هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۵۶ پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷

لوکسیاس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۵ پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
لوکسیاس(معروف به لوکسیاس مرگبار )
- سن: 27

_جنس: مرد

- رنگ چشم: آبی روشن

لباس:یک لباس جادوگری پارچه ای به همراه یک شنل سیاه که ابهت خاصی بهش میده


- گروه :اسلایترین

- مو : کاملا مشکی و همیشه مرتب

ظاهر کلی :قد نسبتا بلند و چهار شونه و خوش هیکل


کویدیچ : گاهی وقتا که زمانش
باشه و خطری تهدیدش نکنه بازی میکنه.
- چوب جادو : بعد از کشتن باراباس دوریل چوبدست ارشدو ازش گرفت و یکی از قویترینها شد

- دسته جارو : سواره مرگ(بهترین نوع چوب برای یک دستا جارو با پرهای ققنوس در انتهایش
- توانمندیها : جادوگری مرگبار،باهوش،


همچنان معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه. هیچ توضیحی راجع به اینکه لوکسیاس کیه ندادی و فقط به توضیحات ظاهری اکتفا کردی. کمی بیشتر راجع به ویژگی‌های شخصیتی و حتی زندگینامه‌ش بده.
ضمنا وقتی پستی توسط مدیر یا ناظر ویرایش می‌شه، ویرایش رو پاک نکن و به جاش پست جدیدی ارسال کن.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط علی۰۹۱ در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ ۰:۵۹:۵۴
ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ ۱:۰۱:۵۶
ویرایش شده توسط لوکسیاس در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ ۱:۰۶:۱۶
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۲۲ ۱۸:۴۷:۱۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷

ریونکلاو، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

سو لى


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۳۸:۱۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از این سو، به اون سو!
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 541
آفلاین
نام : سو لی

گروه: ریونکلاو

چوبدستی: چوب توسکا با مغز موی تک شاخ


ویژگی های ظاهری: چشم و ابرو مشکی، با چشمای درشت و گیرا!
موهاش خیلی بلنده و موج داره... رنگ موهاشم قهوه ای خیلی روشنه.
تقریبا همیشه لباس های سیاه می پوشه و یه کلاه بزرگ و سیاه رنگ این شکلی هم میذاره روی سرش.
قدش نسبتا بلنده و هیکلش معمولیه.

سو یه مرگخواره و فوق العاده به لرد سیاه وفاداره...
اون بسیار باهوشه و سعی می کنه از هر فرصتی به نفع خودش استفاده کنه.
مثلا خیلی اوقات وقتی یکی از مرگخوارا خرابکاری میکنه، سو درستش می کنه تا خودشو توی دل اربابش جا کنه.

سو مرگخواریه بسیار فرصت طلب!

روی کلاهش خیلی حساسه و حسابی بهش می رسه. البته گاهی اوقات ازش به عنوان سلاح دفاعی استفاده می کنه!

توی اجرای طلسم های مختلف، به خصوص طلسم های نا بخشودنی مهارت داره.
یه دو رگه ست و مادر بزرگش یه ماگل بوده؛ که البته سو هیچ علاقه ای به صحبت درباره اون نداره!

توی هاگوارتز به خاطر ذهن خلاق و هوش بالایی که داشت، به گروه ریونکلاو فرستاده شد.
اونجا دوستای زیادی نداشت، ولی همون تعداد کم هم دوستای صمیمیش شدن.

بعد از اینکه درسش تموم شد، دنبال راهی بود تا بتونه از توانایی هاش برای پیشرفت استفاده کنه؛ برای همین به ارتش لرد سیاه پیوست تا در کنار لرد باشه و بهش خدمت کنه.



اگر ممکنه جایگزین شه.

______________
انجام شد!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ ۱۹:۵۷:۳۱

بلای جان ارباب!

