غوغا در خانه ی ریدل

دوربین چند تا پرش میکنه و صفحه روشن میشه
گزارشگر رو به دوربین: سلام بینندگان عزیز همون طور که در پشت من مشاهده میکنین یک نزاع خیابانی در خیابانهای اطراف خانه ی ریدل به وقوع پیوسته که با درایت شما مرگخواران گوش به زنگ ما از این حادثه با خبر شدیم و به اینجا اومدیم تا برای شما گزارشی تهیه کنیم تا اگر احیانا کسی نتونست این صحنه ی غرور برانگیز رو ببینه چیزی رو از دست نده . بله همکاران ما در خبرگذاری جادوی سیاه به من میگن که سی دی این مجموعه هم در یک پکیج زیبا برای شما اماده خواهد شد و میتونین با تماس با شماره هایی که در زیر صفحه نوشته شدن اونا رو تهیه کنین
حالا بریم ببینیم موضوع از چه قراره
گزارش گر به سمت ملتی که دارن تو سر و کول هم میزنن میره و دوربین هم پشتش حرکت میکنه
گزارشگررو به یک مرگخوار: سلام آقا ... اینجا چه خبره .به نظر شما میتونیم نوید یک کشت و کشتار دلچسب رو به بینندگانمون بدیم؟
توبیاس : سلام ..ها ها ها( صدای خنده ی عصبی) دعوایی در کار نیست مدتهاست ما برای یک دعوای مشت لحظه شماری میکنیم اما دعوایی که نیست هیچی ابرومون هم به خطر افتاده ..............
و مرده عصبانی از گزرشگر دور میشه
چند متر اونورتر
گزرشگر: سلام آقا .... میشه برای ما توضیح بدین اینجا چه خبره؟
دالاهوف: ما از لرد انتظارنداشتیم ......... این یک ننگه....... به ما توهین شده ... ما اعتراض داریم
و به سمت مرگخوارای دیگه ای که دارن از نرده های خانه ی ریدل بالا میرن ملحق میشه
گزارشگر رو به دوربین: گویا موضوع با اونی که ما فکر میکردیم فرق میکنه بهتره بریم از یک مقام آگاه در این مورد سوال کنیم و به طرف ساحره ای که تعداد زیادی مرگخوار دورش جمع شدن میره
ساحره: مرگخوارهای عزیز لطفا سکوت کنید شما اشتباه میکنین ... مطمئن باشین لرد از شما بیشتر روی خون اصیل حساسه ..
گزارشگر: سلام خانم برای بینندگان ما توضیح بدین موضوع از چه قراره
آرامینتا یک نگاه به دوربین میکنه ( یعنی باز اینا پیداشون شد) ولی وقتی میبینه آرم خبرگذاری سیاه روی میکروفون نوشته شده شروع میکنه به صحبت
- امروز با خبر شدیم یکی از اعضای جبهه ی سفید به دست بوسی لرد اومده
گزارشگر: خوب لرد اون رو پذیرفته؟ اگه نه پس این اعتراض ها چیه
آرامینتا: هیچ کس انتظار نداشت لرد اون رو قبول کنه ولی از اونجایی که لرد هیچ کاری رو بدون تدبیر نمیکنه من به شخصه اطمینان دارم کار لرد درسته و الانم دارم به مخالفایی که اینجا جمع شدن توضیح میدم گرچه ترجیح میدم همشون رو با هم آتیش بزنم .
گزارشگر: میشه اسم این فرد رو برای ما هم بگین
آرامینتا: بله ایشون سارا اونز هستند
در این لحظه دوربین و گزارشگر توسط مرگخوارهایی که همدیگه رو هل میدادن تا توی کادر باشن له میشن

طبق اخرین اخبار رسیده لرد ولدمورت بهمراه مرگخوارانش توانستند هاگوارتز را به تصرف خود در اورند
هنوز مشخصات کامل این حمله مشخص نیست اما بر طبق اخرین اخبار دمبل(دامبلدور)و بسیاری از سفیدانش به دست لرد سیاه افتادند ما بزودی باقی اطلاعات رو بشما در همین جا اطلاع میدهیم

شرکت ولدی در تبلیغات ماشین!

