به نام خدا
موضوع : انجام مأموریت سازمان ملل متحد جهت دفاع از بینز برای بازی در فوتبال ...
---------------------
فورتسکیو اولین پرونده ی خودش رو تحویل گرفته بود و به سمت باشگاه تفریحاتی وزارتخونه در حرکت بود. یعنی از سازمان ملل که اومد بیرون غیب شد !
پاق !
دفتر مدیریت باشگاه تفریحاتی وزارتخونه ! بینز روی صندلی رو به مدیر نشسته و سرش رو به زیر انداخته !
- سالمند، بوگندوی هیچی بلد نیستیو ! خاچ عالم ! واجعاً تو نیمدونی که ...
صدای جرقه ظاهر شدن فورتسکیو حواس مدیر رو پرت میکنه.
بینز هم سرش رو بالا می گیره و با خوشحالی رو به او لبخند میزنه.
- اینجانب، فورتسکیو بدون فامیل، برای دفاع از بینز اومدم تا فوتبال بازی کنه ! بنده خدا، ولش کنین ! بیچاره ! هر چه زودتر بزارین بازی کنه تا من هم بتونم برم و مأموریت بعدیمو از رییس بپرسم و اونو شروع کنم.
رییس باشگاه تفریحاتی یک خانم خپل بود که شکل وزغ بود. روی میزش یه چیزی گذاشته بودن که نوشته بود : ((دورجین آمبریج ! ریاست محترم باشگاه تفریحاتی وزارتخانه ))
رییس به حرف اومد و گفت : (( این مردک، چیچی از بازی می فهمه ؟ من بیزارم بازی کنه ؟ رو چی حسابی ؟ این چیچی می فهمه ؟ سه نفر رو به زمین زده ! همش جفتک میندازه ! بیشتر الاغه تا بازیکن ! حالا یه کفن هم اومده ازش دیفاع کنه ؟! ))
بعد به طرز وحشیانه ای خندید.
فورتسکیو لبخندی زد و صورتش سرخ شد، گفت : (( من همیشه ام اینقدر مهربون نیستم ! خانم آمبریج ! از نظر من این آقا صلاحیت بازی در فوتیال رو دارن ! ))
زنه دوباره خندید و گفت : (( رو چی حیسابی، مردک ؟ بزار تخلفاتشو برات بیگم. این آقا سه بار مرلین و دامبل و یه پیرمردو انداخته زمین، در حین بازی فحش های بد میده ! حیرفای زیشت می زنه ! تکلیف من چیه ؟ بیگو ! ))
فورتسکیو گفت : (( من از ایشون دفاع می کنم. حاضرم ضامن ایشون بشم، که دیگه این کار رو نکن. بنده از سازمان ملل برگ تعهد نامه آوردم، تا از ایشون تعهد بگیرم ! اوکی ؟ -- ببخشید، خوبه ؟ ))
زن وزغ فینی کرد و بعد نشتکی انداخت، بعد گفت : (( خوب، این فرما رو بدید پر کنه ، تا ایک هفته، اگی دوباره تخلوف کرد، درجا می فرستمش آزکابان ! ))
فرم ها پر شدند و همه چی عالیريا، بینز تبرئه شد ! نمی دونست باید چیکار کنه، از خوشحالی ! پرید تو بغل فورتسکیو و سر و صورتش رو بوسید.
فورتسکیو با زن وزغ بی ادب بی میل دست داد و غیب شد، تا پرونده رو به باب آگدن تحویل بده !

----------------------------------
با تشکر

بررسی تصویر:
این عکس در تابستان گرفته شده.
تیم تحقیقاتی ما با بررسی نشانه های موجود در محل،مانند سنگ فرش و پوشش گیاهی منطقه،توانستند محل گرفته شدن عکس را مشخص کنند.
در نگاه اول این گونه به نظر میرسد که:( اولین ارزشی از سمت چپ ،قصد انجام قرندشیپ با اولین ارزشی از سمت راست را دارد و ارزشی دیگر حسادت ورزیده و خودش را به وسط دو ارزشی دیگر انداخته )
اما با شناختن این سه انسان ،تیم تحقیقاتی ما به نتایج دیگری رسید.
نفرات از سمت راست:فنگ،ققی،ارباب لرد ولدمورت کبیر(کرام)
در این تصویر ارباب لرد ولدمورت کبیر قصد دارد عظمت خودش را نشان دهد و برای همین به بلند کردن ققنوس از روی زمین اقدام نموده.فنگ هم سعی میکند تا با ایجاد نیروی مخالف ،بر سختی کار ارباب بیافزاید

البته اين عكس بسيار بي ناموسي بود و شناسايي اين سه نفر بسي دشوار داشته مي باشد ولي به هر حال باستان شناسان موفق شدند به طور حدودي از راز اين عكس بي ناموسي پي ببرند :

از راست به چپ :
جد فنگ ــ جد ققي ــ جد بارون خون آلود

آما ... اینجانب نظری رو اعلام می دارم تا بسی بمونید تو کف !

پس از بررسی های بسیار زیاد ، توسط تلسکوپ و میکروسکوپ و البته با کمک گرفتن از یک جانور شناس ماهر(مثلا مظفر !) ، به این نتیجه رسیدم که از راست به چپ اینا ، اونائن ! :


سمت راستی فلور دلاکور ، وسطی بیلچه فزرند بیل ویزلی و فلور ، و سمت چپی هم بیل ویزلی جسوف زاده !

