هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۹:۲۹ جمعه ۲۷ آبان ۱۳۸۴
#61

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
سلام خوبين يا بهترين خوب من در مورد دعواي اول بين هافلپاف و اسلايترين يه حرف بزنم زمين كوئيديچ براي همه بچه هاي سايته (منظورم 4 تا گروهه)پس بياين پست هامون رو طوري تموم كنيم كه اگه بعد ما يكي از يه گروه ديگه اومد با مشكلي رو به رو نشه كه حالا از كجا شروع كنه با تشكر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه بچه هاي هاي تيم هافلپاف دور هم جمع شده بودند و با هم به طرف زمين مدرسه حركت مي كردند
جرج:‌امروز رو چي تمرين مي كنيم
هپزيبا:‌رو حركت هايي كه قبلا كار كرديم تمرين مي كنيم
هلكا :‌منم همه حركات رو ياد گرفتم
سوزان :‌اين عاليه
ارني :‌خوب بريم لباسامون رو عوض كنيم
همه لباسهاشون رو عوض مي كنن و با جارو هاشون مي رن هوا
دامبلدور :‌خوب بازي كنيم
هپزيبا:‌هوم آره شروع كنيم اما قبلش براي اينكه گرم شيم يه دور دور زمين بزنيم
جرج:‌آره خيلي حال مي ده
بچه ها بعد يه دور زدن دور زمين سر جاهاي خودشون قرار مي گيرن
هپزيبا توپ ها رو مي اندازه تو هوا و اسنيچ رو هم آزاد مي كنه
هپزيبا :‌خوب حالا دو تا از مهاجم ها بايد توپ رو به هم پاس بدن يكي ديگه هم اون رو ازشون بگيره هر كس كه تونست توپ رو بگيره مي شه يار نفر آزاد و كسي كه توپ رو از دست داده بايد توپ روبگيره و ارني هم با اسنيچ تمرين مي كنه و مدافع هام بايد با توپ هاشون مزاحم كار مهاجم ها شن
جرج:‌و اين كار تخصص ماست
دامبلدور توپ رو مي گيره و پاسش مي ده به اوتو ؛هپزيبا مياد جلو و سعي مي كنه توپ رو از اوتو بگيره اما اوتو دورش مي زنه وبه سمت جلو حركت مي كنه و توپ رو براي دامبلدور مي اندازه هپزيبا دوباره مي ره سمت دامبلدور اما تا بهش برسه توپ مي افته دست اوتو اما وقتي اوتو مياد توپ رو پاس بده به دامبلدور هپزيبا وسط راه مي گيردش
آآآآآآآآآخ خ خ خ خ خ خ خ خ
جرج:‌چي شد
هپزيبا :‌چرا منو با بلاجرتون زدين هان بچه مي زني ؟
هلكا : خودت گفتي ديگه
ارني :‌راست مي گه خودت گفتي ما هم كارامون رو بكنيم منم دارم با اسنيچ تمرين مي كنم
هپزيبا :‌اِه منگفتم خوب آره ديگه اشكالي نداره دوباره تمرين كنيد
سوزان :‌ببخشين ها من به اندازه كافي گرم شدم شرو ع به بازي كنيم ديگه
ايندفعه بچه ها شروع به بازي كردن هپزيباو دامبلدور و اوتو به نوبت مچل مي شدن كه كوافل رو بگيرن و
