هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۱۶ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۸۷
#1
نام : فنگ

گروه: هافلپاف

معرفي شخصيت:سگ هاگريد است كه اندازه بسيار بزرگي دارد ، او در كتاب ششم در خانه سوزاني گير افتاده بود اما هاگريد او را نجات داد .
هاگريد به اين سگ خيلي وابسته است و در تجسس هايش در جنگل سياه از ان استفاده ميكند.
رنگ اين سگ قهوه اي تيره است و به علت وزن بالايي كه دارد ، داراي سرعت چنداني نميباشد.

سن:حدود 70 و اندي سال.


تایید شد
ولی موجودات جادویی همیشه میان ریون‌کلاو


ویرایش شده توسط راجر دیویس در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۴ ۱۶:۰۳:۲۰



Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۷
#2
وقتي بلاخره اخرين اعضاي تالار گريفندور هم به خواب رفتند ، هري ، رون و هرميون تحت پوشش شنل نامريي كننده از تالار خارج شدند ، به سمت پله هاي متحرك هاگوارتز رفتند و بعد از مدت كوتاهي خود را به طبقه سوم رساندند .
در تالار طويل و درازي شروع به راه رفتن كردند و درست در مقابل در ورودي دفتر مادام هوچ كه با نور ماه روشن شده بود گوشه اي كمين كردند.

هرميون:هري مطمئني كه امشب اتفاق ميفته ؟!
هري:خودم شنيدم كه مالفوي به كراب و گويل ميگفت امشب قراره اين كارو بكنن .
رون:خدا بخير بگذرونه

هنوز چند دقيقه اي نگذشته بود كه سايه ي ناشناسي در انسوي تالار ديده شد ، ناشناس ارام قدم بر ميداشت و مرتبا به پشت سر خود نگاه ميكرد ، ناشناس مقابل دفتر مادام هوچ ايستاد و به واسطه نور ماه كه ان محدوده را روشن ميكرد چهره ي رنگ پريده مالفوي مشخص شد.

هري ، رون و هرميون:

مالفوي چند تقه به در زد ، مدتي گذشت و كسي در را باز نكرد اما درست زماني كه مالفوي نا اميد شده بود و ميخواست برگردد پروفسور هوچ در حالي كه لباس خواب پوشيده بود و چشمهايش را ميماليد در استانه در ظاهر شد.

_مالفوي تويي؟! اين وقت شب اينجا چي كار ميكني ؟!
مالفوي دستش را زير ردايش برد و كيسه كوچكي را بيرون كشيد.
_پروفسور ، پدرم اينا رو براي شما دادن تا توي بازي فردا در برابر گريفندور هواي ما رو داشته باشيد.
هوچ كيسه كوچك رو گرفت و درش را باز كرد ، درخشش گاليونها چهره هوچ را روشن كرد.

هري زير شنل زمزمه كرد:هرميون اون دوربين كالين رو سريع بده به من .
هرميون دوربين كالين را كه به واسطه اورادي كه روي ان اجرا كرده بودند كاملا بي سر و صدا شده بود ، به هري داد.
هري چند عكس از مادام هوچ و مالفوي گرفت و بعد از اتمام اين كار هر سه نفر انها محتاط و با سرعت به سمت تالار گريفندور برگشتند و بعد از انكه مطمئن شدند در حوالي تابلوي بانو چاق كسي نيست از زير شنل بيرون امدند و بعد گفتن رمز كه " كدو حلوايي" بود وارد تالار شدند و خودشان را روي نزديك ترين مبل ولو كردند.

هري:هرميون ديدي حق با من بود ؟! اما شما منو باور نداشتين?!
هرميون:هري ما تو رو باور داشتيم اما براي اثباط اين ادعا بايد مدرك تهيه ميكرديم.
رون:حق با هرميونه ! الان هم دير وقته بهتره بريم بخوابيم و فردا عكس ها رو تحويل دامبلدور بديم .

همه موافقت كردند و به سمت خوابگاه راه افتادند.

يك پست آرام و بدون دغدغه! با سوژه اي به نسبت ماگلي! اما ميشه گفت تقريبا خوب پرورشش داده بودي، و در آخر پستت ما رو به حال و هواي كتاب كشوندي، صحبت هاي هري و باور نكردن هاي دوستاش و ... . با اينكه از مادام هوچ بعيد ميدونم كه اين رشوه رو قبول بكنه، اما من شما رو تاييد ميكنم! و اميدوارم مالفوي بلاخره بفهمه كه همچين را هايي رو نبايد به كراب و گويل بگه!!! تاييد شديد!


ویرایش شده توسط هري پاتر و يادگاران مرگ در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۱ ۱۱:۴۵:۴۴
ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۲ ۸:۳۰:۱۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۲۵ چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷
#3
جشن - خوشحالی - امید - انرژی - استراحت - دوست - چوب جادو - سر و صدا - پیروزی - هاگوارتز

______________

به مناسبت پيروزي گروه گريفندور در ترم هاگوارتز ، در جشن پايان سال سر تا سر تالار با پرچم هاي قرمز تزيين شده بود .
دانش اموزان اين گروه با خوشحالي كنار دوستانشان نشسته بودند و با سر و صداي فراوان سرود قهرماني ميخواندند.
پس از پايان جشن دانش اموزان گروه گروه به سمت قطار سريع السير حركت كردند در حالي كه در طول مسير به تابستان و استراحت سه ماهه اي كه در پيش داشتند فكر ميكردند.



تاييد شد


ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۲۱ ۸:۴۷:۴۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.