هر دو تاي اون ها عصباني بودن ولي رون بي خيال بود هرميون با شدت به سمت دني ميره و
ميگه:پسره پررو با احساسات دخترا بازي ميكني
دني كه انگار خشكش زده بود هر كاري ميكرد كه از جلوي دست هرميون كنار برود
اندرو كه از هرميون هم عصبانيتر بود
گفت:بزار با اين گلدون بزنم تو سرش تا از دستش راحت شيم
رون همچنان نظاره گر بود دني وقتي بي خيالي رون رو ديد
گفت:رون بابا بيا جلو اينارو بگير
اندرو به جاي رون جواب داد:بعدا جساب اونم ميزاريم كف دستش ولي فعلا نوبت تو هستش هرميون بايد ادبش كنيم
در با تمام شدت باز ميشه و شخصي داخل درمانگاه ميشه
شخص:اي بابا هرميون از تو ديگه بعيده بابا
هرميون نگاهي به شخص ميكنه و
ميگه:استرجس تو خودتو قاطي نكن
استرجس نگاهي به اندرو مي اندازه و
ميگه:هرميون و اندرو هر دوتان بياين بيرون كارتون دارم
رون نگاهي به استرجس ميكنه و كسب تكليف ميكنه و
ميگه:من پيش دني و كتي ميمونم
استرجس رو به اندرو و هرميون ميكنه و
ميگه:بياين بيرون خواهش ميكنم
اندرو و هرميون به همديگر نيم نگاهي مي اندازن و اندرو
ميگه:فرصت براي كشتنش زياده بيا
اندرو و هرميون از در درمانگاه خارج ميشن و استرجس در رو پشت سر اون ها ميبنده سپس نگاهي به هر دوتاي اونها ميكنه و
ميگه:از شما دو تا بعيده ديگه
اندرو:اون با احساسات يك دختر بازي كرده ما هم بايد حسابشو كف دستش بزاريم
استرجس به هرميون نگاهي ميكنه و
ميگه:نظر تو هم مثل اندرو هستش
هرميون:اره ديگه راست ميگه
استرجس سري تكون ميده و
ميگه:رون وقتي داشت موضوع رو براي شما تعريف ميكرد من داشتم گوش ميدادم اون بر عكس تعريف كرده كوييرل همه چي رو براي من گفته خوب گوش كنيد هدف ما بازي با احساسات كتي نيست بلكه ميخواهيم كمك كتي كنيم تا دوباره خوشحال و خندان بشه
اندرو نگاهي به در درمانگاه كرد و
گفت:ولي رون كه يك چيز ديگه گفت
استرجس:همين ديگه اون ميخواد همه چيز رو به گردن دني بندازه
هرميون:آهان فقط من يك چيزو ميدونم كتي هر وقتيك فيلميو ميبينه بدتر ميشه
استرجس:ايول تو خيلي با هوشيا كليد ما فعلا همين فيلمس ميتوني بياريش
هرميون با تمام سرعت به سمت خوابگاه حركت ميكنه
استرجس:اندرو تو با من بيا تو درمانگاه
استرجس وقتي در رو باز ميكنه اندرو با تمام سرعت ميره به سمت رون
ميگه:براي چي به من دروغ گفتي
رون انگار به دنبال راه فرار ميگشت
گفت:چه دروغي
اندرو:خودتو به اون راه نزن اعتراف كن
رون:باشه بابا
دني كه انگار خيالش راحت شده بود
گفت:استرجس دمت گرم
استرجس نگاهي به كتي كرد و
گفت:خواهش ميكنم فقط من چند روز نبودما ببينيد چي شده
اون به سمت كتي حركت ميكنه سپس پايين تخت كتي ميشينه و
ميگه:كتي حالت خوبه
كتي در حالي كه همچنان اشك مي ريخت
گفت:نه
استرجس:خوب ميشي نگران نباش
هرميون وارد درمانگاه ميشه و
ميگه:پيداش كردم
استرجس:ايول خب بياين بريم ببينيم
همگي بلند ميشن و از درمانگاه خارج ميشن
(در بين راه فرانك هم به آنها ملحق ميشه و وقتي ماجرا رو براش تعريف ميكنن
ميگه:حق با استرجس هستش بريم فيلم رو ببينيم)
**درخوابگاه**
هرميون بزارش تو دستگاه ديگه
هرميون:باشه
همگي پاي تلويزيون خشك ميشن
استرجس:آهان
(فرانك:اين دو تا يك ربطي به هم دارن)
هرميون و اندرو و رون هم خشكشون زده بود
رون:حالا چي كار كنيم
ادامه دارد.................
---------------
تيكه هاي داخل ( ) رو به خاطره آمدن فرانك اضافه كردم چون اون جلو تر از من پست زده
اميدوارم خوب باشه
مال من ادامه مال دني هستش