ققی نگو که غلطه جون من خیلی روی این فرضیه کار کردم ... می خوام به عنوان پایان نامه دکترام به دانشگاه جادوگران تحویل بدمش و فارق التحصیل ارزشی نویسی هم بشم !

از راست:
1-سرژ تانكيان
2-سرژ تانكيان
3-پرفسور كوييرل

البته بچه ها يك جور ديگه حدس زدند:
1-ققنوس
2-سرژيا
3-سرژ تانكيان
4-گراپ
5-جنيفر لوپز

محلول راستي:من آدم لوسي هستم!

من تكذيب مي‌كنم كه تو عكس باشم!

به نظرم فنگ و ققي و بارون بيدن! :D

اين پست كاملا ارزشيه‌ها! بايد توضيح هم بدم چرا؟

ها چه خبره!
من حوصله فلسفه بافی ندارم!
از راست
فنگ جیگر طلا!پا طلا دندون طلا!
وسطی هم که خوده ققه!
چپیه هم هوووم ببینم این راجر هستش یا کرام!من می گم همون بارون خون آلود!hammer:

در این لحه احساس کردم که راجر و بارون خون آلود خیلی شبیه همن!نمی دونم تو فکر کن حالا بارون! اگه غلط بود بزن راجر

آیا تا به حال پی به هویت مجهول الحال اینگونه موجدات برده اید؟
حسن بن حیان دانشمند قزوینی الاصل، هویت این موجودات ماقبل تاریخ را مشخص نمود و ققی طلایی را با نون اضافه به خود متعلق کرد.
وی در ادامه گفت که با دوتا نفر اولی ازاین اشخاص ارتباط نزدیک داشته است!
__________________
اولین کس ازین لیست، آنی که عقب تر از همه ایستاده، ققی کیفسون، بچه ی ول آباد است که هرآنکه ببیند آزاری خواهد رساند و آنرا ول نخواهد کرد. از نمونه آزارهای او، شوخیهاییست که بچه های مهد کودکی به طرز شوخیها انگشت به دهان میمانند!
دومین کس، جلوی ققی کیفسون، شخصیست شکلات نام که با نام مستعار بادراد آنرا میشناسید. این شخص سعی در دنباله روی ققی کیفسون دارد و بس، اما در ضمیر ناخودآگاهش او را تایید نمیکند.
سومین شخص که در میدان دید هرکس هست، روشنفکری منزوی، خوشفکری اجتماع طلب، انسانی با مسئولیت و... غیره است.
این شخص ابتدا کرام نام داشت. سپس شناسنامه اش در آتش سوخت و المثنای آن به نام ولدی کبیر به ثبت رسید. سپس او بار دیگر در غالب کرام بازگشت؛ اما اینبار به نام بارون خون آلود که او را بلدی بارون و گاه بلادی رین میخوانند.
حسن بن حیان، قزوینی الاصل، به یاد اوردن دوران جوانی خود افتخار و بعد از بدست آوردن ققنوس طلایی، آنرا به مادر پیرش که درین کار به او یاریهای فراوانی رسانده بود، تقدیر کرد و مادرش تقدیر را قاب کرد سر تاقچه گذاشت.


.خیلی غلط بود در ضمن از طرف راست به چپ بگن همه... در ضمن هرکی یه پست می تونه بزنه دوتا بشه پاک می کنم

lمورخان تاریخی در حالی که در جستجوی پارسه بودند این قطعه سنگ آب طلا را در زیر یک ستون پیدا کردند...می گن این 3 نفر به اعضای جادوگران خیلی شباهت دارن...
به هر نفر که شناسه سه نفرو درست حدس بزنه یک ققنوس بلورین داده میشه
(ارزشی بازیم بد دردیه)

1- با توجه به متن فوق ، منظور از چیز چیست ؟
الف ) چیز
ب ) دست
ج ) یه چیز خوب
د ) خیلی چیزا میتونه باشه *
ه ) عجب چیزی بود

2- این متن از زبان چه کسی بود ؟
الف ) گیلدروی بی ناموس *
ب ) کسی که زده رو دست گیلدی
ج ) حاجی وقتی بی ناموس میشود
د ) دومبول وقتی آلزایمر میگیره و میخواد توصیف کنه
ه ) کسی که چیز دوست داره

3- اگر حاجی زنده بود ، چه عکس العملی نشون میداد ؟
الف ) محکم با چیز میزد تو دهنت*
ب ) کلی حال میکرد و مخفیانه جایزه نقدی میداد
ج ) سعی میکرد احکام اسلامی رو این طوری توصیف کنه تا آسلامیون حال کنند .
د ) چیزم بهت برسه میدونم چی کارت کنم


4 - در متن یک جا از کلمه چیز به معنای دیگری استفاده شد ! ان جمله کدام است ؟
الف ) در مقابل بعضی چیزها حساسیت دارند .
ب ) چیز در مواقع به هم رسیدن
ج ) چیز در هنگام خوردن چای
د ) چیز هنگام ازدواج
ه ) مگه تو متن چیز داشتیم ؟ *

5 - آیا به نظر شما چیز ، عضو مفیدی است ؟
الف ) مگه بدون چیز میشه زندگی کرد ؟
ب ) بستگی داره چیز چی باشه خوب
ج ) حالا این چیز چی هست ؟
د ) یک چیزی نشونت بدم *