ای آقا ... ای خدا! یا الله اقتل الشیکم! ارسال الرعد برق فی الکله الشیکم! محدودیت؟ استکبار بیشتر؟ فرصت 24 ساعت برای ویرایش؟؟؟ استکبار مملی تا چه حد! امروز برای اولین با در تاریخ مملی رو موفق شدم زیارت کنم! پیرمرد داشت سه گام می رفت بسکتبال شپلخ کنه که من توی حلقه ظاهر شدم! بسی بحث کردیم که نتیجه نداد!
کالین: سلام حاجی!
من: سلام برادر کالین! چه اخبار؟؟؟ کارا خوب پیش میره؟ قرض از دخول در اینجا نجات مرلین بود... ببخشید مزاحم کار شما می شوم! یه مقدار فقط ریخت و پاش داره دیگه شرمنده
کالین: خواهش می کنم کاری نیست!
من: آهوی! غضنفر! جاسم! لودر و گریدر و بولدوز و تراکتور و آمپی فایر و ساب وفر و توییتر رو بیارین!
کالین:
غضنفر: هو آگا شوما اون توییی؟
مرلین: اهو اهو!
من: بابا بیا بیرون ملت کار دارن!
مرلین: نمی خوام! اینجا کیف میده!
من: بشکن درو!
غضنفر: هو جاسم شپلخ کن درو!
جاسم: شپلخ!(کلنگ تو در!) دنگ! (شکستن کلنگ!)
من: پروژه B
جاسم: چراغ قلی! بشین پشت بولدوز برو تو در!
کالین:

پس لابراتور من چی میشه!
من: در راه آسلامه برادر! شوما خودتون رو ناراحت نکن!
جاسم: اشعه به پیش! اوا نه اونکه کارتون ماسک بود! تراکتور به پیش! حملهَ!
چراغ قلی و علی و ممد و غیره...: هییییییی!
بومب! بدموبم! بادامب! دنگ! شپلخ! دیش!
مرلین: اهو اهو! در نزنین! بسه بابا تو آدم هست!
جاسم : حاجی ماشین های راه سازی هم از بین رفت!
من: چاره ای نیست! پروژه C
جاسم: بلندگو ها رو اوستاد کنین! غضنفر این سی دی رو بنداز تو ضبط!
من: اسمش چیه؟
جاسم: جدیده حاجی! دیروز از یه بی جامه پارتی گیرآوردیم! روش نوشته
دی جی برقیمن: حالا بذار ببینم چیه!؟
جاسم: آها! زدم!
نوار: اوپس دوپس اتیس اتیس دیش دیش! برق برق ... اتیس اتیس! برق ممد برق ممد... اتیس اتیس! گروه ترانه های شرکت بابا برقی و دوستان تقدیم می کند:(صدای هورای مردم) اتیس اتیس این شما و این(هورای بلند تر) :
دی جی ممد برقی : مخلصیم! (صدای پک زدن سیگار) آهنگ برو بالا : اتیس دوپس اوپس دیپس ای یار ****** توی این بحث******* با هم رفتیم توی *****! تو گفتی که چه اونجا ****** اتیس اتیس! فداتون ملت! دهن *******!
جاسم: چه گشنجه! اجه می دونستم زودتر می جرفتم!
من: چه نوارش ارزشیه! دی جیش هم که آشناست!
کالین بی هوش میشه
مرلین: ای وای! من دیگه نمی تونم تحمل کنم! وقتی میگم هری پاتر توطئه استکباره و جوونای چیزای بد مثل صمیمی شدن یاد می گیرن راس میگفتم! دنگ!(در واز میشه!) من میگم که...
من: .. ام مرلین جان؟
مرلین: ... ها؟
من: شلوارت جا مونده!
مرلین: اوا
من: خواهرا و خصوصا برادران واحد قزوین نگا نکنن! چشماتون رو درویش کنین!
مرلین: ببین ای حاجی! باعث شدی از آسایش مستراح دور بشم! حالا که اینطور شد میرم دفتر وزیر!
من: ماااااااااااااااا
کالین تازه به هوش اومده: هان این جا چه خبره؟
من: کالین جان چیزی گفتی؟ ... جاسم بچه ها رو جمع کن! عملیات خروج مرلین با موفقیت انجام شد! اون سی دی رو هم بیار دفتر بذاریم گوش کنیم!