هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





بدون نام
سلام
بـــــــــــــــــــــــــــوقــــــــــــــــــــــي ها آخه الان چه وقت ميتيگه؟!
من نمي‌دونم ميام نمي‌دنم نميام!
مي‌دوني چي مي‌گم؟ دو دلم!
نه جدآ نمي‌دونم ميام و نمي‌دونم نميام!!
ببينم تو فهميدي ميام يا نميام؟!

نه جدي معلوم نيست بيام يا نه چون ممكنه جايي باشم!
سعي مي‌كنم بيام!



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۶

بلید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۴ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۵۹ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰
از هر کجا که خون اشامی باشد بلید هم هست .
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
شما هم بوقیدا....
ای با تو هستم پرسی...نا رفیق.....با همه اره با ما هم اره؟....
با بقیه هم هستم که در ماجرای تشکیل میتینگ نقش بسزایی دارند.....
شما نمیگید روز قبل از تاسوعا یه سری نیستن؟
یه سری نذری دارن؟یه سری میرن جایی مثلا خونه اقوام نذری و ینا که چتر بشن؟
من یکی از اونها.....
خیلی نا مردیه .....خیلی بوقیه...خیلی گولاخیه.....خلاصه خیلی دیگه.....


بوق بر شما بوقیان بوق ندیده که بوق نزده میتینگ میگذارید و فکر این بوقیان نذری خور رو نمیکنید و بوق بر من و امثال من که چنین میتینگ بوقی را از دست میدهیم....


ویرایش شده توسط بلید در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۲۶ ۱۶:۲۲:۱۰

خوشحالم كه دوباره برگشتم.


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۶

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۱ شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۱۷ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
از fozool sanj
گروه:
کاربران عضو
پیام: 280
آفلاین
ای بوقی . (انگار مده همه میگن.. من میگم شیپوری حرفیه؟)
ای شیپوری های شیپورچی. این چه وضعیه؟ منم شاید بام شاید نیامم. حالا بینیم چی میشه. برو بچس فردا احتمالا سی دی آهنگارو میارم. دانیال بیا مرگ من. بهم تل کن کارت دارم. قبل میتینگ. گفتم خبر خوشی به هواداران بدیم:دی


همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای بد به سرت میزنه.
همه ی بدبختیا از اونجایی شروع میشه که فکرای خوب از سرت پر میزنه


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


عمو پرسی اومده گزارش کوتاهی از میتینگ بده !



اول باید بگم بوق به مدیر میتینگ ایگور که نه جای مناسب و نه زمان مناسبی رو انتخاب کرده بود ، به هیچ کسی هم خبر نداده بود و ملت همه همون روز میتینگ فهمیدن ! دلیل اینکه من پست میتینگ رو زدم ، این بود که یه سوژه مد نظرم بود که میتونید توی پستم توی صفحه قبل ببینید !


هوووم ، رفتم مدرسه روز پنجشنبه ، یعنی دیروز و ساعت 1 اومدم خونه ، نشستم پای کامپیوتر تا ساعت یک و نیم ، در عرض بیست دقیقه حاضر شدم و ساعت 5 دقیقه به 2 رفتم بیرون از خونه و به سمت آریا شهر رفتم . از اونجا زنگ زدم به سورنا و دانیال که قرار بود بیان .

سورنا گفت که نزدیکم و الان میرسم ، ولی بعد از نیم ساعت اومد و گفت ، نذری میدادن ، نتونستم جلوی خودمو بگیرم !

دانیال هم گفت تازه میخوام سوار مترو شم !

بالاخره یک ساعت وایستادیم و دانیال و فراز هم اومدن !

رفتیم که سوار ماشین بشیم که اونجا متین رو دیدیم که گویا از دانشگاه برمیگشت و فهمید میتینگه و اینا ؛ یه یک ربعی باهاش صحبت کردیم و رفتیم که سوار ماشین بشیم و توی راه هم در مورد مسائل بس خنده دار ( البته من فقط حواسم بود که فرداش تاسوعا هست ! ) صحبت کردیم ... بالاخره چهار نفری سوار ماشین شدیم ... البته ، من مجبور شدم که جلو بشینم ، چون ملت میخواستن به سبک آسلامی پیش هم بشینن

البته نا گفته نمونه که در طول راه تا ونک ، حرف های بی ارزش بسیاری زدن و اینا که خودشون هم خسته شدن !

از ماشین پیاده شدیم ، داشتیم در مورد این حرف میزدیم که سینا و سهیل کجا میان که سورنا به کمیل زنگ زد ، آرمینا هم همزمان به من زنگ زد ، دانیال هم برای اینکه ست بشه ، گوشیشو گرفت دمه گوشش ! البته بصورت برعکس

بالاخره سوار شدیم و به سمت پارک ساعی رفتیم ... سورنا از راننده پرسید که آقا رستوران باران میشناسید ؟ ... راننده گفت : اینجا که باران نداره ، یدونه هست اونم بارون هست اسمش ! که بعد متوجه شدیم خودشم نمیدونه کجاست البته نکته ای که دقت نکردید این هست که سورنا گفت محل میتینگ رستورانه بارانه ، ولی خودشم نمیدونست رستوران باران کجاست