جرج و هلكا هم سعي مي كنن تو كارشون خلل وارد كنن سوزان هم تو دروازه منتظر بود تا توپ رو پرتاپ كنن هلكا بلاجر رو با حركت چرخشي مي اندازه براي دامبلدور دامبلدور هم جاخالي مي ده و مي ره جلو هپزيبا رو دور مي زنه پاس مي ده به اوتو هپزيبا مياد طرف اوتو كه مسير حركتش رو عوض ميكنه و مي ره سمت دروازه سمت چپي (دامبلدور پايين تر از بقيه سمت راست حركت مي كنه )هپزيبا هم دنبالشون حركت ميكنه
جرج بلاجر رو مي اندازه سمت اوتوتوپ مي خوره به پايين جاروش اما خيلي سريع توپ رو پاس ميده سمت راستش كه دامبلدور سريع اوج مي گيره و توپ رو مي كوبونه تو دروازه سمت راستي
هپزيبا :‌مي تونستم بگيرمش ها اما نمي خواستم از اين اثر خوشكل جلو گيري كنم
سوزان :‌منم همينطور ديگه دست شما ها رو خوندم مي دونم هر وقت اداي هواس پرت ها رو درميارين از همه بيشتر هواستون جمعه
جرج:‌خوب بچه هاي تيم هاي ديگه كه نمي دونن
ارني :‌بچه ها من از اول تمرين تا حالا بيست بار اسنيچ رو گرفتم و آزاد كردم خسته شدم
هلكا :‌اما من و جرج مراعاتتون رو كرديم ها
ارني :‌خوب به خاطر اين بود كه بچه ها تاكتيك ها رو ياد بگيرن موقع بازي كه شما نبايد بزارين بلاجري بياد طرفشون
جرج:‌ها حالا اي كه گفتي يعني چه؟؟!؟
دامبلدور :‌يعني اينكه شما الان اين كار رو مي كنين تا گرم شين
هلكا :‌بابا شوخي كرد
هپزيبا :‌اما من بهتون مي گم يعني چي يعني اينكه اگه 1 دقيقه ديگه بيكار وايسين با چوب دستي جرج و اوتو مي افتم دنبالتون
هلكا :‌هپزيبا خيلي دلومون مي خواد اين صحنه رو ببينيم اما بايد براي هافلپافمون تمرين كنيم ديگه پس همه به پيش
هپزيبا و بقيه
دوباره تيم شروع مي كنه به تمرين كردن و بچه هابا سرعت بيشتري نسبت به دفعه قبل توپ ها روپاس مي دن و انواع تاكتيك ها روبه كار مي برن (جرج و هلكا همش مزاحم اخلاق ورزشكاريشون ميشن )ارني هم اسنيچ رو آزاد ميكنه و بعد از اينكه ناپديد شد مي گرده دنبالش توي اين مدت بچه ها تونستن چندين گل بزنن اما خيلي از توپ هاشون توسط سوزان بلوكه مي شد و دوباره مي افتاد دست مهاجم ها بعد چندين دقيقه طولاني گذشت نه انگار چند ساعت بود يا چندين شبانه روز كه
سوزان:‌آهاي من الان دستام رو هم نميبينم ها اگه زخمي شم ديم دو برابره
ارني :‌راست مي گه بهتره تعطيل كنيم
هپزيبا :‌خوب بچه هاي عزيز خسته نباشين تمرين خوبي بود بريم ديگه
بچه هاي هافلپاف لباسهاشون رو عوض ميكنن و براي خوردن شام ميرن سمت قلعه


