ببخشید استاد من هربار میخوام تمرکز کنم تصویر یه تسترال میاد تو ذهنم نمینونم تمرکز کنم.روش خاصی برا تمرکز نیست.

جیمز و استیو در راهرو. جیمز استیو را تا طبقه فوقانی برد و بعد به پشت او زد و گفت: برو داش. برو حالتو بکن!
استیو:
جیمز: برو. تو مرام ما نیست کسی رو ببریم دفتر!
استیو: خدافظ! حتما جبران میکنم!
جیمز: برو بابا. جبران نمیخواد.
بعد سوت زنان به طرف کلاس برمیگرده.
در کلاس. جیمز: خب. بردمش دفتر. احتمالا برا آخر هفته رو مجازات میشه!
همه:
جیمز: خب. قبل از اینکه تمرکز رو شروع کنید من بگم که به خاطر کار جلسه پیش 45 امتیاز به گریفیندور و 15 امتیاز به ریونکلاو و 5 امتیاز به هافلپاف میدم.
همه:
سیریوس: خب دیگه تمرکز رو شروع کنید.
جیمز: برای ذهن خوانی میتونیم از طلسم فلور هم استفاده کنیم. ولی اول باید تمرکز رو تمرین کنید

استیو در حالی که یه سرعت را ه میره به در کلاس میرسه اما بازم 15 دقیقه تاخیر داره
استیو:تق تق تقتق تق
جوابی نمیشنوه
بازم تق تق تقت تقت تق
بازم جوابی نمیشنوه
دستگیره در میشکه تا وارد بشه اما در قفله
الاهمورا
بازم در باز نمیشه
استیو : چیکار کنم صد دفعه گفتم زود بیا که جلوی در نمونی
مثه اینکه تنها یه راه باقی مونده
دلتریوس
در به طور فجیحی خورد میشه و استیو وارد کلاس میشه
همه :
استیو:
جیمز:
جیمز: این چه وضعه شه ما نیاز به آرامش داریم اونوقت تو مثه .... میای داخل در و هم خورد میکنی
استیو : آخه کسی جواب نداد
جیمز : برو به دفتر مدیر تا تکلیفتو مشخص کنم
استیو: استاد ببخشید غلت کردم
سیریوس وارد میشه
بلک:اینجا چه خبره کی درو خورد کرده
جیمز: بی خیال شو تو درسو ادامه بده تا من ببرمش دفتر

سیریوس خیلی خوشتیب با کلاس وارد کلاس میشه:خوب سلام به شما دانش آموزان عزیز شرمنده کلاس یه روز به تعویق افتاد آخه یکی ایام هفته به من اشتباهی گفته بود ایراد نداره
ببیند دوئل یک درسی نیست که بخوای تو طول یک سال بخونی بعد پاس کنی بری.شماها در تمام امرتون باهاش سرو کار دارید به نظر من دوئل یه درس کاملا جامع مادر که بهش اهمیت داده نشده و با همه درس ها رابطه مستقیم داره مثل ریاضیات جادویی:تو تخمین بزنی نشونه بگیری طلسم بفرستی.جادوی سیاه:مبارزه با جادوگران سیاه.فکر خوانی:برای فهمیدن اینکه حریفت میخواد چه کار کنه و...
خوب من میخوام در مورد فکر خوانی کمی توضیح بدم که فکر میکنم در سال های آینده یه واحد داشته باشید.خوب فکرخوانی مهمترین
کاریی باید بلد باشی قبل اینکه حتی ورد ها و طلسم های خوبی رو بلد باشی ویه نکته مهمه اینکه اگر نمیتونی فکر کسی رو به خوبی بخونی
زاخا دستش رو بالا میبره
سیریوس:سوال در آخر کلاس.هیچ نباید تو چشم اون فرد خیره بشی .خوب حالا دو به دو سعی کنید فکر های هم دیگه رو بخونید

زاخی:ببخشید پروفسور میتونم یه سوال بکنم؟؟
جیمز:بله.
زاخی:آیا این درسته که بعضیا میتونن با هم دیگه یه پیمان باستانی ببندن تا نتونن به هم خیانت کنن و از پشت طرفشونو جادو کنن؟؟
جیمز:...........

