http://www.jadoogaran.org/modules/xcg ... 9671_256967_5175359_n.jpgاسنیپ جلو اینه ایستاد و به تصویر جلوی اینه نگاه کرد .تنها چیزی که او در اینه مقابلش می دید عشق قدیمی او لیلی بود .لیلی تنها کسی بود که او عاشقش بود .همان کسی که از بچگی با همدیگر بازی می کردند ،اسنیپ واقعا از جیمز پاتر متنفر بود بخاطر اینکه عشق او را دزدیده است .
لیلی :
_اسنیپ حال هری چطوره ؟
اسنیپ:
_خوبه
لیلی :
_مواظب هری باش اون به تو نیاز داره ، در واقع تو تنها کسی هستی که میتونم بهش اعتماد کنم ،پس لطفا این کارو بخاطر من کن
اسنیپ :
_لیلی اگر تو اینو میخوای حتما .
در همان زمان هری که عادت به شبگردی با شنل پدرش داشت ،حرف های اسنیپ را با اینه میشوند و به رابطه اسنیپ با مادرش پی می برد و برایش جالب میشود که درباره این مطلب از اسنیپ سوال بپرسد . اسنیپ هم متوجه وجود پاتر در ان محل میشود و صبح روز بعد اسنیپ هری رو صدا میکنه و از اون میخواد به اتاقش بیاد .
هری :
_چیزی شده که از من خواستید به اینجا بیام ؟
اسنیپ :
_اره پاتر ، تو دیشب در اون محلی که بودم داشتی به حرفام گوش می کردی؟
هری :
_نه ،چرا اینطور فکر می کنید؟
اسنیپ:
_پاتر ،به من دروغ نگو ، به خاطر این کارت ۵۰ امتیاز از گریفیندور کم میشه 😅😅
درود بر تو فرزندم.
بد نبود. جالب بود. ولی جای مانور بیشتری داشت سوژت. روی جزئیاتش میشه بیشتر کار کرد خیلی.
در مورد ظاهر دیالوگ ها:
نقل قول:
اسنیپ :اره پاتر ، تو دیشب در اون محلی که بودم داشتی به حرفام گوش می کردی؟؟؟؟؟
اسنیپ :
- اره پاتر ، تو دیشب در اون محلی که بودم داشتی به حرفام گوش می کردی؟
از علامت سوال هم یکبار استفاده کنی کافیه. سعی کن از شکلک های خود سایت هم استفاده کنی.
امیدوارم با ورود به ایفای نقش اشکالاتت برطرف بشن.
تایید شد!
مرحله بعد: کلاه گروهبندی