هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴
#14

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
این تاپیک باز شد !

این دادگاه از این لحظه به صورت جدیدی کار خودش رو ادامه خواهد داد .
برای مشاهده نوع فعالیت جدید این دادگاه به اینجا مراجعه کنید !

کاراگاههان و مسئولین زندان ازکابان در این دادگاه مجرمین رو مورد بازخواست قرار میدهند و بچه ها هم میتونند از خودشون دفاع کنند و در صورت روشن نشدن موضوع به زندان ازکابان منتقل خواهند شد .

جزئیات این کار در اطلاعیه دهم وزارتخانه سحر و جادو موجود است !

به امید کاهش جرم و مجرم در جامعه نجیب زادگان جادوگری ما



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴
#13

مایک لوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۴۳ سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
از هاگزمید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 545
آفلاین
پرونده ی شماره ی159754

محاکمه سرژ تانکیان- متهم به قتل های زنجیره ای هاگزمید


قاضی و رئیس دادگاه: مایک لوری

مئاون و بازپرس: سورس اسنیپ

در دادگاه همه داشتند با هم صحبت می کردند.... عده ای داشتند با احوال پرسی
می کردند...عده ای دیگه هم هم داشتند با خودشان حرف می زدند...
(البته این دسته افراد اصولا خل تشریف داشتند)

حتی رئیس و مئاون هم داشتند با هم صحبت می کردند...
به نظر می یومد که اسنیپ داشت جوک میگفت و مایک لوری هم می زد زیر
خنده....اون هم خنده های بسیار بلند...

عده ای در ته دادگاه آروم نشسته بودند و به نظر می یومد که اعصابشون
به هم ریخته بود چون منتظر شروع دادگاه بودند...

در ته دادگاه:
آقایان دامبلدور و کرام که جزو این دسته از افرادی بودند که اعصابشون خورد شده بود
دیگه جوش آوردند
آلبوس دامبلدور از جاش بلند شد و با تمام قدرت فریاد زد:
خفه.......................
تمام حضار دادگاه رویشان به طرف دامبلدور برگشت و با تعجب او را ورانداز کردند..

دامبولی گلویش را صاف کرد و گفت:
خواب لذت بردیم دیگه بسه...مثل اینکه قاضی نمی خواد محاکمه رو شروع کنه..
پس بذارید من شروع کن و در جا همین حالا حکم رو خودم صادر کنم..
سپس رویش را به طرف لوری چرخاند و گفت:
جناب قاضی اجازه دارم....؟
لوری: البته..حکم رو بگو که می خوای دوباره جک های اسنیپ رو بشنویم..
دامبلدور: خواب..سرژ تبرئه شد...
تموم شد رفت...حالا حرف بزنید...
بار دیگر همه مشغول حرف زدنشان شدن و لوری هم که الکل 99% مصرف کرده
بود دائما به جک های که اسنیپ ی گفت می خندید...
دامبلدور و کرام هم از جایشان بلند شدند و از دادگاه بیرون رفتند..

بیرون- جلوی در دادگاه:
سرژ به جمع دامبلدور و کرام پیوست و با خوشحالی گفت:
ایول...کرام دستت درست...مشروبات الکلی بد همه رو مست کرد....دیدی چقدر شوت بودن همه..

دامبلدور: پس شما همه رو مست کردید...
کرام: آره بابا..تو شربت های همه مشروبات الکل ریختم..
اونم الکل های 99%
سرژ: فک کنم تا سال آینده مست بمونند...
و در همین حال که با حرف می زدند از وزارت و دادگاه خارج شدند...


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۴
#12

مایک لوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۴۳ سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
از هاگزمید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 545
آفلاین
پرونده ی شماره ی159753 محاکمه مفسدان اقتصادی

قاضی و رئیس دادگاه: سوروس اسنیپ

مئاون و ناظر دادگاه: مایک لوری

متهمان:
ردیف اول: ویکتور کرام

ردیف دوم: گیلدروی لاکهارت

ردیف سوم: کینگزلی شکلبوت

در دادگاه سکوتی با پر جا نبود. همه داشتند درباره ی کینگزلی که خودش تا چند روز پیش رئیس این دادگاه بود و حالا متهم این دادگاه است بحث می کردند.

کینگزلی به جایگاه قاضی نگاه می کرد و یاد دوران قضاوتش می افتاد و اشک در چشمانش حلقه می زد.

