_خب دهن بسته چشم و گوش باز دومین درسی که براتون در نظر گرفتیم اسمش هست "توانایی های لازمه"
که همونطور از اسمش داد میزند ,بدین معناست که مرگخوارای مفت خور ما باید حداقل یه هنری داشته باشن که حالا یک جا بدردمون بخورن.
مثلا رودولف , استعداد رودولف توی...توی...رودولف...خب شخص دیگه ایی مثال میزنیم مثلا ه...خیر هکتور هم مناسب نیست.مثل...مثل مورفین..گفتیم مورفین,مورفین چرا سر جلسه حاضر نیست؟
ناگهان درب کلاس با صدایی غیژ غیژ مانندی باز شد و مورفین تنها سرش را از لای در وارد کلاس کرد .
_ببشید اژتاد شیز ارباب ...با بشها مشغول شدیم ژمان اژ دشتمون در رفت. :worry:
_خیلی خب از اونجایی که خیلی متواضع هستیم,میبخشیمت برین اخر کلاس جفت باروفیو بشینید ولی پچ پچ نکنید.
_ششم!
لرد سیاه نگاهی به اطراف تخته انداخت.
_پس ماجیکهایمان کجان !؟
بارفیو از اخر کلاس با صدای نسبتا رسایی گفت:
_ارباب ماژیک هسته ,ماژیک!
_اینو بگیرین بندازین بیرون داره جو کلاس رو متشنج میکنه همان که خودمان گفتیم ماجیک و لا غیر,عیبی نداره از گچ استفاده میکنیم خیلی هم با کلاس تره تازه سنتی هم هست منت مشنگا هم نمیکشیم.[center]
لرد سیاه عنوان "توانایی های لازمه" را با خطی درشت در وسط تخته نوشت.
_داشتیم میگفتیم خب بله مثلا بلاتریکس تخصصش توی شکنجه دادنه افراد متفرقه اس از کوچیک گرفته تا بزرگ ولی بجز شکنجه ما باید چیز های بسیاری یادِ این بچهه بدیم که تبدیل به یک مرگخوار کامل و بی نقص بشه.
خب یکی دیگه از خصوصیات مرگخوارِ خووب رو نام ببرید ما ببینیم!
_وینکی جنِ خووب؟
_ما گفتیم مرگخوارِ خووب نه جنِ خوب وینکی!
_وینکی جنِ مرگخوارِ خووب؟
چندین دقیقه از مکالمه ی کوتاه لرد و وینکی گذشت و مرگخوارانِ حاضر در جمع همچنان پوکرفیسانه و مانند چند تسترال به اربابشون زل زده بودن,دست هیچکس بالا نرفت جز هکتور !
_ارباب ما بگیم؟
_هیچکس نبود؟
_ارباب من ...ارباب من ارباب من میدونم!
لرد سیاه که متوجه شد هیچکس جز هکتور جوابی برای سوالش ندارد به اجبار به هکتور اجازه ی صحبت داد.
_بگو ببینیم چی میخوای بگی
_معجون ساز...
_معجون ساز چی؟
_منظورم اینه که ارباب یک مرگخوارِ بی نقص باید سررشته ایی از معجون سازی داشته باشه دیگه.
لینی وسط حرف هکتور پرید و گفت:
_مثل ارسینوس؟
_نخیر حشره ی مزاحم مثل خود خودم,بله تا چشمت در بیاد.
_حشره ی مزاحم خودتی پیکسی ام پیکسی تازه پیکاسو هم هستم یک نقاش فوق العاده .
_یکی این حشره رو از من دور کنه من یک رز جادوییم.
_ارباب به این رودولف یه چیزی بگین از اول کلاس گیر داده جزوه بده جزوه بده اخه من چه جزوه ایی به این هیپوگریفِ جهش یافته بدم بیخیال ما بشه؟!
_ارباب این جیب بر هنوز پاک کن منو نداده کی پاسخ گوِ ؟!
_ارباب اجازه؟مورفین داره چرت میزنه سر کلاس.
_به ژان خودم نه به ژان شینوش دروغ میگه.
_من رو چرا میکشی وسط؟
_من اعتراض دارم !
به نوبت شکایت و داد و فریاد تک تک مرگخواران بلند شد در نتیجه لرد سیاه به ناچار زمان تدریسِ درس جدید رو به فردا موکول کرد.