هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: آواتار ويزارد
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
#41
جینی ویزلی در راه کوچه ی دیاگون قدم میزد. در طی نامه ای که هفته ی پیش از طرف اسکورپیوس مالفوی رسیده بود، گفته شده بود که آواتار هایش آماده شده اند. او وقتی به آواتار ویزارد رسید در مغازه را باز کرد و وارد شد. به اسکورپیوس مالفوی سلام کرد و گفت: آواتار هام کجا هستند؟
اسکورپیوس مالفوی گفت: اون جا هستند.
وبه دیواری که آواتار ها از آن آویزان بود اشاره کرد.
جینی آواتار هایش را برداشت و پرسید:
پول آواتار هام چقدر میشه؟
اسکورپیوس گفت:
40 گالیون.
جینی پول را به اسکورپیوس داد و تشکر کرد و پس از خداحافظی از مغازه خارج شد.


آواتار هام خیلی خوب شده ممنون.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۲۱ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲
#42
سلام. درخواست دوئل با تلما هلمزرو داشتم.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲
#43
با کی؟
با یه مرگ خوار


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: چگونه با سایت جادوگران آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۹:۵۲ چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۲
#44
یه بار سرچ کردم تست مگ گونگال هری پاتر بعد چون مطالب اولش بیخود بودن یه ذره گشتم یه تست بود که سپر مدافعت چه شکلیه منم رفتم یه نگاهی کردم. این پست توسط همین سایت بود. بعد دیدم سایت چیزای جالبی داره عضو شدم.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: آواتار ويزارد
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۹ آبان ۱۴۰۲
#45

جینی آرام آرام قدم میزد و به سوی مغازه ی آواتار ویزارد میرفت. وقتی به آنجا رسید در مغازه را آرام باز کرد.
- سلام
- سلام. چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟
- چند تا آواتار میخواستم.
- این فرم و پر کنید. بعد براتون آواتار می سازیم. آواتارتون تا یک هفته دیگه آماده میشه.
جینی نگاهی به فرم کرد. در آن سوال هایی درباره ی شکل آواتار نوشته شده بود.

. سبک آواتارتون کدوم باشه؟
1) واقعی (مثال) 2) انیمه کارتونی ) انمیشینی (مثال)
انیمه

2. آواتار رنگی/سیاه و سفید باشد.(اگر میخواهید سیاه و سفید باشد سوال بعدی را جواب ندهید.)
رنگی

3. مشخصات آواتار:
رنگ چشم: قهوه ای
رنگ مو: قرمز
رنگ پوست: کرمی
رنگ لباس: قرمز

۴. مکان آواتار.(میخواهید در مکانی سر سبز یا جهنم باشد؟) به انتخاب خودتان
قلعه ی هاگوارتز، زمین کوییدیچ
۵. وسیله در دست! (مثل آواتار من که کیسه سکه داخل دسته.)
چوب دستی
۶. نوع لباس یا رنگ لباس دلخواه شما!
ردای کوییدیچ تیم گرینفیندور
پس از این که جینی فرم را پر کرد، آن را به صاحب مغازه، اسکورپیوس داد و از او تشکر کرد. سپس از مغازه خارج شد.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۱۸ یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲
#46
چوب دستی: چوب درخت سرخدار
پاترونوس: اسب
جینورا مالی ویزلی در یازده آگوست 1981 در یک خانواده ی اصیل جادوگری به دنیا آمد. جینی تنها دختر مالی و آرتور ویزلی در خانواده ی نه نفره شون بود
جینی در سال 1992 وارد هاگوارتز شد و مثل سایر اعضای خانواده ش در گروه گریفیندور قرار گرفت.

در سال اول حضورش در هاگوارتز به قدری از هری پاتر معروف خجالت می کشید که در هر موقعیتی که با هری رو به رو می شد، بدون صحبت، با لپ های گلگون و بر افروخته فرار می کرد. در همون سال، درگیر دفتر خاطرات تام ریدل شد و ناآگاهانه تحت تاثیر نیروی تاریک دفترچه، حفره ی اسرار رو باز کرد. او آن قدر درگیر این ماجرا شده بود که اگر هری در لحظه ی آخر، باسیلیسک و دفتر خاطرات رو از بین نبرده بود، جان خودش رو از دست می داد.

بعد از این اتفاق وحشتناک،جینی از نظر شخصیتی رشد کرد و خجالت همیشگی خودش رو به اعتماد به نفس تبدیل کرد. در سال چهارم تحصیل در هاگوارتز او تبدیل به یک عضو فعال در ارتش دامبلدور شد و تحت آموزش هری پاتر قرار گرفتدر تالار اسرار وزارت خانه، در کنار هری، رون، هرماینی، نویل و لونا شجاعانه با مرگ خوارها جنگید و با اعتماد به نفس هری رو مجذوب خودش کرد.

او همچنین به عضویت تیم کوییدیچ گریفیندور درآمد که در آینده ی شغلی او هم تاثیر گذار شد.

جینی در نهایت با هری ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نام های جیمز سیریوس، آلبوس سوروس و لیلی لونا شد.