اسنیپ چکشش را زد و گفت:
سکوت دادگاه رو رعایت کنید وگرنه.....

آلبوس دامبلدور از میان جمعیت حاضر از ته دادگاه فریاد زد:
وگرنه چی....ها...بگو دیگه اگه جرات داری....

اسنیپ: هیچی به جون آلبوس..... بعد متعجب رو به مایک لوری کرد و گفت:
آقای لوری می تونید بازپرسی رو شروع کنید.

لوری: با کمال میل....سپس رویش را به متهمان کرد و گفت:
متهم ردیف اول آقای کرام به جایگاه متهم...لطفا....

کرام با بهت تمام به جایگاه متهم رفت و گفت: آماده ام آقای لوری....

لوری:سابقه ی رشوه دادن به کارآگاهان دولت را داشتی؟
کرام: نه
لوری: آیا تا به حال فکرش به سرت زده بود؟
کرام: نه
لوری: آیا اتهامت را قبول داری؟
کرام: نه

لوری سوالتش را از دو متهم دیگه هم پرسیده و از آن دو متهم هم در مورد تمام سوالات جواب نه شنید
بعد به سمت قاضی رفت و گفت:
کارم تمام شد
و در جایگاه مئاون که در کنار جایگاه قاضی بود رفت.


اسنیپ: وکیل این متهمان آقای مالفوی، شما می تونید به دفاعیه تون بپردازید...فقط 10 دقیقه فرصت میدم..

مالفوی: متشکرم ....وبعد دستش را به درون کیفش برد و بیرون آورد اما این بار دستش پر بود از عکس و مطلب و مدرک....

بعد از یک نگهبان خواست که نزد روسای دادگاه ببرد....

مایک لوری تمامی مدارک و عکس را مطالعه کرد.... و رو به مالفوی کرد و گفت:
آقای مالفوی همین بود.....

مالفوی: بله...

لوری: یعنی ما حالیمون نشده که با اون وسیله ی ماگلی این عکسا رو مونتاژ کردی؟؟؟

مالفوی قرمز شد.....

لوری: سورس جان...مثل اینکه متهم ردیف چهارم ما هم ایشون می باشند.... مونتاژ می کنه برای من.!!!!!!!

اسنیپ چکش زد و گفت:

دادگاه رسمیه....مثل اینکه اوضاع خیته ...برا همین عشقی براشون مجازات تعیین می کنم...

آقای ویکتور کرام به 1 سال سفر به دور دنیا و عشق و حال محکوم می شوند.
آقای گیلدروی لاکهارت به 6 ماه سفر به دور دیاگون محکوم می شوند.
آقای کینگزلی شکلبوت به 2 سال حبس در اتاق خانه ی شان محکوم می شوند.

وسلام.....دادگاه تعطیله برید خونه هاتون...

کرام داد میزنه: این عدالت نیس من باید به 5 سال عشق حال محکوم بشم نه 1 سال...

لوری: ساکت شو...

همه رفتند و دادگاه تعطیل شد....