طبق اخبار رسیده از موثق ترین منابع، ارباب لرد ولدی جون کبیر، برای درآورن بسی پول بیشتر، رو به شرکت در تبلیغات آورد.
تبلیغ را باهم میبینیم!
ـ « مرگخوران و ولدی سوار یک ماشین در یک اتوبان با سرعت صوهفتاد هشتاد در حرکتند. مرگخواران شعر میخوانند:
ـ ازون بالا ولدی کچل
حالا بیا پایین بریم
حالا که شذدی اننده
خیلی دلت میسوزه!
ولدی ماشین را به دیوار میکوبد و ماشین پخش و پلا میشود و هیچ قطعه ای ا آن معلوم نیست.
سپس ولدی از ماشین بیرون می آید و در افق ناپدید میگردد.
سپس نقش میبندد:
ـ اتومبیلهای ...(تبلیغ ممنوع)، بدون هیچ آسیبی در صندلی راننده!»

دوربين فيلم برداري خبرنگار مشنگ از وراي زمين بر روي يك نقطه زوم مي كنه!
در نقطه يك تابلو ديده ميشه كه با خط خشني نوشته:

خانه ي ريدل ها!( ورود براي عموم آزاد...خروج براي عزرائيل آزاد!)

در همين هنگام صداهاي فرياد از داخل شنيده ميشه! خبرنگار دوربين رو به طرف محوطه ي داخلي مي گردونه.
يك مرد بر روي سكويي ايستاده و طناب داري هم نزديك سرش در هوا معلق! در اطراف سكو هم عده ي زيادي افراد سيه پوش و شاد! به چشم مي خورن.
خبرنگار از همون بالا با ميكروفون از يكي از افرادي كه ريش خيلي انبوهي داشت سوال مي پرسه!

خبرنگار: ببخشيد آقا اينجا چه خبره؟
مرد:مراسم اعدامه!
خبرنگار: جرمش چيه؟

قبل از اينكه پاسخ از مرد شنيده بشه دستي گلوي خبرنگار رو مي گيره و ميكشون توي خانه ي ريدل ها!

صاحب دست: حالا بهتر شد...از خودم بپرس!!
خبرنگار كه در آستانه ي غش كردن براي حفظ جونش شروع به پرسيدن مي كنه:
- جرمه اين چيه؟
آرامينتا: اين آقا!! اسمش استرجس پادموره! يكي از معاونين محفل ققنوس و به جرم آدم رباعي اعدام ميشه!
خبرنگار: و...
آرامينتا: مي گفتم! ديشب وارد ملك خصوصي ارباب شد و خواست تا يكي رو بدزده كه با هوشياري مرگخواران دستگير شد!
خبرنگار كه ديگه خيس شده بود: و چرا اعدام؟

آرامينتا: تا درس عبرتي باشه براي ديگران!!

و در همون حال! آرامينتا يكي از ممدها رو صدا مي كنه تا خبرنگار رو ببرن كنار پادمور!
و صداي مرگخوارا شنيده ميشه كه يكصدا دارن فرياد مي كشن:

- ورود به خانه ي ريدل ها براي عموم آزاد...خروج تنها براي عزرايل آزاد!

مخالفت محفل با ایجاد نیروی اتمی مرگخوران

فشارهاي محفل درباره مسئله هسته‌اي مرگخواران،كه از شهريور ماه سال گذشته شكل تازه‌اي به خود گرفته و روز به روز افزايش مي‌يافت، تا پايان خرداد ماه 85، ادامه و روند فزوني داشت، اما پس از ايجاد تحولاتي در منطقه از جمله جنگ 33 روزه ارتش سفید با مرگخواران و مشكلات محفل در لندن و نيز تغيير تركيب مدیریت محفل،سبب شد تا محفل از فشارهاي خود بكاهد و گذشت زمان براي مرگخواران كه فعاليت‌هاي هسته‌ايش را آغاز كرده بود، به نفع اين دسته رقم بخورد.
در اوايل مرداد ماه سال 84 كه مرگخواران اعلام كرد تصميم به راه‌اندازي دوباره تأسيسات «UCF» پاریس و رفع تعليق آن دارد، محفل و ارتش الف دال واكنش سختي به اين خبر نشان دادند، به گونه‌اي كه در 12/5/84 محفل در نامه‌اي به لرد اعلام كردند: اگر مرگخواران فعاليت هسته‌ايش را از سر گيرد، مذاكرات پايان مي‌يابد.