بهش دست نزنید! مال منه.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷

ملانی استانفورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۱:۲۱ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱
از اینور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 393
آفلاین
نام: ملانی استانفورد

گروه: گریفیندور

سن: ۱۹
پاترونوس: یوزپلنگ
چوبدستی: چوب آلوچه جنگلی، هسته ریسه قلب اژدها، 23 سانت و کاملا انعطاف پذیر

محل تولد: کالیفرنیا، سانتاکلارا

رنگ مو: متغیر با احساساتش، او دگرگون نما است.

پدر و مادر: دیوید استانفورد نگوونپرس وزارت جادوگری، کلارا نایت مدل مجله ی ساحره.

شخصیت: غیرقابل پیش بینی مانند موهایش، گاهی مرگبار، گاهی مهربان و بیشترازهمه سربه هوا.

علایق: هر چیزی که برق بزند!


زندگینامه مختصر:

ملانی همیشه بخاطر تغییر ناگهانی رنگ موهایش و تغییر اخلاقش به دردسر می افتاد. او حتی حرف های خودش را نقض می کرد. در هاگوارتزهم با اینکه باهوش بود اما در هر امتحان و کلاسی متفاوت کار می کرد.
هیچکس نمی توانست بگوید که ملانی لحظه بعد چه می گوید یا چه می کند
تنها سیاهی و وفاداری به لرد سیاه و گریفیندور است که در او ثبات دارد...

لطفا جایگزین شه. تشکر

_______________________

انجام شد!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۱۲ ۱۵:۲۳:۱۳

بپیچم؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷

لاورن د مونتمورنسی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۴ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۰:۱۴ پنجشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۹
از دهکده بلک تورن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 52
آفلاین
نام : لاورن
فامیلی : د مونتمورنسی
گروه هاگوارتز : ریونکلاو
گروه ایلورمونی : مرغ تندر
چوبدستی : هورن بیم (ممرز) - مغز موی تک شاخ - 12 اینچ - انعطاف پذیر
نژاد : دورگه
پدر : لئونارد د مونتمورنسی (جادوگر)
مادر : الی کارترز (ماگل)
محل زندگی : دهکده بلک تورن (دهکده آلوچه جنگلی)
بوگارت : مرگ خانواده
پاترونوس : بای استالیون (نوعی نژاد اسب)
جارو : نیمبوس 2000
دروس مورد علاقه : معجون سازی - طلسم ها - گیاهشناسی
حیوان دست آموز : جغد برفی
ویژگی های ظاهری :
موهای بلند قهوه ای و کمی موج دار
چشم های درشت و سیاه
قد نسبتا بلند
ظریف اندام و لاغر
استعداد ها :
- ساخت معجون ها و اجرای طلسم های خیلی سخت
- جانور نمایی (عقاب)
-معجون عشق ساختن
سرگرمی ها :
- مطالعه
- رفتن به کتابخانه
- برنامه ریزی
- تشکیل و رهبری انجمن ها