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴
#11

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
پرونده‌ي شماره‌ي 159752 محاكمه‌ي مايك لوري...
***
در سياهي كه در سمت چپ دادگاه قرار داشت، باز مي شه و دو ديمنتر در حالي كه هوكي رو كشان كشان جلو مي آوردن، وارد مي شن...
هوكي تقلا مي كرد كه از دستشون خارج بشه ولي ديمنتر ها خيلي قوي تر بودند...
هوكي رو روي صندلي مي ذارن و زنجيرهايي مثل مار به دور دست ها و پاهاش مي پيچه...
مايك لوري روي يكي از صندلي ها نشسته بود ولي با اين كه متهم او بود، زنجيري دور دستهاش پيچيده نشده بود...
هوكي: ا... نامرديه... بايد اونم با زنجير ببندين!!!
كينگزلي با خشم به او نگاه مي كنه و ميگه: اون يه كارآگاهه هوكي..
هوكي فرياد مي زنه: تبعيض... تبعيض... تبعيض!!!
كينگزلي با صداي بلندتري داد مي زنه: ساكت... مجبور مي شم از دادگاه اخراجت كنم ها!
هوكي ساكت مي شه و با چهره‌اي آزرده نگاه مي كنه...
كرام: خوب... متهم: مايك لوري شاكي: هوكي جرم: ويليام ادوارد بودن!! چي؟ هوكي، حالت خوبه؟
هوكي با حالتي پيروز مند مي گه: بله... كاملا... اين مايك لوري كه مي بينين، ويليام ادواردي بيش نيست!!!!
كل دادگاه با حيرت دستاشون رو به سمت دهنشون مي برن و دادگاه با صداي آه حيرتمندي پر مي شه...
كرام مي گه: شاهدت؟
هوكي: آلبوس پرسيوال والفريك برايان دامبلدور...
در باز مي شه و دامبلدور با عينك هلالي شكلس، با ردايي آبي رنگ در آستانه‌ي در مي ايسته و با قدم هايي بلند و با وقار جلو مي آد... روي يكي از صندلي ها مي شينه و مي گه: مايك... من نمي خواستم اين رو تابلو كنم، ولي خودت تابلو بازي در آوردي...(جمله‌ي واقعي ذكر شده در پيام كوتاه)
كرام: يعني چي؟
دامبلدور: من آي پي ويليام ادوارد رو حفظ بودم، با آي پي ايم مايك لوري يكيه...
مايك: من ... نه... ويليام ادوارد از خونه‌ي ما، با اكانت من شناسه درست كرده...
دامبلدور: اكانت چه ربطي به شناسه داره؟
مايك: خوب، از كامپيوتر من شناسه باز كرده، آي پي هامون يكي در اومده!
دامبلدور: ها... چي؟... چي ميگه؟!!!!
هوكي كه وحشت كرده بود داد مي زنه: اعتراض دارم...
كينگزلي: اعتراض وارد نيست!!!
كرام: خلي ساده مي شه فهميد... و چوبدستيشو به سمت مايك مي گره و يه ورد زير لب مي خونه... پرتوي بنفش رنگي به سمت مايك لوري مي ره و تا 10 ثانيه اون رو در بر مي گيره...
بعد كم كم ذوب مي شه و هنوز زير اون پرتو، مايك لوري نشسته!
كرام رو به هوكي مي كنه و مي گه: اي دروغگو... با اين كه يه ماه از زندونت گذشته، از امروز به بعد به خاطر تحمت دروغ به 3 سال حبس در آزكابان محكومي...
هوكي فرياد مي زنه: نننننننه... من بي گناهم... اون ويلي_
ولي قبل از اين كه بتونه جمله‌اش رو تموم كنه، اون دو ديوانه ساز در سياه كوچكي رو مه به آزكابان وصل مي شه، باز مي كنن و مي آن تو و هوكي را كشان كشان مي برن بيرون...
مايك لوري لبخندي تمسخر آميز مي زنه و ميگه: خواحافظ...
و به سمت در قهوه‌اي دو لنگه‌ي انتهاي راهرو مي ره و قبل از رسيدن به در مي ايسته و عينك آفتابيش رو مي ذاره!!!( صحنه‌ي جذبه دار!) و در رو باز مي كنه و مي ره بيرون...........


به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴
#10

مایک لوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۴۳ سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
از هاگزمید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 545
آفلاین
پرونده ی 159752 ..محاکمه ی سدریک دیگوری

در دادگاه

کینگزلی شکش را زد و گفت:
سکوت را رعایت کنید حضار محترم..

سدریک دیگوری در جایگاه متهم بود و تنش می لرزید. او را به جرم همکاری و همدست بودن با پیترپتی گرو محاکمه می کردند.

لوری: آقای قاضی اجازه دارم شروع کنم.

کینگزلی: البته...آقای لوری شروع کنید...

لوری به طرف سدریک می ره و شروع می کنه به سوال کردن:

1. آیا تو از خادمین لرد ولدمورت هستی؟
نه
2. آیا تا به حال آدم کشتی؟
نه...!!!!!
3. تا به حال صحنه ی قتل رو دیدی؟
نه....!!!!یعنی چه ؟؟

وکیل دیگوری: اعتراض دارم نسبت به سوالات مئاون دادگاه..

کینگزلی: وارد نیس...ادامه بدید...

لوری:
4. آیا با پیتر پتی گرو همدستی؟
نه!!!
داری دروغ می گی نه؟؟؟
بله....چیزه...یعنی نه...

کینگزلی: اول گفتی بله پس اعتراف کردی مرتیکه...آدم کش.

سدریک از ترس داشت می لرزید تا جایی که خودشو خیس کرد..

