هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۱۴ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷
#1
- هری ... من می ترسم !
- هری توجه کردی اولین باره که سه نفره اومدیم جنگل ممنوع؟
- خب تو گفتی هر سه نفر ! پس منظورت منم هستم دیه ! چرا میگی هری فقط ! فهمیدم ! تو اونو انتخاب می کنی !

پس از این مکالمه ی کوتاه ، رون از آن دو جدا شده و در میان درختان سربه فلک کشیده ی جنگل ناپدید شد .
هری و هرمیون :
بعد از دقایقی هری به خود آمد و به اطرافش نگاه کرد :
- غیژژژژژژژ! این دیه چیه !؟
هرمیون نیز برگشت و چشمش به جانوری افتاد که پشت سر آنها در حال پرواز بود ، شباهت بسیاری به هدویگ داشت ، اما به دلایلی هری را به یاد اسنیچ می انداخت .
هری : اسنیچه !
هرمیون ناباورانه گفت : نه ! نه ! نــــــــه ! هری این هدویــ...
اما دیگر دیر شده بود ، هری به سمت جغد هجوم برد و آن را از حلقوم فشار داد ، سپس سرش را پیچاند و نوکش را کند و پس از پایان کار ، هری در یک دست اسنیچی سفید و در دستی دیگر یک مشت پر داشت .
هرمیون آب دهانش را قورت داد و به پر های باقیمانده از هدویگ چشم دوخت ...

سکوت همه جا را در بر گرفته بود .

- تصمیم گرفتم برگردمـ...


اما هنگامیکه رون هرمیون را در حالی دید که آستین ردای هری را در دست داشت و سعی داشت از باقیمانده ی جغد دورش کند دوباره برگشت و بین درختان تاریک جنگل ممنوع ناپدید شد ...
پیدا کردن هورکراکس سیصد و شصتم با این وضع ... غیرممکن بود !
لعنت شیطان بر ولدمورت !




اول از همه اين كه نوشته نامنظمي داري، اصول و جايگاه توصيف ها و ديالوگ ها رو به نظرم خيلي درست تشخيص نميدي. رو هوا يه چيزي نوشتي. هدف كاراكترها خيلي معلوم نبود. سرعت بالا و كيفيت پايين. اين چيزي بود كه طرز بيان نوشته شما گفت. خيلي تند تند نوشتي، اين مشخصه. يك نمايشنامه ديگر بنويس.

تاييد نشد!


ویرایش شده توسط [fa]اینیگو ایماگو[/fa][en]ΙΜДĠΘ[/en] در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۲۹ ۱۲:۲۴:۱۸


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۸:۳۵ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷
#2
سیلی- باخت- ترس- خنده- دردناک- تمرین- بزرگ- مسابقه- سنت مانگو - شانس

هری نگاهی به هرمیون انداخت ، خنده ی تصنعی ای کرد و سرش را تکان داد :
- بی خیال هرمیون ! من می تونم ! اونقدرا سخت نیست !
هرمیون اخمی کرد و زیر لب چیزی گفت ، آنگاه به رون چشم غره رفت . رون که از حالت چشمان هرمیون ترسیده بود رو به هری گفت :
- مسابقه ی بزرگیه هری ، شانس ما باخت نیست ! تو باید تمرین کنی !
هری آهی کشید و به هرمیون نگاه کرد ، هنوز درد سیلی دردناکی را که او را به سنت مانگو فرستاده بود فراموش نکرده بود ، گویی هرمیون هم فراموشش نکرده بود ، زیرا با حالتی تهدید آمیز دستش را تکان میداد .
هری آب دهانش را قورت داد و بی هیچ حرفی به سمت زمین کوییدیچ رفت .


یاعلی .

تاييد شد!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۲۸ ۱۶:۲۵:۵۸


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۶ یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۷
#3
سلام .
راستش توی پیام شخصی که برای من فرستادن حرفی از کارگاه و بازی با کلمات و اینجور چیزها نبود...
به من فقط گفتن بیام معرفی شخصیت کنم :

اوتو بگمن :

هافلپاف

با چشمانی آبی

برادر لودو بگمن ، موهای بود کوتاه و کورنلی دارد ، مدام در حال شوخی است و برعکس برادرش هیکل متناسبی دارد .
از کوییدیچ متنفر است ، بارها سر بلاجر هایی که در اتاقش می افتادند با لودو بحث می کرد .
اوتو جوانی شاداب و سرزنده و ولخرج است .

من به تایید در بازی با کلمات و کارگاه برای دادن این شخصیت به شما نیاز دارم.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۲۷ ۱۱:۰۵:۵۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.