زندگی نامه : در روز 3 اکتبر 1980 در دهکده بلک تورن نوزاد دورگه ای به عنوان اولین فرزند خانواده دمونتمورنسی به دنیا آمد . پدرش ، ادوارد دمونتمورنسی ، یکی از معجون سازان برازنده دوران بود و برخلاف برادرش کریس دمونتمورنسی که مرگخواری قابل و معروف بود به جمع محفلیون پیوست . او از استعداد بارزش در ساخت معجون های خاص به نفع محفل استفاده میکرد .
شب رفتن لاورن به هاگوارتز همه چیز آرام و طبق برنامه بود تا اینکه ضربه های ممتدی به در خانه خورد . فریاد های مرگخوارانی که برای جلوگیری از رفتن لاورن به هاگوارتز و تبدیل شدنش به یک محفلی مانند پدرش آمده بودند سکوت خانه را به کلی از هم پاشید . پس از نبرد های تن به تن و حوادثی که درست جلوی چشم لاورن 8 ساله اتفاق میفتاد ، موفق شد از راه پشت بام فرار کند و خداحافظی او با خانه همزمان با کشان کشان برده شدن پدرش به خانه ریدل ها بود .
لاورن همواره از لحظه ورود به هاگوارتز جزو دانش آموزان با استعداد در علومی چون معجون سازی و طلسم ها بود و در سال پنجم کتابش به نام معجون سازی نوین را منتظر که برای جادوگری 14 ساله فراتر از حد اننتظار بود . او مانند پدرش در سال ششم به محفل پیوست .
همبازی او از سال چهارم تا هفتم دراکو مالفوی بود که در سال هفتم به خاطر پیوستن دراکو به مرگخواران کمرنگ شد . ولی با این وجود لاورن همیشه تنها کسی بود که میفهمید چیزی در عمق وجود دراکو برخلاف ظاهرش پر ازمحبت و اعتماد است و همین باعث علاقه بیش از حدش به دراکو بود . او همیشه حتی بعد از قطع رابطه شان به دراکو عشق میورزید و به او ایمان داشت .
او در نبرد هاگوارتز کمی پس از آخرین کلماتی که بین او و دراکو رد و بدل شد ، رو به روی پسر عموی مرگخوارش قرار گرفت و بعد از نبرد سخت او را شکست داد .
او باقی عمرش را به عنوان استاد معجون سازی نسل بعدی هاگوارتز گذراند .

درخواست تغییر


اکثرا وقتی کسی ارتباطی بین شخصیت خودش با شخصیتای مهم کتاب می‌ده، قبول نمی‌کنیم. اما چون ارتباطت با دراکو رو طوری مطرح کردی که در تناقض با کتاب نباشه مشکلی نیست. فقط سعی کن حتما تو همین چارچوب بمونه و فراتر نره.

انجام شد.


ویرایش شده توسط لاورن د مونتمورنسی در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۵ ۱۳:۲۱:۰۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۱/۵ ۲۳:۲۸:۴۹

We all have both light and dark inside us . What matters is the part we decide to act on . That is what we really are ... S.B

تصویر کوچک شده



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۹ یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷

