هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
مورگانا

واقعا؟ ما از خوندن و نوشتن پست تکی بیشتر لذت بردیم همیشه. موقع نوشتن که اختیار کامل داری. سوژه رو بد پیش بردم و این حرفا نداره. موقع خوندن هم لازم نیست شصت تا پست بخونی تا ماجرا رو بگیری. پستای ادامه دار مثل سریال می مونن. پست تکی همچون فیلم!

بررسی پست شماره 283 خاطرات مرگخواران، مورگانا لی فای:


توصیف های اول پستتون ساده و قشنگ بودن. و عکسی که بهشون اضافه کردین! قبل از دیدن این قسمت اگه کسی از من می پرسید "به نظر شما می تونیم به فضا سازیمون عکس هم اضافه کنیم یا نه؟" احتمالا می گفتم بهتره این کارو نکنین. ولی شما این کار رو انجام دادین و به نظر من تاثیر خوبی هم گذاشته. مخصوصا با توجه به اینکه عکس کوچیکی گذاشتین و تصویر کل پستتون رو تحت تاثیر قرار نداده.


نقل قول:
گویی میترسید اگر صدایی ایجاد کند به گل در حال احتضار توهین کرده است!

به کلمات و زمان ها و فعل ها در پست جدی خیلی بیشتر باید دقت کنین. چون این پست ها حال و هوای خاصی ایجاد می کنن...یه جور فضای جادویی که نباید از بین بره. اشتباهات کوچیک هم می تونن این جو رو خراب کنن. اینجا جمله خیلی قشنگه...ولی "توهین کرده باشد" درسته...نه " توهین کرده است".
یا مثلا اینجا:
نقل قول:
هرگز نفهمید چه شد یا چند ساعت گذشت! اما وقتی ساقه گل در درون دست هایش به طرز خطرناکی داغ شد, بی اختیار چشم هایش را باز کرد و خود را عقب کشید. ساقه شکسته نه تنها اکنون سالم بود؛ بلکه کنارش یک غنچه کوچک هم بود.

دو تا جمله آخر خیلی شبیه همن. همین باعث می شه موقع خوندن تاثیر جالبی نذارن. می شه با کمی تغییر از این شباهت نجاتشون داد:
ساقه شکسته نه تنها اکنون سالم به نظر می رسید، بلکه غنچه کوچکی هم کنارش روییده بود.


شما از زمان حال شروع کردین. بعد خواننده رو با خودتون به گذشته بردین و همونجا رهاش گردین. گیج کننده نبود، ولی بهتر نبود آخر پست دوباره برمی گشتیم به زمان حال؟ حتی اگه شده با یک جمله.

سوژه لطیف و زیبایی بود. شما هم به زیبایی نوشتین. جمله هاتون رسا و تاثیر گذار هستن. همینطور زاویه نگاهتون. دلیلی نداشت که در اون شرایط تیغ گل فرو بره تو دست مورگانا. ولی همین هم پیام زیبایی به خواننده می داد.
سوژه شما جا داشت که کمی طولانی تر نوشته بشه. ولی به همین حالت هم به اندازه کافی زیبا بود.

_________________________

بررسی پست شماره 111 سرزمین سیاهی، آرسینوس جیگر:


در نیمه اول پست شما هیچ اتفاقی نیفتاده. رودولف و سیوروس کمی با هم و کمی با مرلین کلنجار رفتن و برگشتن سر جای اولشون. این کارتون خیلی خوبه به شرط این که طی این رفتن و برگشتن به سر جای اول تونسته باشین خواننده رو سرگرم کنین. شما با استفاده از چند نکته ساده این کار رو انجام دادین.


نقل قول:
رودولف که تلاش میکرد خنده اش را پنهان کند گفت:
- ترجیح میدم در طول اجرای نقشه اژدر پلنگ یا قمه کش باهوش صدام کنی.