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۹:۵۵ شنبه ۷ آبان ۱۳۸۴
#60

هپزيبا اسميتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۸ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۵۱ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
از از جهندم سياه همسادتونم نمي شناسي؟؟؟؟؟؟
گروه:
کاربران عضو
پیام: 998
آفلاین
دامبلدور :‌چاره اي نيست مگه اينكه بتونن راه برن نگاشون كنين
سوزان يه چشم غره ميره به ارني بلند مي شه آنجلم مي ره طرف جرج و كمكش مي كنه صورتش رو تميز كنه
هديه :‌پروفسور مي تونيم تمرين كنيم اگه بخوايم از اول اينطوري كنيم نمي شه ما ها سرسختيم
آدريان و بچه هاي اسلايترين
آنجل يه چشم غره مي ره به آدريان و بقيه صحبت رو ادامه مي ده
آنجل :‌پروفسور ارني كه الان خوب شد براي هافلپاف تو هر شرايطي تمرين مي كنه جرجم كه بينيش رو با جادو ترميم مي كنيم تازه چيزي هم نشد دلمون واسه دعوا تنگ شده بود
دامبلدور :‌باشه حالا سر اين موضوع دعواتون بعدا بحث مي كنيم
بچه هاي اسلايترين مي رن طرف رختكن تا لباساشون رو عوض كنن و بچه هاي هافلپاف هم دور هم جمع مي شن براي تمرين
آنجل :‌ارني ـ
ارني:‌حركات ايت و بلوكه رو مهاجم ها كار مي كنن مدافع هام چرخشي ها رو
آنجل :‌وا مي خواستم بپرسم حالت خوبه ؟
حالا رو چي كار مي كنيم ؟
سوزان:‌خوب بسته بچه ها تمرين كنيم
همه مي رن هوا و شروع مي كنن به پرواز دور محوطه زمين
ارني :‌خوب مي دونين كه بايد چي كار كنين
همه :‌آره براي هافلپاف بجنگيم
همه بچه ها سر جاهاشون قرارمي گيرن مهاجم ها تو يه خط بافاصله مي ايستن و جرج و شاهزاده هم هر كدوم يه طرفشون ارني هم مي ره توپ ها رو بياره سوزانم مي ره دروازه
ارني : توپ ها رو آزاد كنم
جرج:‌بزن بريم
هديه :‌اول حركت ايت ديگه ها
آنجل:‌آره
دامبلدور سرخگون رو مي گيره پاس مي ده به هديه دامبلدور مي ره پشت هديه هديه هم مي ره تا وسط سرخگون رو مي ده به آنجل مي ره پشت آنجل سه تايشون همينطوري كه پاس كاري مي كردن جلو هم مي رن مدافع هام توپ هاي مي انداختن طرف مهاجم ها و دفع مي كردن ارني هم اسنيچو آزاد مي كرد و مي گرفتش آنجل توپ رو با يه حركت قوسي شكل مي اندازه براي دامبلدور اونم از بازدارنده جرج جاخالي ميده و جلو مي ره هديه خودشو سريع مي رسونه به زاخي اما زاخي با يه حركت سريع برمي گرده و توپ رو مي اندازه براي براي آنجل كه پشت هديه جلو مي اومده و آنجل خيلي سريع توپ رو مياندازه توي دروازه كه سوزان مي گيردش
سوزان:‌ خسته نباشين كرفتمش
ارني :‌فكر خوبي بود دو تا حقه رو باهم ادغام كردين
هديه :‌حالا ببين ديگه چي كارامي كنيم
دامبلدور:‌سوزان تو مهارت تو شكي نيست اما اين كار واسه دفعه اولمون بود آروم زديم قدرتي نبود كه
شاهزاده :‌ماهم خيلي پيشرفت كرديم
جرج:‌شروع كنين دوباره
ايندفعه هديه و دامبلدور كنار هم مي ايستن كه پاس كاري رو شروع كنن آنجلينا هم يكم اونطرف تراز دامبلدور ايستاده بود شاهزاده يه بازدارنده رو مي فرسته طرف هديه هديه جاخالي مي ده و پاس مي ده به دامبلدور دامبلدور هم پاس مس ده به هديه و جول مي ره دامبلدور از بازدارنده جرج جاخالي مي ده و برم يگرده اصلا توجهي به آنجلينا نداه و پاس مي ده به هديه هديه كه تقريبا جلوي دروازه كناري بود جلو تر ميره كه شوت كنه سوزان هم دروازه روبروي دامبلدور رو داره هم جلوي هديه رو اما هديه با يه حركت چرخشي روي جاروش برمي گرده و توپ رو مي اندازه براي دامبلدور اما تو يه حركت سريع دامبلدور از جاروش آويزون مي شه و توپ مي رسه دست آنجلينا كه اونم سريع شوت مي كنه تو دوروازه اي كه سوزان هواشو نداشت
ارني :‌ايول برو بچ باحال
سوزان:‌آهاي صبر كنين ببيينم اين كدوم بود
جرج:‌بچه جون آدم كه اسرارشو فاش نميكنه ها !؟
آنجل:‌بعد ما كي تمرين داه
جرج:‌نمي دونم كي مي دونه؟
ارني :‌هنوز ما وقت داريم تمرين كنين ببينم


پنهان شده ام

پشت ابر چشمهايم...

باران در اتاق من است...

