در حال دیدن این عنوان:
1 کاربر مهمان
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
سلام
کاملا منظور این بود که چوب دستیش تو در گیری با سیریوس به احتمال زیاد از بین رفته (مثلا ) و یا احتمال های دیگه
یا حق
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
البته تو كتاب هم چندين بار اشاره شده كه اون برتا يه كم،كم داره و حواسش پرته و به همه اعتماد مي كنه بنابراين جذب كردنش توسط پيتر همچين هم كار سختي نبوده به نظر من...
Minerva McGonagall
Head of Gryffindor House
Deputy Headmistress
Less Expectation , Less Disappointment
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
منظورت اينه كه كلا جوبدستي نداره يا در اون موقع باهاش نداشته؟
كلا نداشته باشه كه غير ممكنه!مگه ميشه؟!
ولي اگه در اون موقع با خودش نياورده بود يه چيزي...ولي چرا؟ جادوگر ها هميشه با چوبدستي هاشون اين ور اون ور مي رن درسته؟!
Minerva McGonagall
Head of Gryffindor House
Deputy Headmistress
Less Expectation , Less Disappointment
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
سلام
اگه چوب دستی داشت که صاف مردم با طلسم فرمان کنترل میکرد دیگه نیازی نبود به این که انها رو به دعوت برای قدم زدن و بردن به مکان دعوت کنه ( خداییش تابو بود دیگه ) زن مردم که صاف نمیاد بره خونه مردم
یا حق
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
نظر من همینه که خودش چوب دستی نداره چون تا الان گفته نشده که داره
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
راستي يه چيزه ديگه تو كتاب چهار جاي بحث داره...اون قسمتي كه هري و سدريك به قبرستان مي رن و دم باريك و بچه ولدمورت دارن بهشون نزديك مي شن رو يادتونه.بعد ولدمورت به دم باريك مي گه كه اون اضافيو بكش و پيتر هم مي زنه سدريكو مي كشه درسته؟!
پس چرا بعدا سدريك از چوبدستي ولدمورت مياد بيرون؟؟؟
خب حتما ميگين از چوبدستي ولدمورت استفاده كرده! ولي مگه خودش چوبدستي نداشته؟؟؟
Minerva McGonagall
Head of Gryffindor House
Deputy Headmistress
Less Expectation , Less Disappointment
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
سلام
من رفتم ویرایش جدید خربدم میرم الان میخونمش تو کتاب های ایرانی هم صدق میکنه یا الاف شدم؟
یا حق
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
لرد سفید عزیز نوشتم که این قسمت کتاب 4 در ویارایش های بعدی تصحیح شده
مث که پست ها رو نمیخونی ها
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
عضو شده از:
۲۲:۵۷ یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵
از همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
منم کتاب چهار رو از همه بیشتر دوست دارم اما این اشکال رولینگ هم که لرد سفید اشاره کرده وارده.این برای منم سواله!
Poor Is The Pupil Who Does Not Surpass His Master
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
سلام
فصل "جادوی قبل پيش "صفحه ی ۷۶۴
خوب اولين نفری که از چوبدستی اومد بيرون
۱- سدريک ديگوری ۲- فرانک ۳- دختره ی احمق ۴-پدر هری من با دليل ثابت ميکنم اشتباه ۵- مادر هری بعدش که که هری ارتباط شکست
خوب همون طور که ميدونيم مادر هری اخرين نفری بود که مرد
قبل از مادر هری پدر هری
خوب بعد از ۱۳ سال بعد برتاجورکينز کشت و فرانک اخر از همه سدريک
خوب حالا اگر از چوبدستی ولدی معکوس حساب کنی ۱-سدريک ۲-فرانک ۳ -برتا ۴- مادر هری ۵- پدر هری
هر کی مخالف با استدلال ثابت کنه من اشتباه ميگم
یا حق
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي
شما می توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوانها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.