رو بذارم مسئول نقد پست و راهنمایی تازه واردین. ولی این فعالیت کوره!
دوره های قبلی بارها و بارها همین طرح ها اجرا شد ولی به کجا رسید؟ وزیر با شور و شوق میاد، معاون تعیین می کنه و هر چی به فکرش میرسه اجرا می کنه ولی وقتی می بینه اعضا علاقه ای به همکاری ندارن، کم کم سرد میشه و تابستون که تموم شد میزاره میره و دوباره سایت 9 ماه بدون وزیر می مونه تا تابستان بعدی.

ولی طرح هایی که من میگم زیربناییه و فعالیت ها رو هدفدار می کنه. برای جمع آوری اطلاعات و شناسایی اعضای برجسته یک معاون و دو معاون کافی نیست. به همین خاطره که میگم همه ی سایت معاونین من خواهند بود و کابینه ی 75 میلیونی ایجاد خواهم کرد. اهدای مدال مرلین باعث ایجاد الگو و انگیزه برای اعضا میشه و هر کسی دوست داره به جایی برسه که بتونه مدال مرلین بگیره و اسمش در تاریخ سایت جاودان بشه. در واقع این طرح ارضای حس خودخواهی و جاودانگی بشریته!(اینجاست که ارباب اولین حامی من خواهد بود!)
اعضا تلاش می کنن مقدار و کیفیت فعالیتشون رو بیش تر کنن تا به نظارت برسن. ناظرها تاپیک های نقد پستشون رو فعال می کنن و دیگه لرد ولدمورت تنها نقدکننده ی همیشگی پست ها نخواهد بود. در مجموع مدال مرلین انگیزه ای برای افزایش سطح کمی و کیفی رول ها و فعال شدن و احیای بخش های فلج سایت میشه.

این ها خلاصه ای از سه طرح اصلی بود که در نظر دارم در دوره ی وزارت اجراش کنم. اینا طرح های اولیه است. مطمئنا با مشورت و گذر زمان میشه کاملترشون کرد و نقص هاش رو برطرف کرد و برای اجرای موفق یک طرح باید خود طراح هم وارد عمل بشه. گرچه من عمریه وارد عملم ولی باید وزیر باشم تا همه ی اینا رو با تزریق چیز و آزادی و پرواز عملی کنم دیگه. و اگه الان وزیر نشم معلوم نیست سال دیگه باشم/نباشم/بمونم یا نمونم.
یه سری طرح های ریز دیگه هم هست که اینجا نیازی به توضیحشون نمی بینم و ایشالا در دوره ی وزارت در کنار این ها به مرور اونا رو هم اجرا خواهیم کرد.

حرف آخر اینکه اینا طرح هاییه که من اجراشون رو برای امروز سایت از نون شب واجب تر می بینم. هر روزی که میگذره برای تدوین تاریخ و شناسایی اعضای برجسته دیرتر میشه چون اعضای قدیمی کم تر و کم تر میشن و دیگه نمیشه از اطلاعاتی که دارن استفاده کرد.به نظرم اگه این طرح اجرا نشه وزارت همونطور که در طی چندسال اخیر تکرار شده هی تکرار میشه. سه ماه فعالیت کور و دوباره انتظار برای فرارسیدن تابستان و امید به اینکه از راه برسد یک وزیر قدرتمند سوار بر اسبی سپید.
به قول ارباب از ما گفتن بود. دیگه انتخاب و تصمیم بر عهده ی شماست.

عاقا من مورفین رو اشتباه گرفتم!الان یادم افتاد کی قالبا رو درست می کرد! حالا عیبی نداره! تا حالا چند تا کاندید دیدید که کارایی که میگن رو انجام دادن؟

ولش کن...

بانو آمبریج! عایا شما مسئول انتخابات نیستید؟ اگر نیستید پس چرا اعلامیه های انتخابات را تهیه می کنید؟ اگر هم هستید پس چرا به طور مستقیم از یک نامزد حمایت می کنید؟ شما باید کسی باشید که حتی نزدیکانتان از رایتان باخبر نباشند! عایا خجالت نمی کشید؟ عایا افسوس نمی خورید؟ وای بر شما! وای بر زوپس! وای بر منوی مدیریت!