اینا رو اضافه کن


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۷ ۱۲:۴۲:۵۲

یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲
#47
نام: جینی ویزلی
نام کامل: جینیورا مولی جینی پاتر
تاریخ تولد: ۱۱آگوست ۱۹۸۱
محل تولد: بریتانیا
محل زندگی: لندن
رده خونی: اصیل
ملیت: انگلیسی
گروه: گریفیندور
نام مادر: مالی ویزلی
نام پدر: آرتور ویزلی
نام برادرها: بیل ویزلی، چارلی ویزلی، پرسی ویزلی، فرد و جرج ویزلی، رون ویزلی
نام همسر: هری پاتر
نام فرزندان: جیمز سیریوس پاتر، آلبوس سوروس پاتر، لیلی لونا پاتر
چهره: موهای قرمز با رگه های قهوه ای، چشمای قهوه ای
اخلاق: شجاع و کمی مهربون
علاقه مندی ها: کوئیدیچ، گریفیندور، خانواده
تنفرات: مرگخواران
خلاصه زندگی: در روز یازده آگوست ۱۹۸۱دختری متولد شد که اسم اون رو جینی گذاشتن. وقتی اون بزرگتر شد فهمید تو خانواده ای به دنیا اومده که همه نسل اندر نسل جادوگر و ساحره هستند.
وقتی ۱۱سالش شد به هاگوارتز رفت. چون توی یه خانواده ی اصیل بود میدونست که ولدمورت ارباب مرگخوارا بعد از اینکه نتونست هری پاتر رو بکشه محو شد. وقتی ولدمورت دوباره برگشت هری پاتر به کمک دوستاش اونو از بین برد. بعد از اون توی دنیا آرامش عجیبی برقرار شد.


با توجه به اینکه جینی ویزلی یه شخصیت شناخته شده‌ست، موارد بیشتری درمورد خودش و شخصیتش نیازه که بنویسی.
لطفا در اولین فرصت و کمی تا قسمتی سریع، برگرد و معرفی شخصیتتو کامل‌تر کن.

ولی فعلا،
تایید شد!



ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۷ ۰:۱۸:۵۰

یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۳ جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲
#48
سلام
از نظر خودم من آدم باهوشی هستم. به هنر علاقه دارم. دوست دارم چیزای عجیب و غریب رو کشف کنم.
نقاشی و طراحی و نویسندگی رو دوست دارم.
آدم نسبتا مهربونی هستم.
هم شجاعم هم نیستم بستگی داره با چی رو به رو باشم.
یادگیریم خوبه
دوست دارم آدمای اطرافمو بسنجم
اولویت هام اولی گریفیندور دومی ریونکلاو
ولی خب فرقی نداره تو چی بیفتم.


یک گریفندوریتصویر کوچک شده!


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۳۳ پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲
#49
*لبخند*پله*رنگ*عطسه*قدرت*منظور*تلخ*کاغذ پوستی*کلاه*
یک روز که هانا تازه از خواب بیدار شده بود، بسیار خسته بود چون دیشب، خواب های پریشانی دیده بود. کمی بدنش را کشید و *لبخند* زد. از جایش بلند شد و از *پله* هایی که فرشی به *رنگ* آبی روی آن انداخته شده بود پایین رفت. یک باره *عطسه* ای کرد و کمی تلو تلو خورد. از پله ها پایین رفت و به مادرش نگاه کرد. مادر هانا *قدرت* های عجیبی داشت. مادر هانا گفت:«هانا یک چای میخواهی؟» هانا پرسید:« مادر چرا تو *قدرت* های عجیبی داری؟»
مادر گفت:« خواهی فهمید عزیزم.» هانا گفت:« مادر*منظور*شما چیست که خواهم فهمید؟» مادر هانا گفت:« بزودی میفهمی. حالا چایت را بخور تا سرد نشود.» هانا چایش را خورد. چای کمی *تلخ* بود. هانا به سوی پنجره رفت و آن را باز کرد تا نسیم خنک به داخل خانه به وزد. ناگهان یک جغد لب پنجره نشست. روی پای جغد نامه ای بود. هانا نامه را باز کرد. جنس نامه از *کاغذ پوستی* بود. هانا متن نامه را خواند:« شما به مدرسه ی سحر و جادوی هاگوارتز دعوت شدید. لطفا روز یک سپتامبر به قطار سریع السیر هاگوارتز مراجعه کنید. امضا مگ گونگال.» هانا وقتی نامه را خواند آن را به مادرش نشان داد. مادرش گفت:« عالی است. حالا باید منتظر بمانیم تا روز یک سپتامبر برسد. آن وقت توسط *کلاه* گروه بندی می شوی.»



لطفا حتما به این موضوع دقت کن که دیالوگ‌ها باید به صورت عامیانه نوشته بشن و نه کتابی. مثلا "آن چیست که آن جا است؟" باید به صورت "اون چیه که اونجاست؟" نوشته بشه.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۴ ۲۲:۳۱:۰۱

یک گریفندوریتصویر کوچک شده!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.