که در همین لحظه هری از درو پیداش میشه
لیلی: بیا اینجا ذلیل شده باز رفتی دنبال یللی تللی با تریپ مظلوم دختر تور کنی نمیبینی من اینجا دست تنها با این گرگا چی کار کنم
هری: بابا مامان چرا عصبانی میشی مگه پسرت مرده
همشو بزار به عهده من متاسفانه وقتی میری مسافرت در مغازه رو خوب طلسم نمیکنی همین میشه دیگه این پورکای فرصت طلبم میاد جلو اینجام که کلی بیا برو داره همه چشمشون دنبال آواتارای تو
لیلی: مثلا کی
هری یه نگاهی به دور و برش میندازه که یهو الیشیا رو میبینه: چیزه آها مثلا همین آلیشیا که اینجا وایستاده یه ساله همین آواتار تنشه وقتی میخواد بشورتش الکی به همه میگه بی جامه پارتی بودم اونم با این آواتار من میدونم که دیگه با هیچ طلسمی نمیشه وصلش زد.
آلیشیا به هری اشاره میکنه: هری یه دقیقه بیا اینجا
و زیر گوشش میگه: ببین میدونی که تو تیم کویدیچ بابات از من خیلی حساب میبره کاری نکن که کاری کنم توپ جمع کن که هیچی تماشاچیم نشی
لیلی: اونجا چه خبره . هری تو بالاخره اینجا کمکی به من میکنی یا نه
هری: اوه.. مامان آره الان آلیشیا داشت از سختی های زندگیش برام میگفت خیلی دختر کاری و خوبیه من میگم بیا و استخدامش کن این شاگردای تنبل و تن پرور و بنداز بیرون
لیلی: که اولیش تویی ...و پورکا؟
هری: اونو بزار به عهده خودم شب میرم دم محلشون جاسم و گراپم با خودم میبرم همون جا پول داد داد نداد گالیونش میکنیم
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.