(گیلبرت عصبانی میشه!)
جمع کنین بابا کاسه کوزه هاتونو!
اینجا یا جا منه یا تو!
پاشو دیگه مودی (بوق بوق!به علت توهین به خر،نه ببخشید توهین به خودم؛تبدیل به بوق شد،گفتم من صبحا میام بوق میزنم!)
نه لطفا اینجا نه برین بیرون!
گیلبرت اول به مادام پادی فوت بعد به مودی نگا میکنه!
نکنه کر هم شدی من که فقط چشاتو در آوردم!
مودی از جاش بلند میشه و میاد طرفه گیلبرت اما هنوز بهش نرسیده که گیلبرت شمشیرش رو که به جای عصاش هم استفاده میکنه در میاره به طرفه مودی نشونه میره و میگه :
گفتم بریم بیرون!
نفس ها تو سینه حبس شده گیلبرت و مودی دارن میرن بیرون کافه ...
من یه شوالیه تنهام که بعد از کلی شوالیه گری الان اومدم که جادوگر بشم!