هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۶
#1
نام:کروینوس گانت
سن:۱۶
از نوادگان:سالازار اسلیترین
چوب دستی: از جنس چوب زبان گنجشک ریسه قلب اژدها ۳۱‌سانتی متر و انعطاف ناپذیر
وضغیت خون:اصیل زاده
توانایی:مار زبان بودن
پاترونوس:Mongrel Dog
خصوصیت اخلاقی: وی از طرفداران مهم جدا سازی مشنگ زاده ها و اصیل زادگان است و طرفدار استفاده از جادوی سیاه است
زندگی نامه کوتاه:
وی در خانواده ای ثروتمند متولد شد اما بر اثر ولخرجی زیاد کم کم فقیر شدند
به محض تماس کلاه گروهبندی با سرش وارد گروه اسلیترین شد
وی از توانایی مار زبانی اش به ندرت استفاده می کرد و به کسانی که با وی دشمن بودند صدمه می زد اما کسی نمی توانست ثابت کند که کار وی بود.
وی یک جانورنما ی ثبت نشده بود و به شکل مار تبدیل می شد
وی پدر مارولو گانت بود


تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدی.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۸ ۲۲:۴۱:۵۳


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۷:۵۵ پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۶
#2
سلام کلاه گروه بندی چه خبر؟
من از یاد گرفتن خوشم میاد و دوست دارم خودم رو به چالش بکشم.
عاشق جادوی سیاهم و فکر می کنم همیشه به کار میاد !
از معجون سازی و مبارزه با جادوی سیاه و تغییر شکل خوشم میاد.
از پیشگویی متنفرم!
از تفریح خوشم میاد.
زیاد کتاب می خونم.
خانواده و دوستانم برای من مهم هستند
اولویت های من اسلیترین و هافلپاف هستند.



ویرایش شده توسط OfficerAK در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۶ ۹:۱۶:۵۴


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۰ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
#3
تصویر شماره دو
از نیمه شب گذشته بود
بلک از اتاق هیپو گریفش خارج شد و به سمت اتاق خوابش می رفت
از کنار یک قالیچه که به دیوار وصل شده بود گذشت و زیر لب گفت:
«از همه تون متنفرم»
همین که به اتاق رسید صدای خنده جن خانگی اش را شنید
بالاخره بعد از چند دقیقه به خواب رفت
اما از حرکت پلک هایش معلوم بود که دارد کابوس می بیند :

«و حالا صبر کنید تا جوان ترین قهرمان را معرفی کنم هری پاتر»
بلک که از خشم می لرزید به جایگاه داوران نگاه کرد
مالفوی با خنده هری را به فرد بغل دستیش نشان می داد
بلک به راحتی میتوانست ولدمورت را تشخیص دهد
«و حالا قهرمان کوچک از شعله های اتش جا خالی می ده اما نمی تونه جاروش رو کنترل کنه و زمین می خوره وای پسر کوچولو بیچاره رو نگاه کنید و حالا اژدها به سمت اون میره ولی هری جاخالی میده ولی اژدها تونست زخمیش کنه بهتره ده امتیاز به اژدها بدیم»
بلک در حالی که به اطراف نگاه می کرد تا هری را نجات بده مودی را دید
سریع پیش مودی رفت و سعی کرد تا با اون حرف بزنه اما مودی گفت:«می دونی بلک من و لرد سیاه خیلی شبیه به هم هستیم هر دو از پدرانمان متنفر بودیم و هر دو لذت کشتن اون ها رو تجربه کردیم بلک»
و به بلک نگاه کرد و گفت :«با پسر خوندت خداحافظی کن و بهتره به اسمون نگاه نکنی»
ولی بلک بدون نگاه کردن به اسمون هم می دونست چه اتفاقی افتاده علامت شوم در اسمون می درخشید

«پاشو بلک یه اتفاقی افتاده»
بلک گفت«چی شده لوپین»
ریموس لوپین گفت:«گوش کن ولی دامبلدور گفته که هری و دوستاش دارن می رن وزارت خونه »
بلک پرسید:«اما برای چی ؟»
ریموس :« خواب دیده که ولدمورت داره تو رو شکنجه می ده تا یه چیزی رو بهش بدی
باید سریع حاظر شی اعضای محفل راه افتادن ما هم باید بریم»
بلک:«سریع حاضر می شم»

«پایان»


درود بر تو فرزندم.

بدک نبود... گرچه خیلی جای کار داشت.

برای مثال اول از همه بریم سراغ دیالوگ نویسی هات:
نقل قول:
«پاشو بلک یه اتفاقی افتاده»
بلک گفت«چی شده لوپین»
ریموس لوپین گفت:«گوش کن ولی دامبلدور گفته که هری و دوستاش دارن می رن وزارت خونه »
بلک پرسید:«اما برای چی ؟»


- پاشو بلک یه اتفاقی افتاده!

بلک گفت:
- چی شده لوپین؟

ریموس لوپین گفت:
- گوش کن ولی دامبلدور گفته که هری و دوستاش دارن می رن وزارت خونه!

بلک پرسید:
- اما برای چی؟


متوجه شدی؟ علائم نگارشی هم فراموش نشه.

به امید رفع مشکلاتت در ایفای نقش، تایید شد!

مرحله بعد: کلاه گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۵ ۲۲:۰۳:۰۱


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
#4
تصویر شماره دو

هوا تاریک بود
مردی تازه به خواب رفته بود اما از روی چهره اش معلوم بود که داشت کابوس می دید

چهره هایی پوشیده در شنل دست هایی فاسد که به سمت او دراز شده بود سپس همه انها ناپدید شدند و او به پسری چشم دوخته بود که از دست اژدهایی فرار می کرد ...
پسری با زخمی به شکل صاعقه بر روی پیشانی اش
سپس الستور مودی را دید که دهانش را باز کرد اما به جای صدای ارامش بخشش صدای سردی را شنید که می گفت
ه‍‍‍‍‍ری پاتر

پاشو بلک !
بلک گفت:چی شده دامبلدور
+:اسنیپ گفته که پاتر خواب دیده ولدمورت داره تو رو شکنجه می ده حتما می ره که تو رو نجات بده
بلک:کجا رفته
دامبلدور: رفته وزارت سحر و جادو

درود بر تو فرزندم.

هوووووم... این چیزی که نوشتی یکم جای کار بیشتری داره. فقط یکم ها... منظورم اینه که خیلی سریع پیش بردی سوژت رو. تا خواننده میاد بفهمه چی شده و چرا، تموم میشه. نکن اینکارو. یکم وقت بذار، یه نمایشنامه بهتر و قوی تر بنویس و بعد برگرد.
فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۴ ۲۲:۰۹:۴۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.