مردم عایا دیدید مهندسی را؟ عایا نظاره کردید مامایی را؟ فهمیدید؟ درک کردید؟ حال بروید از مورفین حمایت کنید تا سایت را پاکسازی کنید! از مورفین حمایت کنید! از حقوق من حمایت کنید! از حقوق تو حمایت کنید! از حقوق ما حمایت کنید! ما مردم! زنده باد مردم! زنده باد مورفین! زنده باد تابستان!

چقدر خوب است که هر ادعایی را من در بیانیه ها مطرح می کنم بلافاصله با چنین رفتارهایی برای ملت غیورپرور تایید و تصدیق می شود.

در نامه ی بانو دلو چند نکته ی قابل توجه وجود دارد که مطمئنم شما ملت فهیم از آنها آگاه شده اید ولی بالاخره چند نفری پیدا می شوند که هنوز در خواب سنگین غفلت به سر می برند و باید با روشنگری هر چه بیش تر آنها را آگاه کرد. به نمونه های زیر که از نامه ی دلو نقل قول می شود، توجه کنید؛

نقل قول:

ملت آگاه استحضار دارند که در عرصه ی سیاست وقتی یک نفر به استفاده نکردن از قدرتش اشاره می کند یعنی تهدید به استفاده از همان قدرت در صورت تامین نشدن خواسته های نامشروعش!

نقل قول:

دیدید گفتم می خواهد از قدرتش استفاده کند؟!:zogh:
شما ادعای آزادی رسانه ای و دروغ پردازی بنده را دارید، آقای دلوروس! اما کدام آزادی و کدام دروغ؟
اگر آزادی هست بنده باید بتوانم حرفم را در رسانه ها بزنم و این مردمند که در جایگاه قضاوت باید دروغ یا راست بودن ادعاهای بنده را تشخیص دهند.
اگر ادعای قتل کوییرل دروغ است پس چرا اینقدر وحشت دارید از رو شدن اسناد و مدارک؟! بنده دروغ خواهم گفت و شما افشا خواهید کرد. دیگر اینقدر بگیر و ببند ندارد که! مگر اینکه دروغ های بنده دروغ نباشد و راست باشد و آنجاست که این همه تشویش و تهدید و بگیر و ببند شما معنا پیدا می کند!

نقل قول:

ملت عزیز! اوج دستپاچگی از افشای اسرار و دشمنی با کاندیدای مردمی از سوی باند قدرت را شاهد هستید؟

نقل قول:

یعنی اگر بخشیده نشوم رای هایم شمرده نخواهند شد؟
و اگر بخشیده شوم تنها سه چهار رای برایم در نظر گرفته اید و در نهایت حذف خواهم شد؟
ملت عزیز!
یادتان هست از مهندسی و مامایی انتخابات می گفتم؟ تحویل بگیرید!


بنده در بحث تخصصی دماغ ارباب دخول پیدا نمی کنم و فقط به همین نکته بسنده می کنم که این بحث کاملا انحرافی است و این ها می خواهند یک جریان انحرافی راه بیندازند که حواس شما ملت را از مسائل اصلی پرت کنند. هشیار باشید! هشیاری مداوم!

اما در مورد بحث زنده بودن کوییرل و اسناد ضمیمه تان بنده تکذیب کرده و اعلام می دارم اسناد هولناکی داشتم که به حق همان نان و نمک، قصد نداشتم رو کنم ولی با این وضعیت بنده مصمم به افشای این اسناد و مدارک شده و پرده از جنایت هایی بسیار مخوف برخواهم داشت و پاسخ شما را در مجموعه ی تبلیغاتی و افشاگرانه ی خود خواهم داد.

ملت غیورپرور!
بدانید که بنده مرعوب این فشارها نخواهم شد. عکس بالا را نگاه کنید. از روز اول تبلیغات است که بنده تحت فشارم. از آغاز دولت بگمن و بلکه پیش تر هم تحت فشار بوده ام. دیگر عادت کرده ام.
و بدانید که مجموعه ی دو قسمتی "چه کسی کوییرل را به قتل رساند؟" با یک سری اصلاحات نه در جهت سانسور و تسلیم بلکه در راستای افزودن اسناد و مدارک و افشای هر چه بیشتر، اکران خواهد شد و تمام سعی بنده این است که طبق آنونسی که قبلا پخش شد، امروز قسمت اول را پخش کنیم ولی با در نظر گرفتن اصلاحات، احتمال کمی دارد که با کمی تاخیر سریال را اکران کنیم که پیشاپیش از تک تک شما ملت عذرخواهی می کنم و من یک وزیری خواهم بود که اگر اشتباه کنم می آیم و در کمال شجاعت عذرخواهی می کنم.