رفتیم توی پارک ساعی و به طرز مدرنی از روی برف ها قل خوردیم تا واردش بشیم ، بالاخره بعد از رفتن به این ور و اون ور پارک ، میلاد کالین زنگ زد و گفت : شما برید سمت مجتمع کودکان ، من یه ربع دیگه میام ! ملت طرفدار غیر آسلامی و اینایی هم سرعتشونو زیاد کردن و رفتن اونجا ... در اون بین آرش : ببینم اینجا مجتمع نوجوان نداره ؟

وقتی به اونجا رسیدیم ؛ من : بچه ها من میرم یه زنگ بزنم شماها اینجا باشید ... دانیال : آره ما میریم شما اینجا باشید ... هووم ، به کمیل زنگ زدم و گفت که دیروز با ملت بوده و امروز دیگه نمیاد و این حرفا ! ... به سمت اونجایی که بچه ها بودن برگشتیم و دیدیم که مسعود و حسین هم اومدن ... بالاخره میلاد کالین و میلاد اسکی و سهیل و سینا و فرهاد هم اومدن و ما تصمیم گرفتیم که بریم رستوران !

در طول راه پارک ، به همراه دانیال و سورنا و میلاد کالین در مورد جادوگران و هاگوارتز و گروه ها و امتیازات حرف زدیم ، بالاخره مسعود و حسین جدا شدن و ما هنوز هم میخواستیم بریم رستوران ! دقت کنید که دو ساعت از زمان تصمیم گیری برای رفتن به رستوران میگذره !

بعد رفتیم یه رستوران و اونجا غذا خوردیم ! از موارد جالب رستوران ، داشتن مرغ بریان پرسی ! و همونطور ساندویچ چیز هات داگ ! اشاره کرد که باعث شد ملت اونجا مسرور و اینا بشن !

بالاخره اومدیم بیرون و ملت گفتن که بریم گیم نتی که توی ونک هست ، رفتیم اونجا و بازی کانتر رو انتخاب کردیم و شروع کردیم به بازی ! من و سورنا و فرهاد و فراز ... سینا و میلاد اسکی و سهیل و دانیال هم با هم !

من اسم Golakh رو انتخاب کردم به جای Goolakh که اشتباه تایپی بود ! البته دقت کنید که اونجایی که من نشسته بودم ، ملت داشتن در مورد یه موضوع غیر آسلامی بحث میکردن ... حالا من هم باید حواسم به داستان اونها بود ، هم به تایپ کردن اسمم ، هم به اینکه توسط ملت توی بازی شپلخ نشم و هم اینکه با تلفن همراه صحبت کنم ! میشه انتظار داشت که درست کلمه رو تایپ کنم؟


بالاخره بازی تموم شد و ما خواستیم که با ملت خداحافظی کنیم ... بطور میانگین ، ملت با هم 11 بار روبوسی و ماچ کردن و دست دادن ، ولی باز هم جدا نشدن ! البته این میانگین ماچ و بوس و اینا داشت بیشتر میشد که گفتیم پاشیم بریم باب !

من و سورنا سوار ماشین شدیم و به سمت آریا شهر رفتیم ! از اونجا هم جدا شدیم و هر کدوم به سمت محل زندگی خودمون رفتیم


دوستانی که بودن :

آرش ( پرسی ویزلی )
سورنا ( ایگور کارکاروف )
میلاد اسکی ( اسکاور )
میلاد کالین ( کالین کریوی )
سهیل ( فنگ )
سینا ( سیریوس بلک )
فراز ( لی جردن )
فرهاد ( امپراطور تاریکی )
دانیال ( مرلین مک کینن )



چقدر کوتاه بود !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
با تبريك عيد و نوروز باستاني!

بعد از صحبت هاي انجام شده با پرسي ويزلي و استرجس پادمور تصميم بر اين شد تا يه ميتينگ مخصوص عيد قرار بديم كه بچه ها همديگرو ببينن و تبريك عيد و عيدي و اينا !هر كسي هم كه ميتونه بياد طبق معمول اينجا بگه تا يه تعداد تقريبي از افرادي كه هستن داشته باشيم!

مكان:پارك ملت!
زمان:9 فروردين(جمعه) ساعت 12 ظهر!

از همراه آوردن بي ناموسي به درون اين ميتينگ اكيدا خودداري فرماييد! !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷

مونالیزا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۰۸ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
از گودریک هالو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 823
آفلاین
هوووم، ایول طبق معمول آمادگی خود را در همینجا اعلام میدارم


فقط یه سوال تخصصی!؟
آیا آن روز مذکور گشت ارشاد نیز وجود دارد؟ یا اینکه در تعطیلات عید به سر میبرد


How can you escape...if they can see everything? V.M

وقتی اونها میتونند همه چیز رو ببینند ... چطوری میتونی فرار کنی؟ وی ام


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


من میام !


در مورد اون بیناموسی هم که گفتی ، ببین از الان هنوز هیچی نشده داری اعصابه آدمو داغون میکنیا پرسی بدون این مسائل ؟


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


بدون نام
من سفرم متاسفانه نمي‌تونم بيام!
خيلي نامردي ايگور!

هر چند مي‌دونم كه ميتينگ بدون من بهتون خوش نمي‌گذره ولي بهتون خوش بگذره.



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷

سیریوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۶ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۷ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
از تو چه پنهون آواره ام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 422
آفلاین
هستم من باب خوشی.


باز جویم روزگار وصل خویش...


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
سلام ايگور جون


من هم كه طبق معمول نمي تونم بيام ! عجب گيري كرديما :sad:

سرنوشت ما را از تهران دور كرد و فرستاد شمال

به همتون خوش بگذره !








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.