یکی از مهمترین نکات رول نویسی اینه که شخصیت های سایت رو بشناسیم. از اخلاق و رفتارشون استفاده کنیم. مخصوصا شخصیت هایی که بر جسته تر از بقیه هستن. اخلاق و رفتار خاصی دارن. تک تک شخصیت ها رو نمی شه شناخت. شما هم وظیفه ندارین برین تحقیق کنین. ولی بعضیا خودشونو نشون می دن. رودولف یکی از همین شخصیت هاست. به نظر من شخصیتش رو خوب جاانداخته و شما هم به خوبی ازش استفاده کردین.
اینکه رودولف نقشه رو فراموش کرد شما و البته خواننده رو بر می گردونه به نقطه شروع. این بازگشت رو به خوبی انجام دادین. دیالوگ و شکلک خیلی خوب بودن.


نقل قول:
لرد دوباره نعره زد:
- خودتون رو به درد کشیدن نزنید! هزار تا کروشیو خوردید! دامبل هم باشه پوستش مقاوم میشه، بلند شید خودتون رو جمع کنید!

کسی در مقابل کروشیو مقاوم نمی شه! طلسم های ممنوعه رو جدی بگیرین. نه لرد و نه مرگخواری دیگه موقع عصبانیت نباید از کروشیو استفاده کنن. کروشیو برای شکنجه کردنه...و موقعیتی که شخصی بخواد طرف مقابلش واقعا شکنجه بشه سخت بوجود میاد.


نقل قول:
ما میریم استراحت و انتظار داریم وقتی برگشتیم سیوروس، رودولف، مرلین و مورگانا اینجا باشند، برایمان هم مهم نیست چه نقشه ای دارید! فقط آنها باید اینجا باشند.

اینکه لرد به مرگخواران ماموریت داد و خودش رو کنار کشید حرکت خوبی بود. وقتی لرد نباشه مرگخواران راحت تر حرف می زنن. تصمیم می گیرن و خرابکاری می کنن.


پایان پستتون خیلی خوب بود. اگه نقشه رودولف رو می گفتین، به این خوبی از آب در نمیومد. کار درستی انجام دادین. هم طنز جالبی به پستتون اضافه شده و هم پیدا کردن نقشه و راه حل رو به عهده نفر بعد گذاشتین.
خیلی ساده و راحت نوشتین. سعی نکردین کار خاص یا خارق العاده ای انجام بدین و همین سادگی نوشته شما رو دلنشین تر کرده!


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام بر ارباب!

ارباب میشه این رو هم نقد کنید لطفا؟

سرزمین سیاهی، پست شماره ی 111



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
ارباب چرا پست های تکی یه خورده ترسناک به نظر می رسن؟


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 281 خاطرات مرگخواران، روونا راونکلاو:


نقل قول:
اصن یه مسئله ای، شما پست تکی هم نقد می کنید؟

البته که نقد می کنیم. پست های تکی پست های مهمی هستن و قواعد نوشتنشون با پست های عادی فرق می کنه.


پست شما کمی طولانیه...ولی آیا این اهمیتی داره؟....نداره! چون پست شما تکیه و شما مجبورین به تنهایی سوژه رو مطرح کنین و سرو تهشو هم بیارین. سوژه رو باید روشن و واضح توضیح بدین...ولی مجبور نیستین حتما به نتیجه ای برسین. مثلا ممکنه یه قسمت از زندگی یه شخصیت رو توضیح بدین. بدون اینکه اتفاق خارق العاده ای توش بیفته. و تا جایی که لازمه می تونین کشش بدین!


شروع پستتون مهمه...مهمتر ازشروع پست های عادی. برای این که اونجا ممکنه سوژه خواننده رو جذب کرده باشه و به هر حال قصد پست زدن داشته باشه...ولی اینجا فقط شمایین که قراره جذبش کنین.

نقل قول:
مرد، وحشت زده التماس کرد:
-خواهش می کنم...من...نمیدونم...