دو روز بعد؛ يعني در تاريخ 14/5/85 محفل پيشنهاد هسته‌اي به مرگخواران دادند كه البته سخنگوي وقت امور خارجه لرد،آن را فاقد حداقل‌هاي منافع مرگخواران دانست. به هر حال، مرگخواران در تاريخ 17 مرداد ماه 84 فعاليت‌‌هاي هسته‌ايش در تأسيسات پاریس را از سر گرفت كه واكنش محفل را نيز به دنبال داشت.
محفل با فاصله يك روزه، قطعنامه‌اي صادر كرد و خواستار تعليق فوري «UCF» پاریس از مرگخواران شد، اما به رغم تأكيد مرگخواران به انجام فعاليت‌هاي هسته‌اي در كنار مذاكرات، محفل راه‌اندازي تأسيسات پاریس را خروج مرگخواران از مذاكرات قلمداد كرد.

گزارش 1:
سرمایه گذاری لرد ولدمورت بر روی محافل مذهبی و دینی!!
(لرد ولدمورت = رابین هود) !!!!!!!!

به گزارش خانم صغری صغری زاده از خبر گذاری سیاه ، لرد ولدمورت سیاه ترین جادوگر در قرن اخیر اعلام کرده است که تمام گالیون هایی( که از مردم کش رفته است!! ) را برای تاسیس محافل دینی و مذهبی سرمایه گذاری میکند.
آرمینتا ملی فلوا مشاور مخصوص لرد ولدمورت در این باره توضیحاتی بس مختصر به عرض V.D.N.S رساندکه شرح کامل آن را در سطر پایین مشاهده خواهید کرد.
_ لرد سیاه به من گفتن که زیاد در این باره حرفی نزنم تا همتون غافل گیر بشین.
این محفل هایی که ما در حال برپایی آنها هستیم فقط به دلیل این هستند که یک روز لوسیوس را در حال بی ناموسی بازی دید ( البته نه لوسیوس عزیز سایت جادوگران) و بسیار به رگ غیرتشان برخورد سپس رگ غیرتان نبضش پایین آمد و به فکر این محفل افتاد.
همچنین در این محفل سعی میشود درس هایی از قبیل طلبگی نیز به مرگ خواران داده میشود. همچنین این محفل عمومی می باشد.
همچنین آرمینتا اضافه کردند: بیشتر از این نمیتوانم اطلاعات بدهم باشد تا شما خود شاهد برگزاری و افتتاحیه این محافل باشید.!
همچنین این محافل اکنون در دست ساخت می باشند.

روی طرح رفتن خانه ی ریدلها

« گزارشگر ما، خانم فلفل نمک زاده، گزارشی از خانه ی ریدلها برایمان تهیه کرده است که ما آنرا برای شما پخش میکنیم.
فلفل به ولدمورت که عصبانی است نزذیک میشود:
ــ چی شده جناب لرد سیاه؟
* آخه این وضعشه؟ خونه ی ما رو گذاشتن توی طرح! این وضعشه؟ مرگخوارام زن و بچه دارن... بی خونه چیکا کنیم؟
ــ بهتون مبلغی یا خونه ای ندادن؟
* نه اقاجان... البته توی شهرک محفل یک واحد بهمون دادن... اما من به این خفت تن نمیدم!
فلفل نمکی به بلیز نزدیک میشود که همراه بادراد و آرمنیتا یک آتش روشن کرده و در حال پختن سیبزمینی اند.
ــ سلام جناب بلیز!
بادراد: پس من چی؟
ــ جناب بلیز! شما نظرتون در مورد این کار چیه؟
* آقا چه کاری؟ چه کشکی؟ چه پشمی؟ پشم چیه؟ اصلا ما برای لحافامون پشم میخوایم... اینا پشمم نیستن! ما پشم میخواستیم نه پشم شیشه... پشم بز! شما پشم فروشی سراغ دارین؟ به ولای مرلین بچه مچه ها دارن میلرزن...
ــ والا بابابزرگم هست... اینم کارتش.
* ممنون مرلین اجرت بده!
ــ ببخشید این آقا کین؟
بادراد: اون جوونه؟ آرشی جفنگه...
آرمنیتا: کار دارین؟
ــ ا! شما آرمنیتا ملی فلورا نیستین؟
* چرا.
ــ آرمنیتا!
*فلفل!
(به علت پاک شدن پست، از گفتن بقیه ی گزارش معذوریم!)»

