دخمه اسنيپ
تق تق تق
اسنيپ پشت ميز نشسته بود و كتاب مي خواند بلافاصله با شنيدن صداي در كتاب ها را به كناري زد و با صدايي سرد بي روح گفت:بيا تو
* * *
هري نفس عميقي كشيد دستگيره را چرخاندو وارد اتاق شد در مقابلش اسنيپ با چشمان نافذش به او چشم دوخته بود. هري به ارامي فاصله ميان خود تا اسنيپ پيمود تا جايي كه فقط ميزي چوبي در ميان آن دو قرار داشت.
اسنيپ با پوزخندي اشكارگفت:دانه هاي جونده منتظر تو هستن...چطوره بيش تر از اين منتظرشون نذاري؟!
هري با نفرت به اسنيپ چشم دوخت وبا صدايي ارام گفت: بله...پروفسور
كلمه اخر را با انزجار خاصي ادا كردو به سوي سطل دانه ها رفت...پاك كردن ان دانه ها بدون دستكش و جادو بدون آسيپ نبود.مقابل سطل نشست و شروع به پاك كردن انها كرد.ديري نپاييد كه دانه ها رم كردندوهمگي از سطل بيرون خزيدند و فقط تعداد كمي از آن هاباقي ماند.
اسنيپ با نيشخند همشگي اش گفت:مثل اينكه خيلي كار داري...
هري اه كوتاهي كشيدوبرخاست.هنوز چند قدمي بر نداشته بود كه اسنيپ گفت:بدون چوب جادو
هري چوب جادويي را كه تا چند لحظه پيش از جيبش در اورده بود دوباره در جيبش جا كردوبه دنبال دانه ها راه افتاددر حال گرفتن دانه ها دانه اي دستش را گاز گرفت.پس از مدتي اسنيپ دوباره لب به سخن گشود:اون قدر مثل پدرت مغرور و متكبر هستي كه هيچ شكايتي رو به خودت راه ندي يا از درد گاز گرفتن يكي از اين ها به خودت بنالي........چطوره تو تاريكي دانه ها رو پيدا كني ...اينطوري حالش بيشتره.
وبلا فاصله با تكان دادن چوب جادويش چراغ ها رو خاموش كرد
_شايد صبح بر گشتم...فعلا...در ضمن اين لامپ به اين راحتي ها روشن نمي شه...
چند ثانيه بيشتر نگذشته بود كه صداي تالاپ خفه اي بر خاست و صداي فرياد كوتاهي...هري با صدايي ارام گفت:كمبود غرورم باعث مي شه فرياد بزني ؟!؟
اسنيپ:100 امتياز از گريفيندور كم ميكنم و1 روز مجازات اضافي
http://www.jadoogaran.org/uploads/smil44b2281ac833f.gifhttp://www.jadoogaran.org/uploads/smil44b2281ac833f.gifوبلافاصله برخاست واز دخمه خارج شد.
هري:
http://www.jadoogaran.org/uploads/smil4092583a7537f.gifhttp://www.jadoogaran.org/uploads/smil4092583a7537f.gifآفرين مبارز سياه! بسيار متن كتابي و خوب بود! ولي نميدونم آخه چرا راجع به عكس ننوشته بوديد! ... اينبار رو هم مي گذرم، چراكه متن شما بسيار قوي بود. فقط به ياد داشته باشيد كه در متن كتابي، جاي عباراتي مثل" تالاپي بر زمين افتاد" نيست. موفق باشيد دوست عزيز. تاييد شد!
من.
دانشجوي دكتراي كائنات
استادم خدا
از جايي كه ماوراء مي خوانندش امده ام
تا بگويم هر انچه نا گفتني است...