شنیدید میگن تایپیک آدم مثل خونه دوم اون میمونه؟ خو من الان اختراعش کردم
بزار یه جوک بگم شاد شید:
روزی روزگاری، در اداره بین المللی جادوگری ایران، یه رییسی کار می کرد. رئیس قصه ی ما، بیسیار روی زان شکلاتیه فارسی تعصب داشت. خلاصه روزی صبرش تموم شد و بخشنامه ای صادر کرد. در آن بخشنامه گفت که تمام ادارات ما باید از زبان عربی باید پاک سازی بشوند.
اون طرف ماجرا، یکی از بخش های این اداره:" دایره ی حمل و نقل مستقیم" نام داشت. روز ها گذشت و گذشت تا روزی وزیر سحر و جادوی ایران تصمیم گرفت تا از آن جا دیدن کند. وزیر سحر و جادو هراه با رییس آن اداره یکی یکی بخش های اداره را بررسی می کردند تا نوبت به آن بخش رسید. به آن بخش که رسیدند دیدند با خط بزرگ نوشته بود:
"گردکی اورد و برد سیخکی، مفدمتان را گرامی می دارد"عاقا این رییس سرخ شد، کبود شد، سیاه شد آخرش هم خودتون تصور کنید دیگه...