این شروع خوبیه! خواننده رو کنجکاو می کنه.


نقل قول:
صدای محکم و سرد روونا در خانه پیچید:

شاید بهتر بود این کنجکاوی کمی ادامه پیدا می کرد. مثلا برای مدت کوتاهی هویت روونا و فلور مخفی می موند. مثلا به جای روونا از "ساحره آبی پوش" استفاده می کردین که خواننده کنجکاو تر می شد که اینا کی هستن و دارن چیکار می کنن. قبل از ورود بچه می شد کمی بیشتر توضیح داد. درباره مردی که داشت شکنجه می شد. هویتش مهم نبود.درباره فضای اطراف هم می تونستین بنویسین و یه جورایی حواس خواننده رو پرت کنین.


نقل قول:
روونا پوزخند زد:
-تا اونجایی که یادمه 12 ساله از بیل جدا شدی؛ گرده افشانی کردی فلور؟

قشنگ بود! شوخی ساده، ولی به جا و بامزه بود.


لهجه خاص فلور قشنگه. فقط دقت کنین خوندن و فهمیدنش برای خواننده سخت نشه. کلمات رو زیاد تغییر ندین.


نقل قول:
دومینیک دامن روونا را کشید.در پی این حرکت، بانوی آبی نقش بر زمین شد.

خب...دختر سه ساله نمی تونه یه بانوی آبی رو نقش زمین کنه اصولا!


احساسات شخصیت ها و اینکه چرا مقاومتشون در مقابل اون بچه می شکست کاملا قابل درکه. این قسمت رو خوب توضیح دادین.

نیمه دوم پست مبهم بود. باید باز تر می شد. واضح تر می شد. این کار رو می تونستین با توضیح درباره افکار شخصیت هاتون انجام بدین. دیالوگ ها به تنهایی نتونستن این کار رو انجام بدن. دختر بچه بیشتر متعلق به روونا به نظر می رسید و این حالت در مورد هر سه وجود داشت. هم روونا و هم بچه و هم فلور! بیشتر اینطور به نظر می رسید که بچه مال رووناس و فلور می خواد از مادرش جداش کنه. من متوجه نشدم چرا بچه همش به روونا "مامان" می گفت.

سوژه قشنگ بود...خیلی خوب هم شروعش کردین. وسط شکنجه و اون صحنه خشن ورود یه دختر بچه زیبا و معصوم جالب بود. بخش احساسی پستتون خوب بود. یه حالت مرگخوارانه دخترانه داشت. نگاهش قشنگ بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۳ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۳ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۲ یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷
از این شهر میرم..:)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
سلام ارباب!(با صدای اون سگه تو کارتون آپ)

اینقدر پست نزده بودم که دیگه اصول رول نویسی داشت یادم می رفت! به طرز جالبی فراموش کردم چطور لینک می ذارن!

ویرایش:پیداش کردم!این رو نقد می کنید؟اصن یه مسئله ای، شما پست تکی هم نقد می کنید؟



هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!
Only Raven



I only wanted to have fun
learning to fly, learning to run :)


تصویر کوچک شده

{ بعد از هزاران سال.. حالا جاش روی سر صاحب اصلیش امنه.. }


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
یا لردا! ما را به خاطر دارید؟

کنت الاف عزیز! از اون حرفا بود ها! چطور ممکنه شما رو فراموش کرده باشیم؟
تازه ما رفتیم فیلمتون رو هم دیدیم و بیش از پیش با شخصیت والای شما آشنا شدیم و بسیار شما رو تحسین کردیم.

نقل قول:
پ.ن: فکر کنم مشکل اصلی لحن پست باشه، شایدم نمیدونم!

لحن پست اهمیت زیادی نداره. شاید جزو آخرین ایراد هایی باشه که از پست ها می گیریم. کافیه لحن برای خواننده آزار دهنده نباشه و منظورتونو به درستی برسونه.