پروفسور : نفر بعدی......
اندرو : خب مال من موی تک شاخی است که پدر پدر پدربزرگم اونو دیده و حتی مدتی با اون بوده و به اون لقب بلک داده.جنسشم از درخت بلوط و 30 سانت هم هست.
جیمز : خب.چه افسونی رو بهتر می تونی اجرا کنی؟
اندرو : بیشتر لوکومورتس.
جیمز: خوبه.

پروفسور:خب نفر بعدی
زاخی:بله.چوب من از جنس درخت بلوطه و وسطش هم از دندون اژدها هستش.بهترین افسونی هم که میتونم انجام بدم پروتگو هستش.
پروفسور:خوبه.
زاخی:

جیمز:نفر بعدی...
من: فلور دلاکور هستم و نفر بعدی
جیمز : خب شروع کن
من: چوب من حاوی موی ویلا(موی مادربزرگم) و چوب گل سرخ هست و انعطاف نداره
جیمز: افسونی که می تونی اجرا کنی؟
من: من بیشتر افسون هارو می تونم اجرا کنم ولی افسون هایه سیاه زیاد درس از آب در نمی یاد مثلا افسونی که خوب انجام می دم اینه: ایلاس پوس
این افسونیه که من می تونم برای چند دقیقه ذهن طرف رو بخونم
جیمز: یعنی حالا می تونی ذهن منو بخونی؟
من: بله
جیمز: امتحان کن
من با یک حرکت آروم چوب دستیمو طرف معلم می گیرم و می گم ایلاس پوس , معلم یک لحظه چشماش بسته می شه و آروم می ایسته , منم دارم همین طور تمرکز می کنم
بعد از دو دقیقه معلم از حالت در می یاد
و می یوفته رو زمین ولی بلند می شه
جیمز: خب چی تو ذهن من می گزشت؟
من: به این فکر می کردید که من موفق می شم یا نه
جیمز: درسته در آخر توضیح بدم که دانش آموزان عزیز این ورد خیلی خوبه مثلا برای چند لحظه در دوئل می تونید از این استفاده کنید و ذهن طرف رو بخونید در اون صورت می تونید طلسم بعدی رو بشناسید و از خودتون دفاع کنید
من: پروفسور برم؟
جیمز: بله کارتون تموم شد نفر بعدی لطفا...

جیمز: نفر بعدی...
ناگهان در باز شد و سیریوس در حالی که گوشاش10 متر رو زمین کشیده میشد اومد تو!
سیریوس: یافتم! یافتم! شاخی جون! بالاخره معجون بازگرداننده رو کشف کردم!
همه:
جیمز:
سیریوس: اِه! کلاسه؟
و شیشه ای رو که تو دستش بود سر کشید و گوشاش به حالت عادی برگشت. چشمهای جیمز برقی زد!
سیریوس: خب بچه ها همونطور که پروفسور پاتر بهتون گفته من یه کم کسالت دارم. باید برم استراحت کنم. فعلا خدافظ!
و از کلاس رفت بیرون.
همه:
جیمز: خب. نفر بعدی...

استیو بعد از 10 دقیقه تاخیر وارد میشه
جیمز (با عصبانیت) :چوب دستی
استیو:موی سر لرد ولدمورت + موی پای رضا کراکر که طولش 32 سانته
جیمز:چه افسونهایی رو بلدی
استیو:تمام افسون های سیاه هر چی باشه ما وزیر ارتش بودیم + ساختن انواع بمب ماگلی بیش از 45 نوع بمب اعضای ریونکلاو برای دیدن به اینجا برن http://www.jadoogaran.org/modules/new ... t_id=57504#forumpost57504
جیمز:ساکت تبلیغ نکن و برو یه جا بشین صداتم در نیاد