در حال دیدن این عنوان:
1 کاربر مهمان
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
لرد ولدمورت فقط به یه جن نیاز داشته تا بتونه اون مایع رو بخوردش بده و اصلا هم براش فرقی نمیکرده که کی باشه.
من فکر نمیکنم زنده موندن یا مردن کریچر خیلی برای لرد مهم باشه اون فقط می خواست کارش انجام بشه دیگه بعد از موفقیتش اون جن ارزشی نداشته پس ولش کرده. حالا اگه کریچر تونسته زنده بمونه برای لرد خیلی اهمیت نداشته چون مطمئنا فکر نمیکرده ریگلوس در اون موقع بهش خیانت کنه.
دیگه بعد از جریان مرگ ریگلوسم احتمالا فکر نکرده که ممکنه کریچر اونو به اون غار ببره و اصلا فکر نمیکرده اون جن بدونه لرد چیکار داشته میکرده.
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
ولدمورت میدونسته اون جن مال بلکه چون خود بلک گفته میخواد افتخار کسب کنه و کریچرم افتخار کسب میکنه در نتیجه به ولدمورت گفته من جنمو میفرستم برات جنو کادو پیچ نکرده خیرات کنه سورپریز بدون نام و امضا نفرستاده بوده که به ولدمورت گفته من جن خودمون رو داوطلب میکنم
ولدمورت به جن های خونگی اهمیت نمیداده و توانایی اونها رو دست کم میگرفت این درست ولی وقتی فهمیده کریچر زنده مونده که دیگه نمیتونه خودشو احمق و خر فرض کنه
مثلا شما به پشه ها اهمیتی نمیدی و توانایی اونا رو دست کم میگیری شما بلن نمیشی بری همه پشه های دنیا رو بکشی که یه وقت برات مزاحمت درست نکنن که ولی وقتی رفت توی بینیت که نمیتونی بازم دست کم بگیری و اهمیت ندی
ولدمورت دنبال جن ها نرفته و دانش اونا رو کاری نداشت ولی وقتی کریچر با پای خودش اومده و ولدمورت میبینه زندس یعنی اینقدر نفهمه که یادش نمیاد جن خاندان بلکو با خودش برده بوده به غار این مساله به این مهمی رو
بلک ها هم که 374673476 تا جن نداشتن که کریچر بینشون گم شه جن خاندان بلک یکی بوده و اونم کریچر بوده
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
عضو شده از:
۱۵:۵۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۴:۰۴ سه شنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۸
از برج گریفندور
گروه:
کاربران عضو
البته من با قسمت دوم حرف زابینی موافقم .
بعدشم ولدمورت از کجا می تونست حدس بزنه که کریچر همون جنیه که باید میمرد در حالی که حتی اسم اون جن را نمیدونست و نمیدونست اون جن متعلق به خانواده ی بلکه !
<<< only گریفندور >>>
<< It has been victorious >>
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
مساله دسترسی داشتن یا نداشتن به کریچر نیست اون مهم نیست
مساله اینه که اگه فهمیده باشه جای هورکراکس نا امن شده چرا نرفته سر بزنه و جاشو عوض کنه
موارد بسیار کمی اینطوری در کتاب هست که واقعا جوابی براش نیست اکثر موارد جوابی مشخص دارن
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
هوم .. به نظر من ولدمورت در نهایت فهمیده که که کریچر زنده مونده. اگرم نفهمیده بود یا فرض رو بر این نذاشته سر موضوع سازمان اسرار در کتاب پنج حتما فهمیده ...
به هر حال دو عامل بوده که ولدمورت از کریچر دور بوده:
1- اول اینکه کریچر تو محفل بوده و دسترسی بهش کار ساده ای نبوده.
2- عامل دوم که فکر میکنم مکمل عامل اول باشه و تاکید رولینگم روی این مسئله هست اینه که ولدمورت اصلا به قدرت جن های خونگی اهمیت نمیداده و اونا رو هیچی نمیدونسته .. همونجور که هیچ وقت فکر نکرده که پسری شونزده ساله بتونه از موانعش عبور کنه. (سال پیش مقاله ای در این مورد نوشته بودم)
برای همین میشه اینجور گفت که براش زیاد مهم نبوده هر چند که دلیل صددرصد قانع کننده ای نیست.
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
من سه سوال اساسی در این کتاب هفت پیدا کردم که به نوبت مطرح میکنم
کریچر طبق کاری که ولدمورت کرد باید در غار میمرد ولی بعد که زنده موند چطور ولدمورت شک نکرد که هورکراکسش در خطره؟
آیا ولدمورت نفهمید کریچر زندس؟
این غیر ممکنه چون بلاتریکس از کریچر اطلاعات سیریوس و هری رو گرفت.
به نظر من این یکی از سوتی های اساسی کتابه چون اگه ولدمورت میفهمید خیلی چیزا فرق میکرد
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.
شما می توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوانها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیامهای خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.