با عرض سلام خدمت برادر مورفین گانت
کاندیدای محترم نهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو

آقای گانت،‌ من شما را خیلی دوست دارم. اما با وجود رفتارهای غیر دیپلماتیک اخیر شما مجبور شدم که این نامه را به شما بنویسم. اکنون که شرایط جامعه جادوگری بسیار خطیر است، از شما انتظار می رفت تا با منش والا و بردباری خویش جامعه شریف جادوگری را به آرامش دعوت نمایید. نه اینکه به افشاگری های بی اساس و دروغینی که این روزها علیه مقام الهی و آسمانی زوپس منتشر می شوند، نه دامن، نه جوراب شلواری، نه مایو، بلکه چادر بزنید !

اخیرا از طریق جراید متوجه شدم که نه تنها گام های بعدی شما در راستای اصلاح و ویرایش چرندیات فضایی تان نبوده، بلکه بیشتر هم پیشروی کردید و به مسئله دروغینی همانند قتل پروفسور کوییرل پرداختید. بگذارید همینجا درون همین نامه عربده کش برای اولین و آخرین بار بگویم که پروفسور کوییرل در سلامتی کامل به سر می برند و اسنادش هم موجود است که به این نامه پیوست نموده ام. شما به تنهایی آبروی جادوگران اصیل را در جامعه جادوگری برده اید. خاندان باستانی گانت که به لطف سخنان اخیر شما مطلقاً به فراموشی سپرده شده است. اگر می بینید که هم اکنون هیچ اقدام قانونی از جانب شورای الهی زوپس جهت دستگیری شما انجام نشده است، فقط و فقط به خاطر نون و نمکی ست که ما دو نفر با هم در سر مرزها خورده ایم.

ما آزادی کامل به مطبوعات و رسانه های جامعه جادوگری داده ایم که به تولید برنامه های آموزنده و خوب مانند نیایش صبحگاهی برای سلامتی زوپس و ظهور نسخه جدید، بپردازند، نه اینکه دروغ پردازی کنند. به شدت اخطار می کنم اگر متوجه شوم در جریان انتخاباتی شما که این روزها با نام کذایی "ویکی مورفین" معروف شده است، فیلم انتخاباتی دروغین به جادوگر تی وی رسانه ملی مان، تحویل داده شود، به غیرت مردانه نداشته ام که در ریگولوس جا مانده است، با شما شخصاً برخورد قانونی خواهم کرد. به گفته جراید فیلم انتخاباتی شما قصد دارند نحوه قتل پروفسور کوییرل را بازگو کند. قتلی که اصلا رخ نداده است. ما از توطئه جناحی که پشت سر شماست با خبر هستیم. از خواهر زاده شما خبر داریم. فقط به جهت حفاظت از جان کوییرل عزیز، ایشان کمتر در ملاء عام حاضر می شوند. بر اساس تحقیقات انجام شده، کوییرل که زمانی هورکراکس خواهر زاده شما بوده اند، به طور کامل چهره اسمشونبر را از پس کله خود رها نکرده اند و بینی خواهر زاده جنابعالی همچنان در پس کله کوییرل باقیست.

طبق مطالعات گسترده شفا دهندگان سنت مانو بر روی سر کوییرل، متوجه شدیم که دماغ باقیمانده اسمشونبر در پس کله کوییرل مستقیما به چهار راه تالاموس، هیپوتالاموس، هیپوگریف تالاموس و نخاع ایشان متصل است. قطعاً نباید خودمان را گول بزنیم. امروزه همه می دانند که خواهر زاده شما در راستای باز پس گرفتن بینی خودشان همه را بسیج کرده اند و ما در اصل برای حفظ جان کوییرل به ایشان اجازه نمی دهیم که در ملاء عام حاضر شوند. جای بسی تاسف دارد که شما و همراهان تان به شکل ناجوانمردانه ای به این شورای پاک و آسمانی تهمت قتل یکی از یاران خودش را می زنید و جالب تر آنکه برایش فیلم هم می سازید.

