هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳
#1
-هی هرمیون!
-ا....هری تو اینجا چیکار میکنی؟!!اینجا کلاس ریاضیات جادوئیه!
-اره کارت داشتم!
-خب اگه بازم میخوای کمکت کنم نصف شبا باشنل نامرئیت بری تو قلعه ولگردی سخت در اشتباهی!
-چی؟! نه بابا میخوام یه چیزی برام گیربیاری
-خب من بازم متاسفم چون معجون مرکب پیچید.....
-اه هرمیون بذار حرفمو بزنم! ام...چیزه! من یکم عشقینه لازم دارم...
-چیییییییی؟؟!
-گفتم که! عشقینه ! خیلی مهمه!
-واقعا که هری! فکر نمیکردم اینجوری باشی! اینکار یه خیانت بزرگ در حق اون ادمه!....یه لحظه صبر کن!! ببینم تو عشقینه رو به کی میخوای بدی؟؟؟؟!!!
-حالا بعدا میبینی! زود تر جوابمو بده!!
- من نمیدونم و اگه میدونستم هم کمکت نمیکردم.
-تو فقط جاشو میگی هرمیون! اگه چیزی بشه پای تو وسط نیس.
-ولی...اخه ممکنه اخراج بشی!
-اره....هروقت فرد وجرج اخراج شدن منم میشم! خب کمکم میکنی؟
-احتمالا تنها جایی که بشه عشقینه پیدا کرد دخمه ی اسنیپه.
***
وقتی هری مطمئن شدکه همه خوابشان برده است از روی تختش بلند شد و نقشه ی غارتگر را باز کرد:
-من قسم میخورم که حتما کار بدی انجام بدم!
اسنیپ در دفترش نبود. اهسته شنل نامرئی اش را برداشت و از خوابگاه پسرها خارج شد.
وقتی در ساعت 3 نیمه شب دوباره روی تختش دراز کشیده بود از شادی
یک لحظه هم پلک هایش را روی هم نذاشت!
-ا...چو؟
-اوه! صبح بخیر هری!
-ام...میای بریم کنار دریاچه باهم یه چیزی بخوریم؟
-البته! با کمال میل.
در همان لحظه رون که 2 بطری نوشیدنی کره ای را در دست هری دیده بود به طرف هری وچو دوید:
-اخ جون...نوشیدنی کره ای! ا...هری؟! واقعا که! پس من چی؟؟
و بطری ای که هری به سمت چو گرفته بود را از دستش قاپید و یه نفس بالا کشید( وااایییی! فک کنین هری بیچاره اون لحظه چه حسی داشته!!!)
-هری؟ انگار حال دوستت زیاد خوب نیس.
-اوه اره رون به نوشیدنی کره ای حساسیت داره! باید ببرمش پیش خانم پامفری.
-باشه پس من میرم.
-متاسفم که اینطوری شد!
و بطری خودش را به چو داد.
-ممنون هری تو خیلی مهربونی!
و گونه ی هری را بوسید و از انها دور شد
هری که داغ کرده بود سریع رون را به دستشویی پسرها برد:
-رون؟!! رون؟!! حالت خوبه؟
-واااای هری! هیچوقت متوجه نشده بودم چقد لبات قشنگ و جذابه!!!!!
-چیییییییی؟ رون!
وبه فاصله ی یک چشم به هم زدن لب های رون به لب های هری دوخته شده بود که ناگهان دراکو وارد دستشویی شد و از دیدن ان صحنه خشکش زد
واز فردای ان روز هری بیشتر از قبل موضوع پچ پچ های دانش اموزان در گوشه و کنار هاگوارتز شد!!(قابل توجهه که طفلکی دیگه تو خوابگاهم ارامش نداره):D


شما باید نمایشنامه ت رو درباره ی عکس این پست بنویسی.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۷/۱۷ ۹:۴۰:۱۵

I LOVE LGBT
I LOVE ADAM LAMBERT
I LOVE HARRY POTTER






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.