خالي هاي اتاقم را

از تصوير زنده ي نامش پر مي كن


بدون نام
بابا اوكهارت يه پاراگراف بندي چيزي...دهنم صاف شد تا نوششتتو خوندم(البته من عددي نيستما)
------------------------------------
اين اسلايتريني ها چقدر خشنن...به علت اينكه از جونم سير شدم اينجا پست ميدم
------------------------------------
دامبلدور دويد جلو و داد زد:بسه ديگه...
همه گرم دعوا بودنو هيچي نميفهميدن.
لارا و مارولو داشتن با سوزان و آنجل دعوا ميكردن.شارزاس داشت با چماقش حساب جرج رو ميرسيد
-هان...ديگه منو از اون بالا ميندازي پايين؟حالا دو شقت ميكنم بفهمي دنيا دست كيه...
-واي...آخ...مامان...يكي اون چماق منو بده.
بقيه هم واستاده بودنو يا راهنمايي ميكردن يا تشويق.
دامبلدور:گفتم بسه
دراكو:اي بابا دامبلي...داريم حالمونو ميكنيم
دامبلدور:اين چه طرز حرف زدنه...گفتم بسه.
اوكهارت به طوري كه بقيه نفهمن:اين پير خرفت ديگه واسه ما آدم شده
ادريان:آره...چيزيم هست
اوكهارت:اِ...تو از كجا فهميدي؟قرار بود كسي نفهمه.
دامبلدور:اي بابا...بس كنين ديگه...
دامبل يه ميكرفون جادويي از سر كلاس پرفسور جردن ظاهر ميكنه و توش داد ميزنه:بــــســــــــــــــه ديگه...
اونقدر صدا بلند بود كه خود دامبلدور هم ميكروفون رو ميندازه و گوشاشو ميگيره...چند دقيقه همه ساكت بودن و گوشاشونو گرفته بودن.
دامبل:خب چون اسلايترين دو ساعتش تموم شده و زمين رو ترك نكرده 10 امتياز ازش كم ميشه و چون دو تيم در حال دعوا بودن 5 امتياز ديگه از هر دو گروه كم ميشه...خب اسلايتريني ها زمين رو ترك كنن...زود
اسلايتريني ها از زمين ميرن بيرون.
ارني هنوز روي زمين افتاده بود.جرج داشت از دماغش خون ميومد و ناي بلند شدن نداشت.آنجل و سوزان هم داشتن لباساشونو ميتكوندن.
دامبل:خب اينجوري كه من ميبينم تيم اصلاً برا تمرين آماده نيست ولي ما مجبوريم كه تمرين كنيم.امروز بدون ارني و جرج بازي ميكنيم.
آنجل:مگه ميشه بدون كاپيتان بازي كرد؟



Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۸۴
#58

اوکهارت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۲ یکشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۰۴ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
از ازكابان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 78
آفلاین
اگه شارزاس نوشته جرجو بخونه جرج دو شقه ميشه
---------------------------------------------------------------------------
اوكهارت كه تا اون موقع ساكت بود گفت حالا ميشه شروع كنيم
آدريان:اگه مشكلي پيش نياد
همه سوار جاروهاشون شدن وبه بالا پرواز كردن
دراكو برا تمرين .....اوكهارت......برو وايسا توحلقهها يه چندتا ضربه بهت بزنيم آدريان موافقي
ادريان با علامت سر تاييد كرد
همه به جاهاي خودشون رفتند اولين كسي كه ضربه ميزد لارا بود ضربهي لارا به ارامي در دستان اوكهارت جاي گرفت و يلافاصله خنده موذيانهاي روي لباش نقش بست هر ضربه اي كه زده ميشد اوكهارت با ناز ادا ميگرفت يكي با سر جارو يكه با ته جارو يكي با پا يكي با دستتقريبا ميشد گفت لارا خونش به جوش اومده بود ادريان بد اخلاق شده بود فقط دراكو كه ارشد اسلايترين بود خوشحال در مدتي بعد نوبت به ضربات گروهي رسيد بلاجرام ازاد شدن بيتر به دو طرف دروازه اومدن تا چيزرا رو دربه داغون كنن دراكو هم او بالا دو رميزد شيرجه حرذ گاهي هم اسنيچو ازاد ميكرد و سريع ميگرفت بعد از چند ضربه نا موفق و دربه داغون شدن توسط بلاجره حمله ها رنگ خوشونت به خودش گرفت ادريان توپو گرفت به دو تا بلاجر كه با هم به طرفش مي يومدن جا خالي داد به لارا پاس داد لارا به جاني جاني هم به ادريان توپو پاس داد اوكهارت تقريبا گيج شده بود يه دفعه ادريان چنان ضربه محكمي زد كه اوكهارت خوشكش زد در حالي كه بهت زده بو و توپ داشت از زير ارجش رد ميشد يه تكون جزئي به ارجش داد و از روي خوش شانسي توپ پس از يه برخورد سطحي با ارنجش مسيرش عوض شد اوكهارت در اون لحظه احساس كرد ميدان كوئيديچ عينه ميدان جنگ شده در دفعه بعد ادريان ضربه اروم تري به توپ زد در حالي توپ به ارامي داشت در دستان اوكهارت جاي ميگرفت ااتفاقي افتاد ككه اوكهارت اصلا دوست نداشت اتفاق بيافته لارا داشت مثله گلوله به طرفش ميرفت حتي فرصت كنار كشيدن هم به اوكي بيچاره نداد پس از چند ثانيه اوكي احساس كرد تموم بدنش داغون شد بيشتر طرفه راست در حالي كه داشت سوقوط ميكرد يه چيزه ديكه محكم به صورتش كوبيد فقط فرصت كرد بفهمه كه او سرخگون بوده لارا بازم سرخگونو گل نكرده بود وقتي اوكي روي زمين افتاد بقيه بازيكنا به جز لارا دورش جمع شدن اوكي تا يه كم تونست محيطو بشناسه چماق يكي از بيترا رو برداشت و به طرفخ يه بلاجر رفت كه لارا رو داغون كنه دراكو سريع اومده گرفتش از طرفه ديگه هافلپافي ها وارد زمين شدن تا بگن دو ساعت توم شده اما در او ن لحظه اوكي يه ضربه بلاجر زد كه به علت دخلت دراكو به جاي لارا به ارني بيچاره برخورد كرد ارني يه متر به عقب پرت شد و عينه يه عروسك خوشك شده روسي زمين افتاد لارا خودش طعمه يه بلاجر سرگردان شد و از رو ي جارو سقوط كرد در اين لحظات شاراتزاس هم داشت هافلپافي ها رو داغون ميكرد در اين لحظات بود كه دامبلدور و رئساي 4 دير پيداشون شده بود يكي از تماشاچي ها گزارش داده



Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۳۸۴
#57

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
زاخي جان معذرت كه پست مي زنم ولي تيم كوئيديچ يه سري تغييراتي كرده كه گفتم اعلام كنم:


بازیکنان تیم کوییدیچ گریفندور :
مهاجمین : الیشا اسپینت ایوانا اسمیت و مری پاتر
مدافعین : پروفسور كوئيرول تری پاتر
دروازه بان :روميلدا وين
جستجوگر : لی جردن
کاپیتان : لي جردن

تاييد شد!
تغييرات در تابلوي اعلانات داده شد!
توجه:از اين به بعد مسائلي از اين قبيل رو كه به اين تاپيك مربوطن در دفتر مدري مطرح كنيد!
ممنون ميشم!
آلبوس دامبلدور
مدير مدرسه علوم و فنون جادوگري هاگوارتز


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۸/۵ ۱:۴۱:۴۱

يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


بدون نام
ببخشید یعنی چی یه هافپلافی میاد و نمایشنامه بازیه مارو مینویسه؟
..................................
بچه هایه اسلایترین تا میبینند که هاف پلافی ها اونجا
وایسادن دوباره بر میگردن تو
دامبلدور:چرا دوباره برگشتید
ادریان:پروفوسور دامبلدور شما اخه چجوری حساب کردین که میخواهین مارو بندازین بیرون در ضمن ما الان داشتیم میرفتیم ادامه بدیم
دامبلدور :وقتی من میگم بیرون یعنی بیرون
دراکو:پروفوسور دیگه دارین حرف زور میزنیدا بابا ما که 20 یا 30 ساله نیستیم که 1 ساعت پشت سر هم تمرین کنییم
اومدیم که ادریان یه نکته هایی و به ما بگه و چون که بیرون سرد بود گفتیم بیام تو این نکته هارو به ما بگه
دامبلدور:باشه اشکال نداره پس 2 ساعت دیگه بچه هایه هاف پلافو نوبتشونه
ادریان:باشه
و بچه هایه اسلایترین وارد زمین میشوند
..............................
لطفا دوباره مارو از زمین نیارید بیرون