جهت آشکار ساختن چهره پلید و دروغ پرداز شما کاندیدای گرامی تعداد هزار و چونصد رونوشت از این نامه را به جراید و نشریات مختلف ارسال شده است و تقریبا کار شما ساخته ست. در پایان برایتان از درگاه مرلین کبیر تقاضای عفو دارم و توصیه می کنم هر چه سریع تر به درگاه زوپس توبه کنید، شاید که بخشیده شوید و سه چهار عدد رای هم که برایتان به صندوق ها انداخته می شوند، محاسبه شوند تا بلکه با آبروی کمی بیشتر از صحنه انتخابات حذف شوید.




____________________________
تصاویر پیوست شده به نامه:

داف عزیز! پرسیدن حق شماست و پاسخ دادن وظیفه ی ما. هر چقدر آیا دارید بپرسید. من جواب همش را بلدم.

نقل قول:

تمام فرضیات شما کاملا اشتباه است و این یک تکنیک کاگه بونشین است که بنده در یک سفر تجاری که به سرزمین آفتاب تابان داشتم از یک نینجای یاکوزا به نام اوزوماکی ناروتو یاد گرفته ام و تکنیکی بسیار قوی است که همه را می زند!

نقل قول:

باز خوب است ما همین دوره را فعالیت داریم. بقیه که دارند یکی یکی گیم اور می شوند.
هیچکس جز سیبل تریلانی از آینده خبر ندارد ولی قصد ما اینست که پس از اینکه وزیر شدیم فعالیتمان را همچنان ادامه دهیم اما به نحوه ای دیگر! بلی. جواب اینست.

نقل قول:

بیخودی تاریخ را تحریف نکنید؛ من خودم استاد تحریفم... یعنی... چیز... استاد تاریخم!
بعدش هم در مدرسه به شما یاد نداده اند که روی بچه های مردم اسم نگذارید، داف و دیل؟!
بالفرض هم که بنده شیر پاکتی باشم و بعد 6 ماه منقضی شوم. بعدش که می توانم به عنوان پنیر به زندگی ادامه دهم!
مساله شیر یا پنیر بودن نیست. مساله اینست که شما در روز پنج وعده لبنیات و چیز استعمال کنید تا استخوان هایتان قوی بشود و درد نگیرد. ایوان روزیه یک نمونه ی عالی از مصرف لبنیات و چیز است که شونصد سال پس از مرگش همچنان امیدوارانه به زندگی بی هدفش ادامه می دهد. ایشان را الگوی خود قرار بدهید.

در مورد شیر پاکتی بودن بگمن هم بنده نظری ندارم و از آنجا که ایشان گیم اور شده بحث بر سر مساله ای که وجود خارجی ندارد را ضروری نمی دانم و سوال غلط است!

نقل قول:

بخشی از این اسناد و مدارک به زودی در فیلم های تبلیغاتی اینجانب رو خواهد شد و همه را رسوا خواهد کرد.

نقل قول:

همانطور که عرض کردم ایوان روزیه از مدیران استعمال کننده ی لبنیات و چیز است و مشتری خوب و خوش حساب من است و باید الگوی شما باشد.

بار دیگر با مشتی "آیا" برگشتم.( به عقب ننگریید. در جاهای دیگری بودم قبلا!)

با بررسی های بسیار و تحقیقات حساب شده متوجه حضور سه کله مورفین در امضای شما شدیم. این سه کله نشانه چه هستند؟

آیا این کسی که ما میشناسیم، سه سر دارد؟

این سه سر در سه جای مختلفی از یک تانک گماشته شده اند و این می تواند به این معنی هم باشد که شما می توانید سر هایتان را جدا کنید و باری دیگر به هم بچسبانید. اصلا امکان دارد که شما یک تردست باشید و تنها کاری که بلدید همین باشد؟

اگر تردست نیستید؛ چگونه سرهایتان را تا مدت های طولانی از هم دور نگه می دارید و دوباره به هم می چسبانید؟ اصلا تن تان کجاست؟ کدام سر شما صاحب تنتان ست؟ اصلا چه دلیلی دارد که شما سه تا تن نداشته باشید؛ چه دلیلی دارد که شما سه نفر نباشید؟