راندولف باروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۵ یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۸ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 9
آفلاین
نام : راندولف بارو (مهاجم تیم کوییدیچ ریونکلاو)
نام پدر : گاندولف بارو
نام مادر : سارا بارو
چوبدستی : چوب افرا با مغز موی تک شاخ ده اینچ
پاترونوس : روباه قطبی
جانور نما : روباه قطبی
بوگارت : سوختن در آتش
توانایی : منجمد کردن اجسام – ارتباط چشمی با حیوانات
علایق : کوییدیچ – معجون سازی – مطالعه در کتابخانه
ویژگی های ظاهری : قد 170 – بور – چشم های آبی بی روح – لاغر اندام نسبتاً جدی (بعضی وقتها)
زندگی نامه : راندولف در یتیم خانه زندگی می کرد.و از دار دنیا یک موش و یک کلید داشت که تازه نمی دانست برای چیست او پدر و مادر خود را هنگامی که فقط چهار سال داشت از دست داده بود. همه در یتیم خانه او را مسخره کرده، و فکر می کردند او یک بی مصرف است. اما در زندگی او اتفاق های عجیبی هم می افتاد.
روزی در اتاق خود مشغول گرفتن حیوان خانگیش گیلبرت بود :
- گیلبرت برگرد اینجا!
راندولف پرید تا موش را بگیرد اما به محض تماس دستش با موش موش منجمد شد و یا وقتی پرنده ها روی پنجره اتاقش می نشستند می توانست حرف های آنها را از چشم هایشان بخواند که البته خانم واتسون مدیر یتیم خانه فکر می کرد او خیالاتی شده است.
روزی مثل بقیه روزها راندولف از پنجره اتاقش به بیرون زل زده بود که ناگهان جغد بزرگ قهوه ای رنگی روبروی پنجره اتاق او نشست. نامه ای در دست داشت با پنجه اش نامه را از زیر درز پنجره به داخل هل داد. راندولف نامه را برداشت در نامه چیزهایی درباره مدرسه عالی آموزش علوم جادوگری نوشته شده بود.
مطمئناً راندولف فکر کرد این هم یکی از شوخی های بی مزه بقیه بچه هاست. روزها می گذشت و راندولف هر روز تعداد بیشتری از این نامه ها دریافت می کرد. بالاخره فکری به ذهنش رسید.
نکند واقعاً حقیقت داشته باشد. هر چه باشد از یتیم خانه که بهتر است. او نقشه فرار خود را طرح کرد و همان شب آن را اجرا کرد. زیرا مراقب آن شب خانم داتس بود که نمی توانست در شب خوب ببیند و گوش هایش هم خوب نمی شنید. در واقع راندولف معتقد بود یتیم خانه باید یکی دو نفری را برای مراقبت از خود او استخدام کند.
ساعت حوالی دوازده شب بود راندولف داشت با پای پیاده به طرف ایستگاه مترو لندن می رفت حدود پنج صبح به ایستگاه رسید، هنوز وارد نشده بود که پیر زنی ژنده پوش با سرعت از آنجا بیرون می آمد و با او برخورد کرد، برخورد آنقدر شدید بود که راندولف به زمین افتاد پیرزن رفت که او را بلند کند که نامه هاگوارتز را در دستش دید. او را از روی زمین بلند کرد و از او پرسید:
- چرا وسایلت را نخریدی؟
- چون پولی ندارم.
- پدر ومادرت کجا هستند؟
- آنها را زمانی که چهار ساله بودم از دست داده ام.
- حالا بگو اسمت چیه؟
- راندولف، راندولف بارو.
- تو پسر سارا هستی!
- بله. شما اسم مادر منو از کجا میدونید؟
- من و مادرت هم به این مدرسه می رفتیم ولی اون عضو ریونکلاو بود من عضو گریفیندور.
- ریونکلاو؟ گریفیندور؟ اینا دیگه چی هستن؟
- حالا خودت متوجه می شوی دنبال من بیا. همین الان هم دیر شده باید برویم به کوچه دیاگون.
- راستی ؟ شما که مادر مرا می شناختی می دانید این کلید چیه؟
- وای خدای من ! این یک کلید گیرینگوتزه.
- گیرینگوتز کجاست؟
- الان به آنجا می رویم.
پیرزن او را به کوچه دیاگون برد و هر دو به گیرینگوتز وارد شدند. کلید را به یکی از جن ها دادند و وارد تونل تو در تو شدند. راندولف که دیگر مطمئن شده بود دارد خواب می بیند خود را نیشگون می گرفت و با محکم باز و بسته کردن پلک هایش سعی می کرد بیدار شود.
ناگهان واگن تکان شدیدی خورد و ایستاد راندولف فهمید که خواب نیست و گرنه با آن تکان شدید حتما از خواب می پرید. جن گفت اینجا صندوق 211 است. او کلید را از پیرزن گرفت و در صندوق را باز کرد. درون صندوق تعداد زیادی سکه نقره و مقداری سکه طلا وجود داشت. پیرزن به راندولف گفت تعدادی از آن سکه های طلا را بردار و بقیه را در اینجا بگذار. راندولف سکه ها را برداشت و به هر دو از آنجا خارج شدند. آنها به سرعت ردا، پاتیل و یک جغد قهوه ای خریدند. و در هیچ جا به جز مغازه الیواندر وقت را تلف نکردند. پیرزن راندولف را به سکوی نه و سه چهارم راهنمایی کرد و پس از ورود او به سکو از او خداحافظی کرد. راندولف سوار قطار شد و به سمت هاگوارتز حرکت کرد.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۲۳ ۱۷:۵۰:۳۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷

نویل لانگ‌باتم old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۶ سه شنبه ۴ دی ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۸ سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷
از کلبه ای در دل جنگل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 27
آفلاین
نام:نویل
نام خانوادگی:لانگ باتم
متولد:30 جولای1980
نام پدر:فرانک لانگ باتم
نام مادر:الیس لانگ باتم
گروه:گریفیندور
ویژگی های ظاهری:
-رنگ چشم:مشکی
- رنگ مو:مشکی
-قد نسبتا بلند
-کمی تپل مپل
-دندون خرگوشی های خیلی جالب!
ویژگی های اخلاقی:
-مهربون
-شجاع
-کمی خجالتی!
سرگرمی ها:
-خوبیدن!
-اکثرا خوردن
-مطالعه در باره ی گیاهان
معرفی شخصیت:
نویل فردی بسیار فراموش کار ولی خیلی خیلی مهربان وبامزه است.پدر و مادر اوتوسط
مرگ خواران شکنجه شدندوکل حافظه ی خود را از دست دادند.پس نویل مجبور بود با مادر بزرگ سخت گیرش زندگی کند. اوبا هری پاتر وبقیه ی بچه ها والبته وزغش به هاگوارتزامد.نویل همیشه توسط دراکو مالفوی گیر می افتاد.او مار لرد ولدمورت یعنی نجینی را میکشد.19 سال بعد اواستاد گیاه شناسی می شودو با هانا ابوت ازدواج میکند.

__________

تایید شد! به ایفای نقش خوش اومدی!


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ ۱۸:۴۴:۵۸

هیچ وقت خنده و شادیت را پنهان نکن ، بلکه نارا حتی و خشمت را در دستت بگیر و کنترل کن. تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۶ شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷

اشلی ساندرز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۹:۳۱ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸
از لندن گرينويچ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 205
آفلاین
نام: اشلی

نام خانوادگی: بورترا ساندرز

مادر: گریس بورترا، در گروه clean bandit ویولن سل می نوازد و اهل اسپانیا است.

پدر:لیام ساندرز، در همان گروه پیانو می نوازد و اهل انگلستان است.

گروه: گریفیندور

محل زندگی: لندن، انگلستان

سن: نوجوان

تولد:اول ژانویه

علایق: موسیقی، رقص هیپاپ، دعوا، لرد سیاه، نواختن ساز های موسیقی، پاستیل

بوگارت: مرگ کسانی که دوست دارد.

پاترانوس: غزال

چوب دستی: چوب درخت بائباب، خون تسترال و رگ قلب اژدهای دم شاخی; قدرت ان به کسی بستگی داره که ازش استفاده می کند.

خصوصیان ظاهری: چشم های ابی مانند یک دریاچه ی عمیق می ماند، موهای بلند و صاف، قد بلند لاغر و به طور کلی بدن زیبایی دارد.

خصوصیات اخلاقی: عجول، کمی تنبل، سوسول نیست، دلسوز، لج باز، مقدار زیادی حاضر جواب، کله خراب( شجاع)، می تونه مقداری بد دهن باشه، می تونه دیگران رو مثل ویولن بنوازه یعنی باهاشون کاری کنه که می خواهد، خودشیفته، چندان جدی نیست.

هاگوارتز: در سال سوم درس می خواند اوضاع تمام درس هایش بجز معجون سازی خوب است.

زندگی:دقیقا در روز کریسمس هنگام تحویل سال به دنیا امد در حالی که مرکز ثبت احوال نمی دانست تاریخ کدام سال را برای تولدش بنویسد، وقتی کودک بود گهواره اش خود به خود تکان می خورد چیزی کهوالدین اشلی را به شدت ترساند، از پنج سالگی نواختن ویولن را اغاز کرد و پدر و مادرش انتظار داشتند وقتی بزرگ تر شد او هم وارد عرصه ی موسیقی شود استعداد های عجیب اشلی هر روز بیشتر و خطرناک تر می شدند تا اینکه بلاخره در یازده سالگی نامه ی هاگوارتزش را دریافت کرد کلاه گروه بندی بدون هیچ گونه تردید او را راهی گریفیندور کرد حال اشلی درسال سوم هاگوارتز به سر می برد و رهبری گروه موسیقی هاگوارتز را به عهده دارد.