لوری: توالت بدم خدمتتون آقای دیگوری؟؟؟

دادگاه زد زیر خنده.....

کینگزلی: خیله...خوب...تمومه...دادگاه رسمی هیئت منصفه رای ها رو ارائه بدن...

بعد از رای گیری..:::

کینگزلی: من سدریک دیگوری را به 5 سال حبس در آزکابان و روزی 10 بوسه ی دمینتور محکوم می کنم...

سدریک: من شکایت...دارم....حکم من انصافانه نیس...

لوری: بس کن مردک....نگهبانا ببریدش.

بعدش سدریک رو هم به آزکابان بردن و دادگاه تموم شد.
==================================

برای اشخاصی که در این تاپیک رول می زنند:

رئیس و قاضی: کینگزلی

مئاون و ناظر: مایک لوری


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۴
#9

هکتورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۱ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۸ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۹
از تالار راونکلا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 255
آفلاین
پرونده ی شماره ی 1 15975 محاکمه ی هکتورداگورث گرنجر


در دادگاه
کرام:اجلو نظام.
کینگیزلی:جناب هکتور داگورث گرنجر شما به جرم زدن پست های ارزشی و بیناموسی دستگیر شده اید .
هکتور: اشتباه گرفتید . من این کاره نبیدم به جان شما.
کینگیزلی :یا تعریف میکنی چی کار کردی یا به 7 سال اعدام محگومت میکنم.
هکتور وحشت میکنه و:چشب چشب من کاره ای نبیدم این نورممد بود منو مجبور کردو گفت پستاتو زیاد کن تازه میگفت هر چه بیناموسیی بیشتر پست بهتر.
کرام بلند میشه و نور ممدو احضار میکنه.
وکیل هکتور بلند میشه و میره طرف نورممد:نور ممد چرا هکتور داگورث گرنجر را به زدن پشت های زیاد و بیناموشی مجبور کردید.
نورممد: کی گفته کی ها؟
وکیل:هکتور.
نورممد:خیلی غلط کرده .
کینگیزلی: مباحث اخلاقی را رعایت کنید والا....
نورممد دوباره میگه: نه نه من هکتور را به هیچ کاری مجبور نکردم . این ملخ دروغ میگه به خدا.
هکتور با عصبانیت از روی صندلیش بلند میشه و:جناب قاضی اون داره به من توهین میکنه ای مرده شورتوو..
کرام:نظم دادگاه را رعایت وکنین.
وکیل: جناب قاضی هکتور در 46/15/1400 در تاپیک هرچه میخواهد دل....اعتراف کرده که از کاراش شرمندش و نور ممد اونو تحریک و بعد مجبور به این کار های بیناموسی کرده .اینم مردک.
کینگیزلی:جناب نور ممد ایا شما جناب هکتور مجبور به پست زدن زیاد و بیناموسی کردید.
کرام میره کنار نور ممد و:پول ودوم پول ودم تو فقط بگو اره هم پول بهت میدم هم میارمت بیرون.
نورممد:یه دقیقه فکر میکنهو:بله من من این کار را کردم.
کینگیزلی:پس شما به 1 سال زندان محکوم میشوید. و جناب گرنجر به 7 سال اعدام .و وکیل هکتور داگورث گرنجر هم به ترک اعتیاد محکوم میشه.
کرام:اجلو نظام.....

----------------------------------------------------------------
میدونم طنز نداشت ولی ببخشید.



Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ سه شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۴
#8

مایک لوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۴۳ سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
از هاگزمید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 545
آفلاین
پرونده ی شماره ی 159750. محاکمه ی هوکی.

در دادگاه غوغایی بر پا بود.
همه داشتند در مورد تعویض مئاون دادگاه صحبت می کردند. مایک لوری یکی از فرماندهان کارآگاه مئاون دادگاه شده بود.

کینگزلی که قاضی بود چکشش را زد و گفت:
سکوت را رعایت کنید...لطفا.

دادگاه ساکت شد.

کینگزلی: می تونید شروع کنید.

لوری: سوالاتی از هوکی داشتم...که اینطوره...

-آیا شما چوچانگ رو دزدی؟
..نخیر
- آیا سابقه ی دزدی داشتی؟
..فک نکنم..

کینگزلی: فک نکنی...یعنی چوچانگ رو تو دزدی..ها..ها..هان

لوری: آقای قاضی..لطفا.....