آیا شما سه همزاد هستید که در یک اکانت فعالیت می کنید؟ آیا این مورفین سه نفر است؟ پس چرا شما سه نفر اندازه یک "ی نفر" هم فعالیت نمی کنید؟ چرا شمایی که ما آنرا به نام مورفین گانت می شناسیم در هیچ دوره ای به غیر از دوره ی تبلیغات و وزارت فعالیت ندارید؟ آیا پس از این که وزیر شدید فعالیتتان را همچنان ادامه خواهید داد؟ بلی. سوال اینست.

اصلا در برگه های ما گفته که در تاریخ شما را با نام "شیر پاکتی" می شناسند.
آیا شما پاستوریزه و هموژنینه شده اید؟ چی؟ نه!؟ شما میخواهید شیر پاکتی ای به خورد ما بدهید که سالم نیست؟ از کجا معلوم که شما هنوز از تاریخ انقضایتان نگذشته باشد؟ آیا کسانی که می گویند" دوره بگمن تمام شده و دوره شروع یک وزیر جدید( مثلا شما) فرا رسیده است" به شش ماه بین تاریخ تولید و انقضای شما تضمین دارند؟ اصلا این امکان هست که بگمن، وزیر قبلی یک شیر پاکتی دیگر بوده باشد؟


آیا در درون شما چیز قرار دارد؟ ایا شما که یک شیر پاکتی هستید؛ بخوبی میتوانید در آینده از ملت جادوگر و ساحره دفاع کنی؟ اگر این وسط تاریخ انقضای شما تمام شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟

آقای گانت عزیز...

شما که این قدر ادعا بر داشتن مدرک هایی علیه دیگر کاندید ها داری؛ چرا آنها را رو نمی کنی؟ اصلا این مدرک ها را از کجا بدست آورده ای؟ آیا در کار جاسوسی و مدرک گیر آوردن و تهمت زدن و سابقه سازی خبره هستید؟ اگر نه؛ این همه مدرک از کجا بدست آمده است؟

بیانیه ی شماره ی دو

ای داد! ای هوار!
ای ملت غیور پرور!!!
باز کنید چشم های خود را! ببینید حقیقت را! بشناسید دشمنان و توطئه گران و باندهای ثروت و قدرت را!
بشناسید کسانی را که آنقدر قدرت دارند که یک کاندیدای خدوم مردمی را 4 روز تمام دستگیر کرده و چسب بر دهانش می زنند.

آی ملت!
این ها مرا ربودند! در کوران انتخابات مرا ربودند! هرچه آمدم در چت باکس فریاد کنم و بیانیه بدهم نمی شد! همه ی دسترسی هایم را گرفته بودند! در حالیکه دیگر کاندیداها آزادانه فعالیت می کردند! آی ملت! حق مرا خوردند! حق مرا بردند! من وقت دوبرابر می خواهم برای پاسخگویی! هر چه خواستند در این چهار روز تهمت زدند و کوبیدند و مرا یارای پاسخگویی نبود! چرا؟ واقعا چرا؟ این همه وحشت از مورفین، برای چه؟ این همه ترس از تابستان، به چه علت؟ من می گویم چرا و به چه علت! به این خاطر که مورفین اسناد و مدارکی دارد که به ضرر آنها تمام می شود! به این دلیل که همه دست به دست هم داده و کوییرل مرحوم؛ آن مدیر از دست رفته را قربانی مطامع دو روزه ی دنیای بی ارزش خود کردند! بنده به زودیِ زود و به شرط اینکه بتوانم از خطر ترور و تهدید مافیای ثروت و قدرت در امان بمانم، کلی مدارک بر علیه قاتلان کوییرل رو خواهم کرد و تشت رسوایی همه شان را بر زمین خواهم کوبید، مخصوصا مال آن بگمنِ بوق را!