لطفا تعویض


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۲:۲۲

تا حالا کسی با گیتار زده تو سرت!؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۰ شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷

دیانا کارتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۰ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸
از معمولا هرجا که ارباب حضور داشته باشه🐱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
نام:ديانا
نام خوانوادگى:کارتر

گروه:اسليترين
نژاد: اصيل زاده

جانور نما و پاترونوس: گربه ى اشرافى (سفيد)🐈

چوبدستى:اورتوريس،طول:33سانت و12ميلى متر،مغز:يک پر ققنوس،مقدارى پودرشاخ اسب تک شاخ،موى سرتک شاخ موى زبان اژدهاى شاخدم مجارستانى وخون زبان آن.چوب:چوب هاى بلوط،خاص،افرأ آلمانی ،گردوى فرانسوی وکاج يونانى.انعطاف کم،بسيار سفت وبراى اجراى وردهاى بزرگ ومهم جادوى سياه ساخته شده است.😽

توانايى ها:سرعت بالا،پرش هاى بلند (بخاطر ژن گربه اى)،ناخون(پنجه)هاى بلند و تيز خوشگلم هس تازه! ،اجراى خوب ورد ها و طلسم هاى سخت 😼

جارو:اختراع جديد بشر 2019به رنگ قرمز اصلاً هم شبيه جارو نيست ارباب واسم خريده!😸

محل زندگى:زيردست هاى ارباب😻

خوانواده: خوانواده اى کاملا اصيل زاده بجز عمويم (ريچارد کارتر کاپيتان کوييديچ گريفندور )اونم اصيل بودا ولى گريف افتاد ديگه!
مادرم ساحره اى از مدرسه جادوگرى مهوتوکوروى ژاپن بود.

خصوصيات اخلاقي:
مغرور،خودکفا،با هرکسى گرم نميگيره،بسيار لوس ،بلند پرواز،کمى عصبى و لجباز ،دهنش هميشه باز و درحال نق زدن ولى بعضى وقتها خيلى باهوش و متفکر 😸

خصوصيات ظاهرى: ،چشم هاى خاکسترى ولى رنگش تغيير ميکنه دوس داره!
چشمان درشت و بادومى،علاقه ى خاصى به رنگ کردن موهاش داره هر دفعه يه رنگه،سفيد پوست و پوست بسيار حساسى داره وبه بيشتر وقايا حساسيت داره(بخاطر نازک نارنجی بودنشه)قد تقريباً کوتاه و چثه ريز و ظريفى داره زياد از حد بيبى فيس 😺
نيش هاى گربه ايش حتى در حالت انسانى هم معلومه!

علايق:کشتن افراد،پرواز کردن،اکسو،اسليترين،ناز شدن توسط ارباب! عاشق بستى مشنگى و نوتلا،نويسندگى وخوانندگى،انيمه هاى ژاپنى 😻

زندگى نامه:ديانا پدرى اصيل زاده و مرگخوار داشت ،مادر وى ساحره اى اهل کره جنوبى بود که در مدرسه ى جادو گرى ژاپن درس ميخواند،وى تا 8سالگى همراه با پدر ومادرش در کره زندگى ميکردند اما به دليل مشکلاتى به انگلستان(لندن)مهاجرت کردند ،در يازده سالگى نامه اى از هگوارتز دريافت کردودرآنجا ثبت نام کردودر گروه اسليترين افتاد اوبه دليل شايستگى هايش در سال سوم مرگخوار شدو حالا به ارباب خدمت ميکند البته بخاطر ظاهر بچه گانه اش کسى جديش نميگيره البته بايد بگيره(فلفل نبين چه ريزه بشکن ببين چه تيزه)🚫گربه ى محبوب وتنها گربه ى ارباب اين يک هشدار جديه! 🚫😼



لطفا جاى گزين شه 😺

جایگزین شد!