کینگزلی: باشه....ادامه بده...

لوری: ببین هوکی آیا چانگ رو تو دزدی یا نه؟؟؟

هوکی: برای یه بار تو عرم راس میگم...من ندزدیدم..

لوری: پس کی دزدیده؟؟؟

هوکی: لرد اسلیترین کبیر.......

دادگاه زد زیر خنده...

کینگزلی: ما را به تمسخر گرفتی...اون بدبخت که شونصد ساله که شونصدتا کفن پوسونده...

هوکی: راس میگم....

کینگزلی: بسه...تمومش کن این چرندیاتو...
دادگاه رسمیه...من هوکی را به علت آدم ربایی علاوه بر بازجویی با 2 سال حبس در آزکابان محکوم می کنم...


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵ پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
#7

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
متهم ردیف اول : بلیز زابینی
جرم : عضویت در گروه اسلایترین در زمان تحصیل در هاگوارتز
در درون دادگاه همهمه ای بر پا بود وهمه داشتند با هیجان در مورد موضوع دادگاه بحث میکردند
ناگهان در دادگاه باز شد و باعث شد که همه سکوت کنند دو دیوانه ساز بلیز زابینی رو با خود به داخل آوردن و او رو محکم بر روی صندلی نشاندن بلافاصله زنجیر های دور صندلی جان گرفتن و دست و پای بلیز رو بستن
بلافاصله کرام از جای خود برخاست و در حالی که به متنی که در دستش قرار داشت نگاه میکرد با جدیت شروع به خوندن آن کرد:
_ پرونده شماره 159748 در این پرونده به جرم بلیز زابینی رسیدگی میشه که هفت سال پی در پی در هاگوارتز در گروه اسلایترین به تحصیل خود دادمه داده و....
بلیز : من اعتراض دارم
کینگزلی نعره زد : اعتراض وارد نیست
کرام : آقای بلیز زابینی آیا میتوانید در مورد اتهامات وارد بر شما از خودتان دفاع کنید
بلیز فریاد زد : بله میتوانم
بلافاصله همهمه جمعیت بلند شد
فاج با عصبانیت چند جرقه به هوا فرستاد و فریاد زد دادگاه رسمیست
بلافاصله همه ساکت شدن
بلیز گفت : تقصیر من نیست اول از همه تقصیر دامبلدور بود که در هاگوارتز چهار گروه گذاشته نه تقصیر من دوم این که کلاه گروهبندی من رو توی گروه اسلایترین انداخت
کرام فریاد زد : پشت سر مرده حرف نزن بخاطر این کارت هر چه قدر که برای تو محکومیت تعیین بشه من دوبرابرش میکنم
بلیز : آخه چرا ؟
بلافاصله جمعیت شروع به هو کردن بلیز کردش
کرام بالاتر از صدای بقیه گفت : اگر دیگه حرفی برای گفتن ندارید....
بلیز فریاد زد : آخه چرا من این همه آدم از گروه اسلایترین فارغ التحصیل شدن چرا فقط من باید محاکمه بشم پس هم شاگردیهام چی؟ اونا هم باید محاکمه بشن
کرام : از اونجایی که تعداد بسیار زیاد بود ما به قید قرعه شما رو برای محاکمه انتخاب کردیم و بقیه از همه اتهامات تبرئه شدن؟؟؟؟؟
بلیز فریاد زد : یعنی چی ؟
کینگزلی : با اجازه آقای کرام من امروز خیلی کار دارم سریع رای گیری کنیم بریم .من باید برم دست به آب
کرام : باشه
سپس رو به هیئت منصفه کرد و گفت : کیا موافقن که بلیز زابینی رو به حبس ابد در آزکابان محکوم کنیم؟
همه دستهایشان را بالا بردن و بلافاصله جمعیت حاضر در دادگاه شروع به کف زدن کردن بدین ترتیب بلیز زابینی به آزکابان انتقال داده شد




Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
#6

مایک لوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۴۳ سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
از هاگزمید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 545
آفلاین
پرونده ی شماره ی 159747 ..محاکمه زاخاریاس اسمیت.


در دادگاه:

کینگزلی: آقای اسمیت آیا اتهام قتل سرژ تانکیان را قبول دارید؟

زاخاریاس: به هیچ وجه منلح وجوه...

کرام: پس دادگاه رسمی است...شروع کنید..