فعالیت + !!
_________________________________________________________

درین درین دین دیر و دین دین



دامبلدور: با سلام خدمت شما امروز ما یک مهمون ویژه در برنامه مهیج داریم و همون طور که عمو بادراد و خاله بلاتریکس و دایی ایگور گفتن ما با ولدی جون برنامه ویژه داریم. برنامه رو شروع میکنیم با اولین سوال که بیشتر بازدید کنندگان مشتاق هستند تا جوئاب آن را از زبان ولدی جون بشنون.

_ با سلام خدمت لرد سیاه
_ علیکم السلام
_ دماغتون رو کجا عمل کردین؟ آخه این سوال برای بیشتر خانم های جوون پیش اومده و کشته و مرده دماغتون هستند.
_ ( سرخ میشود) خوب این دماغ هم به هر کسی نمیخوره باید هیبت داشته باشی. مثل یک اسب و یا قاطر
_ خوب سوال دوم:gf دارین؟
_ بعله، صغری دختر همسایمون
_ چرا اینقدر کم عضو مرگ خواران میشن
_ حتما به نظرشون آشغال ترین گروه ( من هم به نظر دیگران احترام میگذارم)
خووورت فررییرن فففففففففففففیییین
_ ببخشید چی شد
ولدی: هیچی خیکمو بالا کشیدم
_ حالا چند تا سوال فنی: سوال اول: با سایت جادوگران آشنا هستید؟
_
_ با انجمن مرگ خواران چی؟
_
_ با بلیز زابینی؟ کارکاروف و...؟
_

_با ولدمورت چی؟
_ راستی من یک سوال دارم
_ بفر مایین:
_ دست شوی کجاست؟
_

دارک دانلود

طبق جدیدترین اخبار ، لرد ولدرموت وبسایت رسمیش را راه اندازی کرد..
به گزارش خبر گذاری دارک تایمز این وبسایت با جدیدترین محصولات خود شروع به کار کرده است..

به همین منظور گزارشگری برای کسب اطلاع بیشتر به این وبسایت اعزام گردیده..

گزارشگر:سلام آقای ریدل..چه خبر از اوضاع وبسایت..

(ولدی که برای اولین بار دوربین دیده بود فقط نیشش را جلوی آن باز نموده بود)
ولدی:
گزارشگر: خب مشکلی نیست..یه سوال دیگه..هدفتون از ساخت این وبلاگ چیست؟
ولدی:
گزارشگر: خب بازم مشکلی نیست ، یه سوال دیگه..چه محصولاتی را عرضه خواهید کرد؟؟
ولدی:
گزارشگر: اصلا پشیمون شدیم..فقط آدرسو بدین بیاد..
ولدی:
گزارشگر:
در این لحظه بود که بلیز رسید به داده لرد..
گزارشگر: سلام جناب بلیز ، لرد که انگار قاطی کرده..شما بگین..هدفتون از ساخت این وبسایت چیست؟؟
(بلیز هم تحت تاثیر دوربین قرار گرفت)
بلیز و ولدی:
گزارشگر دیگه قاطی کرد و داشت موهاشو میکند که همه ی مرگخوارا گله ای داشتن از کنار اونجا رد میشدن..
گزارشگر:خب خدا رو شکر..مرگخواران عزیز ، شما بگین..هدفتون از ساخت این وبسایت چیست..
(جمعیت مرگخوار نیز تحت تاثیر قرار گرفتند)
ملت و بلیز و لرد:

در اینجا بود که گزارشگر کامپیوتر جیبی اش را در آورد..
گ:یکی فقط آدرسو بده
یکی از تصویر برداران پرید و آدرس رو داد..
***بعد از 11 دقیقه***
گ:آها..تمم شد..هک گردید.
****
جشن و پایکوبی فراگرفته بود..
گ:برای چی دارین شادی میکنین..
لرد:
ملت و بلیز:
$%$%$%$%$%$%$%
بعد از چند روز معلوم شد که تصویر بردار خود مرگخوار بوده و آدرس را عوض کرده است و این باعث گردید که سایت خصوصی محفل هک گردد..

FinisH

آدرس===www.valdi-danlod.kachal=== آدرس

متاستفم که بد شد..به زودی بهترین پست هایم را خواهم زد
برای فعال کردن تاپیک زدم