ای ملت!
فرصت را غنیمت می دانم و از همین حالا در مورد نتایج انتخابات به شما توصیه می کنم. چون معلوم نیست این ها مرا زنده بگذارند. صدای حق و آزادی و پرواز بنده گوش این جماعت را کر می کند. من مانع تاراج های این خون آشامانم! اگر من به هر علتی از بین رفتم، تقصیر همین باندهای ثروت و قدرت است! اگر احیانا تسترال بنده دچار نقص فنی شد و چپ کردم، تقصیر همین هاست! از حالا گفته باشم!

اما در مورد نتایج انتخابات؛

ای ملت غیور پرور!
بنده زمزمه هایی شوم مبنی بر مهندسی انتخابات و دکتری انتخابات و پرستاری و مامایی و هوشبری انتخابات را می شنوم. بیدار باشید! هشیار باشید! حواستان جمع باشد! فردا روز اگر دیدید بگمن با 11 میلیون اختلافِ رای با بنده وزیر شد، بدانید که حتما تقلب شده و بریزید در تاپیک ها و اسپم بفرستید! اگر مدیرید، انجمن ها را شیفت دیلیت کنید. اگر ناظرید، تاپیک ها را بیخودی با هم ادغام و آخر سر همه را پاک کنید. اگر هم کاربر عادی هستید و زورتان به هیچ جا نمی رسد، هی پست بزنید، هی پاک کنید. هی پست بزنید، هی پاک کنید. آنقدر پست بزنید و پاک کنید تا همه بفهمند که: شما هستید!
اما اگر مبارزات ما نتیجه داد و بنده با کسب 50/7 درصد آرا پیروز انتخابات شدم بدانید که ما پیروز شده ایم و مدیران زحمتکش سایت دموکراتیک ترین انتخابات دنیا را برگزار کرده اند و هر کس بگوید تقلب شده، آشوب گر است و تا می خورد باید آوادا و کروشیو بزنید بهش!(محفلی های عزیز طرفدار بنده می توانند به جای آوادا و کروشیو، اکسپلیارموس بزنند!)

بیانیه ی دو تمام شد. به امید زنده ماندن و صدور بیانیه ی سه
وزیر منتخب؛ مورفین گانت



ای لی جردن!
درود بر تو! شرف بر درودت! درود بر شرفت! درود بر سوسکات! شرف بر سوکسیت! سوکسا بر ساکسو! سوسکو بر ساسکه!
همانا اگر من ده مرد مانند لی جردن و سوسک هایش داشتم تمام دنیا را فتح می کردم!
ای لی روشنگری کن بر ضد این جماعت مافیا! روشنگری کن بر ضد این قاتلان کوییرل! روشنگری کن بر ضد این 6+1! و بدان که علی رغم میلِ مافیاهای ثروت و قدرت، تابستان جادوگران نزدیک است! زنده باد تابستان! زنده باد تابستان! زنده باد تابستان!


نقل قول:

ای بابا! کی دوباره اینو راه داد؟!
ولمون کن عموجون! میگم پول خرد ندارم... چی؟!... شام؟!... نه عزیزم! ما عوام فریب نیستیم! آدرسو اشتباهی دادن. شام میخوای برو ستاد بگمن! هم شام میده، هم ناهار میده، هم صبحونه میده، هم عصرونه میده، هم میان وعده های مغذی میده. اصلا سیب و گلابی و سیب زمینی رو خودش پوست می کنه، میذاره دهنت. ولی همه ی این کارا تا روز انتخاباته. بعدش چی؟ هی میزنه تو سرت! هی تورم میره بالا. هی میزنه تو سرت! هی ارزش پول تو جیبت میاد پایین. هی میزنه تو سرت! اینجورین اینا.
بیا و برگرد به چیز! برگرد به آزادی و پرواز! من به شما علاقه مندم! بیا و از من حمایت کن؛ با بچه ها بگردین دنبال این کلید آزادی و پرواز. یه هفته است داریم می گردیم هنوز پیداش نکردیم.تو پیداش کن، بعدش وزیر که شدم بالاخره یه چیزی پیدا میشه به تو هم بدیم. بیا باباجون. بیا لج نکن.


اما ارباب قدرقدرت؛

با ورود ارباب یک مورفین کوچک با لباس محلی لیتل هنگلتون در برابر ارباب می ایستد و دست هایش را هی از چپ و راست تا می تواند باز می کند و شعر می خواند:

ای ارباب قدر قدرت!
ای ارباب قوی شوکت!
ای ارباب بی نهایت!
ای سیاهی و بی رحمی و پلادت!
خوش آمدی به ویکی مورفین محقر ما!
و با سر مبارکت منور کردی ویکی مورفین ما را!
ای که...