بررسی پست شماره 62 زمان برگردان مرگخواران، کنت الاف:


نقل قول:
- قربان میشه اول ناهار بخوریم بعد فرار کنیم؟

با همین جمله اولتون خواننده رو جذب می کنین...و این کار سخت و مهمیه!
طنزتون با شخصیت مرگخوارا هماهنگه. اینکه مرگخوارا وسط جنگ می خوان اول ناهار بخورن و بعد فرار کنن! عالی بود.
شکلک ها رو بهتره آخر جمله بزنین. مگه اینکه وسط جمله لحن و حالت عوض بشه. در دیالوگ لرد این تغییر لحن وجود نداشت.


نقل قول:
به واسطه سخن لرد ولدمورت مرگخواران سکوت کرده و چشم هایشان را به دهان مبارک ارباب دوخته بودند.
همین لحظه دوربین یه کلوزاپ از لرد میاد. لرد ارام لبشان را باز میکنند(همین لحظه که خمپاره پشت لرد میترکه! ) و میگویند:

اینجا دو لحن متفاوت وجود داره. ولی این اون تغییر لحنی نیست که می گم نباید انجام بشه...اینجا یه حالت خاص وجود داره. انگار دو راوی متفاوت وجود دارن. یکی به حالت عادی داره داستان رو توضیح می ده و دومی با یه حالت فضول و بی ادب می پره وسط حرفش.این آزار دهنده نیست. حتی اون لحن جدی یه حالت تمسخر آمیز داره که به این موضوع کمک می کنه.


نقل قول:
- کسی میدونه این دونه قهوه ای ها رو برا چی تو کوکو میریزن؟
- اون دونه قهوه ای ها پشگله!
- واس اون گوسفند های پشته؟
- اره فک کنم.

نکته هایی که شما روشون تاکید و توقف می کنین نکته هایی هستن که دیگران به سادگی ازشون عبور می کنن... اینا پشکل گوسفند خوردن و واقعا در اون لحظه چه اهمیتی داره که پشکل ها مال کدوم گوسفندا بوده؟! شما از همین نکته بی اهمیت برای طنر نوشتن استفاده می کنین و همین باعث می شه شما متفاوت باشین. خیلی خوب بود.


نقل قول:
- همین الان حرکت میکنیم.

اول پست شما مرگخوارا می خواستن فرار کنن...آخر پست شما هم مرگخوارا می خواستن فرار کنن. این یعنی شما چیزی از سوژه خرج نکردین! شما برای خودتون سوژه خلق کردین و درباره اون نوشتین. این کارتون عالیه. طنز پستتون حساب شده و هوشمندانه اس. تا جایی که من به عنوان خواننده ترجیح می دم مفصل تر بنویسین! دیالوگ هاتون به جا و به اندازه هستن و پایان پستتون تهوع آوره!
شما همچنان قدرتمند هستین!

_________________________

بررسی پست شماره 63 زمان برگردان مرگخواران، آرسینوس جیگر:


نقل قول:
- سرورم! شما همین الان جادو کردید.
- خوب که چی؟

لرد کجا جادو کرده بود؟ فقط جیگر پرسید طلسم بالا آوردن چیه و بعد بقیه دچار حالت تهوع شدن.
ویرایش: من به کلمه "نور" دقت نکرده بودم.البته هنوز فکر می کنم طلسمی در کار نیست ولی با وجود این کلمه می شه اونجوری که شما برداشت کردین هم برداشت کرد.


نقل قول:
اما ایندفعه خبری از جادو نبود، به نظر می آمد خشم چند ثانیه ای لرد موجب انفجار قدرتش شده است.

شما یه مشکل برای خودتون ایجاد کردین و خودتون هم حلش کردین. این قسمت آسیبی به کل نوشته شما نزده ولی لزومی هم نداشت. فقط پستتون رو طولانی تر کرده.


