هری و جینی دعواشون شده بود .اونم سر اینکه هری می خواست به دنبال لرد ولدمورت بره و دردسر های همیشه گیش ، اما این دفعه جینی می خواست جلوشو بگیره .
-هری غیر ممکنه نمیشه نرو .
-جینی نه هیچ چیز غیر ممکن نیست .
- اره اما تو ممکن این دفعه بمیری.
-جینی به من نیاز دارن.
-هری میشه نری .
-تو چرا ازم می خوای که من نرم .
و جینی نمی تونه بهش بگه که دوستش داره .....
.(همش خواب بوده. ).و جینی از خواب پامی شه.
به کتاب خونه میره تا به تونه بدون گفتن خوابش به کسی معنی اونو بفهمه.
شروع می کنه و چندتا کتاب مورد نظرشو از قفسه بیرون می کشه.
و شروع می کنه به خوندن اونا رفته رفته داره به چیزای بدی درمورد خوابش میرسه و در حقیقت می ترسه .
و سعی می کنه با خوندن کتاب دیگه ای در مورد معجون سازی فکرشو منحرف کنه.
در این موقع دراکو اتفاقی انو می بینه .وچون دراکو دنبال فرصتی برای رنجوندن هری و اطرافیانشه،شروع می کنه با اون حرف زدن.
نزدیک او می شه و می گه :
-اوووو چی شده که خانم ویزلی اینجا تنها نشته.
جینی بهش اهمیت نمی ده.
-اااا ام خانم ویزلی برادرتون و دوست مشنگش کجان؟
اینبار جینی نمی تونه آروم باشه چون با خوابی که دیده حساسیتش روی هری بیشتر شده بنابراین میگه :
+درمورد هری و رون درست صحبت کن.
-اوه یادم نبود عاشق پیشه هری هستی.البته که هری.....
(این مورد بالا رو همه می دونستن و فهمیده بودن اما هیچ کس بروی خودش نمی اوورد جز کسانی که می خواستن هری و هرمیون و رون و جینی و برجونن .از جمله دراکو.)
وسط حرف دراکو می پرد :
+ کی این مزخرفات و گفته من و هری . اوف اصلا بهم نمی خوریم.
-اووم اونشو مطمئن نیستم اما یه چیزیو می دونم اونم اینکه هری تورو دوست نداره .
جینی با شنیدن این حرف بیش از پیش نا امید میشود و درحالی که دارد ان مکان را ترک می کند اخرین حرف دراکو را می شنود:
-اون نمیاد هرمیون و ول کنه و تورو بچسبه چون اون از هر لحاظ از تو سر تره.
و پس از ترک انجا شروع به گریه کردن می کند.
تصویر شماره پنج : جینی و دراکو در کتابخانه.
هممم... یه اشکالاتی میبینم که بهتره الان با اشاره بهش گیجت نکنم. وارد ایفای نقش که بشی خودت به مرور متوجه میشی و میتونی رفعش کنی. الان فقط اینو میگم که شکلک مربوط به دیالوگ رو نباید به خط بعد انتقال بدی، تو همون خط و در ادامه دیالوگ باید بذاریش.
تایید شد.
مرحله بعد: گروهبندی