و ارباب حوصله اش سر می رود و یک آوادا می زند و مورفینک می میرد و مورفین اصلی می آید:

ای ارباب قدر قدرت!
ای ارباب قوی شوکت!
ای ارباب ... ها؟... این خزعبلاتو قبلا شنیدین؟ خب پس. بفرمایین ارباب. بفرمایین بالای مجلس. بفرمایین بر تخت شبیه سازی شده ی وزارت جلوس بنمویین! خیلی خوش اومدین ارباب. قدم رنجه فرمودین ارباب. می فرمودین ما ویکی مورفینو منتقل می کردیم زیر سایه، شما این همه راهو زحمت نمی کشیدید. شرمنده فرمودین ارباب. بچه بپر یه شربت تگری بیار واسه ارباب!

نقل قول:

ما را ربوده بودند ارباب. دشمن زیاد داریم.

نقل قول:

دیدید؟! دیدید ای تهمت زنان؟ دیدید اطلاعات پروفایل من همه اش درست است و من معتاد نیستم و از سال 48 هم عضو بودم و همه ی اطلاعات مرا دستکاری کرده اند و دروغ نمی گفتم؟ حتما باید یک ارباب قدرقدرت بالای سرتان باشد تا باور کنید؟!

نقل قول:

اما... ارباب... کار؟!:worry:... ولی... خب... راستش... در سند چشم انداز ما پیش بینی کردیم همه ی روزها جمعه اعلام بشه که ظرفیت های آزادی و پرواز به طور حداکثری آزادسازی بشه. این نتیجه ی هزاران نفر ساعت کار کارشناسیِ کارشناسان کارشناسی دار و کارشناسی ارشد داره. ولی چشم. هر طور شما بفرمایید.

نقل قول:

ارباب... مطمئنید ستادو درست اومدین؟:worry:... اینا بیش تر شبیه برنامه های اما دابزه ها. ما تو کار تجارت اعضا نیستیم. ما کارمون تمیزه. چیزه. ولی اگه شما می فرمونید چشم! همین الان بخشنامه اش رو صادر می کنم بچه ها شعبه های تجارت اعضا رو هم فعال کنن. اصلا ترکیبی کار می کنیم. جاسازی چیز در اعضا. خوبه؟ سودمون هم دوبرابر میشه. چه پیشنهاد خوبی! حرفمو پس می گیرم ارباب. ستادو درست اومدین!

نقل قول:

اینو دیگه خداییش نمیشه ارباب. یافته های علمی رو که نمیشه زیر سوال برد! مثلا میشه از شما بخوام کروشیویی بزنید که خلع سلاح کنه؟ نمیشه دیگه! کروشیو مال شکنجه است، خلع سلاح نمی کنه که!... چی فرمودین ارباب؟... میشه؟... بزنید ببینیم... اوووووووووخخخخخخخ! میشه ارباب! میشه! من خلع سلاح شدم. چشم. اطاعت امر.

راستی ارباب شما که یک تانک دیگه داشتین چرا اونموقع که گفتم تانکم گم شده، گفتین: دیگه ندارم، تموم شد.
می دونین چیه؟ این صفت دروغگوییتون رو از اون پدر مشنگ جاه طلب از خودراضیتون به ارث بردین وگرنه تو خانواده ی ما کسی از این اخلاقا نداشت که! والا!... اووووووووخخخخخخخ! غلط کردم ارباب. باشه. قبول. حرفتون منطقیه. به داییتون رفتین!

دایی عزیز

امروز تا دم در خونتون آمدیم، به خانه ریدل و زیر سایه هم سر زدیم ولی موفق به یافتن شما نشدیم.میخواستم اون نتیجه ای رو که یک هفته اس منتظرش هستین شخصا تقدیم کنم.البته احتمالا به دلیل تواضع و فروتنی و اخلاص ذاتی نهادینه شده در شما، ترجیح میدین اینجور چیزا از دید عموم مخفی بمونه.ولی من فکر میکنم بهتره همه حقایق رو بدونن.اینم از نتیجه آزمایش اعتیاد شما:

نتیجه!