نقل قول:
مرگخواران نوک پا نوک پا به طرف در میرفتند

پاورچین پاورچین!


نقل قول:
لرد:
- خوب... اگر تعجبتان تمام شده این مردک گستاخ تسترال عمه را یک جا پنهان کنید، بعدش هم باید به وسیله ی یک جاروی مشنگی ای چیزی از اینجا برویم.

قضیه ورود فرمانده خوب بود.ولی با توجه به این که یه سوژه ذخیره(ماشین) داشتیم باید سریع تموم می شد. شما هم همین کار رو انجام دادین. ولی اشاره به "جاروی مشنگی" می تونه ذهن خواننده رو از اون سوژه ذخیره منحرف کنه. اگه پست شما قبل از رسیدن به ماشین تموم شده بود احتمال داشت نفر بعدی این سوژه رو فراموش کنه و بره دنبال جارو یا یه وسیله جادویی.


کندن زمین با قاشق ایده جالب و خنده داری بود. اگه قرار نبود اینا برگردن سراغ ماشین، بهتون توصیه می کردم بیشتر روی این سوژه های فرعی توقف کنین.


نقل قول:
مرگخواران پس از مقداری دعوا و درگیری موفق شدند درب ماشین را باز کنند که ناگهان.....

پستتون رو اینجوری تموم نکنین. با یه جمله ناقص! مخصوصا با این کلمه تاکیدی آخرش!
نفر بعدی مجبوره جمله شما رو تموم کنه و یه اتفاق برای اون "ناگهان" سر هم کنه. شاید ایده ای نداشته باشه و احتمالا این کار براش جالب و جذاب نخواهد بود.

پستتون کمی سر در گم بود.من رو یاد پست اولتون که نقد کرده بودم انداخت...سوژه هایی که میان و میرن. احتیاج به کمی تمرکز داشت. احساس می کنم اگه قرار نبود آخرش به اینجا برسه همون حالت رو پیدا می کرد.


از مرگخواراتون در همه جای پست به صورت گروهی اسم بردین. می تونستین گاهی از شخصیت های خاصی استفاده کنین. نوشتن بصورت گروهی دیالوگ هاتون رو آسون تر ولی کم اثر تر و خشک تر می کنه.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ ۲۳:۲۱:۳۴



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۷ دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام و درود بر ارباب!

ارباب عفو کنید به خاطر درخواست های نقد پی در پی!

این رو هم اگر وقت داشتید نقد کنید:

زمان برگردان مرگخواران، پست شماره ی 63



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۹ یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳

کنت الاف old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۶ جمعه ۶ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۰۰:۴۹ جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
از یتیم خانه های شهر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 206
آفلاین
یا لردا! ما را به خاطر دارید؟

این را تقدیم به شما میکنم.

پ.ن: فکر کنم مشکل اصلی لحن پست باشه، شایدم نمیدونم!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۰ یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 344 انجمن تفرقه، آرسینوس جیگر:


نقل قول:
چند ثانیه پس از اینکه مرگخواران مثل تسترال بهم زل زدند ممد مرگخواری گفت:

بهتره تا جایی که ممکنه به جای "ممد" از اسم استفاده کنین. وقتی خواننده اسم شخصیتی رو که می شناسه می خونه، راحت تر می تونه با نوشته ارتباط بر قرار کنه. اینجا شما از "ممد" استفاده کردین، چون قرار بود با طلسم ارباب نابود بشه. ولی این موضوع اهمیت زیادی نداره. در سوژه طنز مرده ها هم خیلی راحت زنده می شن.


نقل قول:
- احتمالا یا خواب هستن، یا در حال دوش گرفتن! از این دوتا نمیتونه خارج باشه.