ویرایش شده توسط دیانا کارتر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ ۱۶:۴۳:۱۳
ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ ۱۷:۱۶:۰۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۱۰ جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷

لیباتیوس بوریژ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۵:۵۵ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۷
از برزیل-آمریکای جنوبی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام: لیباتیوس بوریژ
(نام او از لغت "لایبیشن" به معنای تقدیم شراب به خدایان گرفته شده است.)

جنسیت: مذکر

گونه: انسان

چهره: در پروفایل بنده مشاهده می کنید.

زمان تولد: سال1909میلادی

محل تولد: آمریکای جنوبی

محل تحصیل: کستلوبروکسو (مدرسه جادوگری واقع در برزیل)

مهارت ها:
نویسندگی
معجون سازی

کتاب ها:
معجون سازی پیشرفته
پادزهر آسیایی
یک روز مقدس را در بطری برای خود داشته باشید
(که دو کتاب اول در مدرسه هاگوارتز تدریس می شوند.)

خلاصه: وی در جوانی موفق به کسب عنوان "یکی از مشهور ترین معجون ساز های دنیا" شد. با این وجود، سوروس اسنیپ، استاد معجون سازی هاگوارتز، به نظر ماهر تر می آید (رو دست لیباتیوس زده) زیرا در دوران تحصیل خود، نکات بسیاری در جهت اصلاح دستور العمل ها به صورت دست نویس به کتاب افزود.

اطلاعات دیگر در دسترس نمی باشد متاسفانه.چیز جدید فهمیدم ویرایش می کنم.
سپاس


تایید شد.
فقط معرفیت کمی کوتاهه. لطفا بعدا حتما برگرد و کاملش کن.


ویرایش شده توسط ErfaneJ در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ ۰:۱۵:۴۸
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ ۰:۴۵:۵۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷

فیلیوس فلیت‌ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۲ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۶:۳۲ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 60
آفلاین
نام : فلیوس فلیت ویک

لقب : فلیت

قد : بر خلاف سیاه نمایی در کتابها ! خیلیم بلند (195سانت)

مو : سفید ( آخه این ریونیا پیرم کردن )

زندگی نامه : اینجانب بر خلاف گفته های جوآن جان ، که بخاطر

خصومت های شخصی من را غرغرو و کوتوله خوانده بسیار قد بلند

بوده و کلا خیلی هم اجتماعی ام .

جونم بگه براتون که عاشق ریون و رفقای توشم ، خیلی باهوش

سمج و امتحانای نهایی رو هم همه رو عالی گرفتم

یه داداش دارم که علاوه بر بچه های ریون اونم عامل سفیدی موهام بوده

انقد کتاب خوندم عینکی هم شدم

کلا درس دادنو دوس دارم و خیلی به اینکه مقررات رعایت شه

اهمیت میدم ( گر چه خودم پایبند مقررات نیستم )

تو داستان جوآن گفته محفلی که حرصمو در بیاره و گرنه

یه مرگخوار عاشق لردم .

اون روش های مخفی سازی لرد واسه هورکراکس هاشم

خودم یادش دادم ولی خب دیگه copyright رو رعایت نکرد :)))

بعد از اینکه از هاگوارتز بازنشست شدم

حوصلم سر رفت اومدم اینجا رول بزنیم شاد باشیم

لطفا جایگزین شه


جايگزين شد پروفسور.
لاكن کوتاهه. بعدا کاملش کنین.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ ۰:۴۰:۴۷







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.