کرام سرفه ای کرد و شروع کرد:

آقای اسمیت شب 24 سپتامبر کجا بودید؟؟

زاخاریاس: خونم بودم....

کرام: اما همسرتان این گفته شما رو تکذیب می کنند...این طور نیس خانم بل؟؟؟

کتی از ته دادگاه بلند شد و گفت:

بله...همینطوره...ایشون اونشب خونه نبودن...در واقع اصلا تا صبح خونه نیومدن.....

زاخاریاس آروم میگه: کتی نامرد خائن....!!!!

کرام: چیزی گفتید آقای اسمیت؟؟؟

زاخاریاس خواست چیزی بگه که کینگزلی نذاشت:

ختم جلسه رو اعلام می کنم....
زاخاریاس اسمیت محکوم به 5 سال حبس در آزکابان و به مدت 4 سال روزی 200 بوسه ی دمینتور نثارشان میشه...

زاخاریاس: این عدالت نیس...قبول ندارم...

کرام: باشه...پس یه جلسه دیگه فردا می ذاریم...

حضار دادگاه: چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کرام: شوخی کردم....اهم...متهم رو ببرین..

خوب ببين من منظورم نبود پستت اينجوري باشه وقتي تو قاضي دادگاه هستي بايد تمام جاهايي که کرام رو گذاشتي بزاري خودت در ضمن يه کم از اين حالت مکاله اي خارجش مي کردي و صحنه دادگاه رو توصيف مي کردي جوري که مثلا ترس زاخارياس يا حضار دادگاه رو تعريف کني چه حالي داشتن در ضمن زن زاخارياس ايواناست نه کتي کتي مال 500 سال پيش بود و سوما اينکه پستت طنز نداشت اونقدرا اگرم داشت من که نخنديدم در ضمن سعي کن که بيا شکايت کنن يا با دوستات دست به يکي کن يکي رو متهم يا سوژه قرار بدين که حداقل يه نفر اين وسط ضايع شه


ویرایش شده توسط آنتونين دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۴/۹/۱۱ ۱۰:۰۹:۴۳

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


Re: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۴
#5

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پرونده شماره 159746مربوط به پرفسور كوييرل
كرام:همه به پاخيزيد و لطفا نظم دادگاه رو رعايت فرمائيد
کینگزلی:جناب پرفسور كوييرل شمارو به جرم فروش چوبدستيهاي قاچاق و تقلبي مجرم شناختن.حرفي براي دفاع از خودت داري
پرفسور كوييرل:من چيكاره بيدم تقصير من نبيد اين السامور نامرد منو اغفال كرده بيد
كرام: لطفا نظم دادگاه رو رعايت فرمائيد
کینگزلی:لطفا السامور رو به دادگاه احضار نماييد
پرفسور كوييرل:جناب رئيس من از اين مرد شكايت دارم با دوز و كلك چوبدستيهاي غير قانوني به من داد به جون مامانم من روحم از اين جريان خبر نداشت
السامور:آره جون ننت
پرفسور كوييرل:ديدين اون تو محضر محترم دادگاه به من بي احترامي كرد
كرام: لطفا نظم دادگاه رو رعايت فرمائيد
کینگزلی:السامور چرا به پرفسور چوبدستي قاچاق فروختي؟
السامور:همش نقشس من هيچي به اين بد تركيب نفروختم به ريش مرلين سوگند ميخورم
پرفسور كوييرل:داداداره دودودروغ ميگه ججججناب قاقاضي
كرام: لطفا نظم دادگاه رو رعايت فرمائيد
کینگزلی:خب با وجود شواهد و مداركي كه وجود داره پرفسور كوييرل رو به 190 سال حبس در آزكابان محكوم ميكنم
حكم ايشان از همين لحظه قابل اجراست.
پرفسور كوييرل:كدوم شواهد و مدارك شما ها با هم تباني كرديد كه مغازه منو از چنگم در بياريد شماها...
كرام: لطفا نظم دادگاه رو رعايت فرمائيد
کینگزلی:به خاطر بي احترامي به دادگاه شما را به پرداخت 1000000گاليون جريمه محكوم ميكنم.ببريدش
پرفسور كوييرل:
کینگزلی:السامو جان شنيدم كه يه چوبدستيه خفن داري كه ماله...
السامور:قابل شمارو نداره
کینگزلی:پس بفرستش.ختم جلسه
كرام: لطفا نظم دا... واي










شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.