بدون نام
اونا لباساشونو عوض ميكنن و ميرن توي زمين.
ادريان:واي چقدر هوا سرده بيايد بريم.
دراكو كه انگار حرف ادريان رو نشنيده بود:خب بچه ها امروز ما فقط روي پرواز كار ميكنيم.
همه سوار جاروهاشون ميشن.
دراكو:همه پشت من بياين.
اون ميره بالا بقيه پشت سرش.سه بار دور زمين چرخيدن.بعد همه اومدن وسط زمين.
دراكو:بچه ها روي جاروهاتون بخوابين ميخواهيم از حلقه ها رد بشيم.
بعد خود دراكو هم اينكارو ميكنه و ميره طرف حلقه ي سمت راست و از اون رد ميشه و به طور زيكزاكي از دو تا حلقه ي ديگه رد ميشه.
دراكو:بچه ها حالا نوبت شماست.
ادريان...جاني...لارا...اوكهارت...شارزاس...
شپلق
جاروي شارزاس به حلقه ي سوم گير ميكنه ميافته رو زمين.همه ميرن پايين.
دراكو:خاك تو اون سرت بلند شو
شارزاس بلند ميشه:خ.شبختانه طوريم نشد.ولي هوا خيلي سرده.
ادريان:پس بريم رختكن
دراكو:يعني چي؟هنوز 5 دقيقه نشده.
لارا به طوري كه بقيه نفهمن به ادريان:خاك تو سرت مثلاً تو كاپيتاني اونوقت اين بايد تمرين بده و امر و نهي كنه؟
ادريان:خودشه ميزنه به اون راه.
دراكو:باشه چون منم سردمه ميريم ولي ربع ساعت بيشتر استراحت نميكنيم.
همه ميرن توي رختكن:
همه داشتن خودشونو توي پتو پيچونده بودن و داشتن قهوه ميخوردن.
تق...تق...
دراكو:كيه كيه در ميزنه؟درو با لنگر ميزنه؟
-اهم...اهم...
در باز ميشه و يه ريش ميياد تو.
ادريان:بچه ها مرلينه!
صورت شخص نمايان ميشه.
-سلام...اينجا كافي شاپ نيست بفرماييد توي سالن عمومي خودتون.
دراكو:بابا دامبل جون گيزر نده ما از پرفسور اسنيپ اجازه گرفتيم.
دامبلدور:بيرون...
همه ميرن بيرون و ميبينن كه اعضاي كوييديچ هافل اونجا وايستادن.



بدون نام
ادریان:دیوونه ها فکر کردین ما هم همینجوری اومدیم ما هم پروفوسور اسنیپ اجازه گرفتیم در ضمن فکر کنم مجوز پروفوسر اسنیپ از پروفوسور اسپروات بیشتر ارزش داشته باشه
دراکو:ادریان درست میگه در ضمن اگه دامبلدور هم اینجا بود حقو به ما میداد شما ها نشستید فقط میگید که ما زمینو گرفتیم خب بچه ها اینا رو بریزید بیرون که دیگه حال ندارم باهاشون کلکل کنم
شارزاس:جانی بزنشون
جانی:لارا تو انجلینا رو بزن من و ادریان شارزاس هم بقیه رو میندازیم بیرون
خلاصه پس از مدته طولانی درگیری هاف پلافیا رفتند بیرون و دراکو گفت خب لباساتونو بپوشید
ادریان:وایسا ببینم چرا ما اینقدر کم هستیم پس پانسی کو اوکهارت کجاست؟
دراکو:پانسی پالش در رفته نمیتونه بازی کنه ولی
یکدفعه اوکهارت نفس زنان میاد تو زمین
ادریان:کجا بودی شما؟
اوکهارت:ببخشید منو پروفوسور کالین گرفته بود باهام کار داشت یکی از اسلایترینی ها بهم گفت که شما تمرین داشتید
ادریان:خب بیا سریع لباستو بپوش



Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴
#53

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
دراکو : بابا بیخیال ! برای تمرين هم مگه وقت گرفتن لازمه ؟ اون دامبلدور احمق اصلا نمیدونه بازی کوييديچ چی هست که این قانون مسخره رو گذاشته تو این مدرسه بی در و پیکر .
آدريان : من نمیدونم چرا این آدم کودن و خرفت رو هنوز تو این پست نگه داشتن !؟ خیلیهای دیگه هم میتونن این کارو بکنن اما ...
جانی : بهتره حالا به جای این حرفا بريم از پروفسور یه وقت تمرين بگیريم .
خلاصه , بچه های اسليترين پیش پروفسور اسنیپ رفتن و از اون یه وقت برای زمين بازی گرفتن و بعد به سمت زمين رفتن !
سرمای شدیدی بود و حتی به حدی به درون استخونهاشون نفوذ میکرد که یه لحظه تصميم گرفتن که بازی رو ول کنن و به همون اتاق سبز رنگ برگردن اما با اصرار دارکو همگی به سمت زمين رفتن .
به محض اینکه در رختکن رو باز کردن دیدن که چند نفر از بچه های دیگه تو اونجا نشستن و خودشون رو به سختی لای پتو پوشوندن و هیچ کس هم نای حرف زدن نداره اما وقتی چشمشون به اسليترينیها افتاد سريع خودشون رو بر روی صندلیها جمع و جور کردن و از زيرش بیرون اومدن !
شارزاس : بچه های اینا هافل پوفیا نیستن ؟
آدريان : چرا ! اون ارنی بدبخت رو ببینید که چه جوری خودشو لای پتو مخفی کرده !
در این لحظه سرمای رختکن رو خندای گرم و بلند اسليترينیها شکست و ارنی با دیدن این صحنه از جاش بلند شد ...
_- شما اینجا چی کار میکنید ؟ زود از اینجا بريد بیرون ! ما از پروفسور اسپروت هم اجازه گرفتیم و اومديم اینجا !
دراکو : وای نمیريد از این همه تمرين !
باز هم صدای خنده فضای رختکن رو فرا گرفت .
انجلینا هم دیگه از جاش بلند شده بود و به صورت لارا زل زده بود !
شارزاس : آخه شما که اهل این بازی نیستید چرا خودتونو به زحمت میندازيد ! میخواید با این کارتون اون پیر مسخره فکر کنه که بچه های گروهش دارن سخت تمرين میکنن ؟
گرنجر : نخير ! اصلا این جوری نیست ! ما تا یه ربع پیش داشتیم بازی میکرديم و فقط اومديم یه استراحتی بکنیم !
دراکو : چه جالب ! حتما از شنل نامرئی کننده استفاده میکرديد که ما شما رو از تو تالارمون نمیدیديم !
جانی : درسته ! ما از یک ساعت پیش داريم به این محوطه نگاه میکنیم ! هیچ خبری از شما نبود !
ارنی : ببينيد ! ما الان وقت تمرين گرفتيم و این اجازه رو داريم که هر کاری باهاش بکنیم !
آدريان : اما این اجازه رو نداريد که الکی زمين رو پر کنید و هیچ کاری نکنيد توش !!!
گرنجر : به هر حال این فرصت به ما داده شده !!!



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: زمين كويديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۳:۵۷ جمعه ۲۹ مهر ۱۳۸۴
#52

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
خوب اسامی تیم کوييدیچ اسليترين هم اینا هستن !
جستجوگر : دراکو مالفوی
مهاجم : جانی جورکینز - آدريان پیوسی - لارا
مدافع : شارزاس - پنسی پارکینسون
دروازبان : اوکهارت

کاپیتان تیم = آدريان پیوسی

تاييد شد!
مدير مدرسه علوم و فنون جادوگري هاگواراتز....آلبوس دامبلدور


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۳۰ ۰:۵۴:۲۸


وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.