بله...همونطور که میبینین منفیه.کاملا رسمی و تایید شده و معتبر.کسی جرات و جسارت زیر سوال بودن اعتبار این برگه رو نداره.شما هیچگونه وابستگی جسمی و روحی و ذهنی به هیچ ماده ای ندارین.ارباب اینو تضمین میکنه.

چشم همگی در اومد؟عرق شرم بر چهره همتون نشست؟خاک بر سرو صورت پاشیده و نعره زنان سر به بیایان گذاشتید؟

در پایان چند پیشنهاد سازنده برای وعده و وعیدهای بی پایه و اساستون دارم:
پیشنهاد میکنم پس از رسیدن به مقام وزارت همه روزها رو پنجشنبه اعلام کنید.اینجوری هم ملت همیشه شادمان خواهند بود که فردا تعطیله و امیدوارانه کار خواهند کرد، و هم هرگز فردا(جمعه) نخواهد رسید.

برای اهدای عضو تبلیغ کنید.ولی برای هیجان بخشیدن به ماجرا، این کار رو بعد از مردن فرد انجام ندیم.همون موفع که زنده هست جالبتره.مثلا جادوگران معتادی در اطرافمون وجود دارن که لیاقت اعضای بدنشونو ندارن.دل و جیگر و روده و از این حرفا.
خب اعضای اینا رو میگیریم، میدیم به کسایی که لیاقتشو دارن و قدرشو میدونن...چطوره؟

با شفابخش ها صحبت کنین که اینقدر اطلاعات غلط به خورد ملت ندن.لطفا در صورت امکان سیب زمینی سرخ کرده و شیرینی جات، مفید ترین مواد غذایی، و کرفس و جعفری و کلم، سرطان زا اعلام بشن.


با پیشنهاداتی سازنده تر و برگه هایی معتبرتر و افشاگری هایی کوبنده تر بازخواهیم گشت.

مورفین ... شیـــــــــــــره ... پاکتی ...

ای مورفین از من نرنج! حقیقت تلخ است! و البته درست است که تو شیر پاکتی هستی ولی یک تار مویت به کفتاران شیر نما میرزد. بنده در همینجا اعلام میکنم که هیچ قصدی برای حمایت از تو ندارم. اصلا حال نمیکنم که بهترین و خلاق ترین نویسنده ایفا وزیر بشه. اصلا حال نمیکنم که کسی که همیشه رنک هایش نون بازوی خودش بوده وزیر بشود! گلابی! سیب زمینی!

فرت!

لبیک! یا مورفین!

آیا تا به حال قالب های سایت را دیده اید؟ آیا فکر کرده اید شمایل گرافیکی که در سرتاسر سایت موجود است از کجا می آید؟ آیا فکر می کنید عله حاظر است پول برای کار گرافیکی بدهد؟ آیا اگر عله پول قالب ها را میداد می توانست پول سرور های سایت را هم بدهد؟

مورفین گانت کسی است که بدون هیچ چشم داشتی قالب های خود را به خورد زوپس می داد! آیا چنین شخص فداکاری تشنه قدرت است؟ آیا مورفین گانت تشنه قدرت است؟ وقتی این شخص فداکار و بزرگ وضعیت سایت را دید! بی کفایتی وزرا را دید! کیفیت پایین رول ها را دید! ضعف بیناموسی در سایت را دید! کمبود چیز را در سایت دید، چاره ای نداشت! احساس مسئولیت کرد! وظیفه را بر گردن خود احساس کرد!

و پا پیش گذاشت...


هر رای به مورفین، رای به زوپس است! هر رای به مورفین، رای به سایت است! هر رای به مورفین، رای به جادوگران است! هر رای به مورفین، رای به ساحرگان است! هر رای به مورفین، رای به بیناموسیاست! هر رای به مورفین، رای به من است! هر رای به مورفین، رای به تو است! هر رای به مورفین، رای به ماست! به ما ملت! به ما مردم!

ما به زوپس مدیونیم! به مورفین گانت مدیونیم! زوپس در خطر است! جامعه جادوگری در خطر است! بیناموسی در خطر است!


خط آخر رو با لحن امام بخونید!