موقعیت هایی وجود داره که می تونین کمی جلوتر برین. می تونین کمی زیاده روی کنین. اینجور فرصتا رو از دست ندین. مثلا اینجا می شد دو تا حدس مضحک تر و دور از ذهن تر برای لرد زد. چیزی که شما نوشتین آسیبی به رولتون نمی زنه. ولی روش دوم می تونه به بار طنزش اضافه کنه.


نقل قول:
کلماتی از جمله:
- من زن و بچه دارم! مرگ کله زخمی نکنید اینکارو با من!
را به کار میبرد،

"کلماتی از جمله" توصیف درست و رسایی نیست. اینجور اشکالا موقع خوندن باعث توقف کوتاه خواننده می شه. یه مکثی که زیاد خوب نیست. مکث برای اینکه مطمئن بشه درست متوجه شده.
اون علامت (–) برای دیالوگ مستقیم به کار می ره، نه نقل قول. من در مورد ایراد های نگارشی سختگیر نیستم. فقط در حدی بهتون یاد آوری می کنم که خوندن پستتون راحت تر بشه. برای نقل قول می تونین از گیومه («») و یا علامت نقل قول (" ") استفاده کنین. البته دومی در زبان انگلیسی بکار می ره. ولی استفاده ازش در رول های سایت ایرادی نداره. مثلا می تونستین به این شکل بنویسین:
جملاتی همچون(یا مثل) "من زن و بچه دارم! مرگ کله زخمی نکنید اینکارو با من! " را به کار می برد...
و البته کله زخمی هم شخصیت مناسبی برای قسم دادن نبود! مرگخوارا از کله زخمی متنفرن. می خوان سر به تنش نباشه!


نقل قول:
ناگهان در با افسونی به رنگ بنفش منفجر شد و البته از مرگخوار مجهول الهویه چیزی به جز یک عدد ردای سیاه خالی و یک جفت کفش که دود میکرد چیزی نماند.

صحنه بامزه ای بود!


نقل قول:
ملت مرگخوار چند ثانیه به باقی مانده های مرگخوار بخت برگشته نگاه کردند تا اینکه لودو که موهایش مثل صاعقه خورده ها سیخ شده بود گفت:

فکر می کنیم قبلا درباره شکلک های وسط جمله توضیح داده بودیم!


نقل قول:
- اممم.... روحش شاد باد!

عکس العمل لودو خیلی خوب بود.


نقل قول:
جمیع مرگخواران دوباره به فکر فرو رفتند تا اینکه لینی با هیجان گفت:
- خوب ارباب دوباره میخوابن الان! یکی از ما باید این فداکاری رو بکنه و با معجون مرکب به شکل یه مار نر در بیاد و بره سراغ نجینی و نجینی هم دنبالش بیاد.

اگه اشتباه نکنم با معجون مرکب نمی شد تبدیل به حیوانات شد. ولی این زیاد مهم نیست. این بخش، قسمت کوچیک و جزئی ای از سوژه رو تشکیل می ده. راه حلی که بهش اشاره کردین کمی طولانی و پر پیچ و خمه. این قسمت احتیاج به راه ساده تری داشت. مثلا در حالی که لرد خوابه مرگخوارا برن تو اتاقش. همین به اندازه کافی جالب بود و از مسیر سوژه هم دور نمی شدیم.


نقل قول:
- به نظرم راه خیلی خوبیه! من خودم هکتور رو پیشنهاد میکنم واسه این کار.

پیشنهاد کردن هکتور سوژه خوبی به نفر بعدی می ده. با توجه به شخصیت خاص هکتور خواننده برای ادامه دادن ترغیب می شه.

این پستتون بیشتر برای پیش بردن سوژه زده شده. این کار گاهی لازمه. گاهی که سوژه باید پیش بره. گاهی که سوژه گره خورده. شما هم سوژه رو به خوبی پیش بردین.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام و درود بر ارباب کبیر!

ارباب میشه این رو هم برام نقد کنید؟

انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه و سفید، پست شماره ی 334








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.