آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
6 تاپیکی که در پست قبل گفته شد، جزو تاپیکهای غیرفعال انجمن هاگزمید بودن و برای فعالسازی توی این مسابقه انتخاب شدند. این تاپیکها به صورت تک به تک معرفی میشن و برای فعالسازی نیاز به پست دارن. هر تاپیک که 5 پست بخوره، تاپیک بعدی معرفی میشه و بههمین صورت تاپیک ها دونه به دونه دوباره فعال میشن.
در نهایت، گروه هاگوارتزی که بیشترین تعداد مشارکت و پستزنی در این ایونت رو داشته باشه موفق به دریافت رنک گروهی؛ به سه نفر برتری که بیشترین مقدار مشارکت رو داشته باشن، به ترتیب رنک های آبادگر طلایی، نقرهای و برنزی تعلق میگیره.
نکات مهم:
* برای بازگشایی تاپیک بعدی فقط پنج پست لازمه، اما معیار شمارش پستها برای انتخاب بهترین گروه، تمامی پست های زده شده در مدت زمان برگزاری ایونت خواهد بود.
* مدت مشارکت در برگزاری ایونت، یکهفته و تا تاریخ 30 تیر ساعت 23:59:59 خواهد بود.
* برای پستزنی، تاپیک هایی که به تازگی بازگشایی شدن، نسبت به تاپیک هایی که در طرح بودن اما زودتر باز شدن در اولویت بالاتری قرار دارن.
* پستهای شرکت داده شده در ایونت، باید حداقل دارای ۲۰۰ کلمه باشن. پست هایی که به شکل قابل توجهی از مقدار کلمه داده شده کمتر باشن، شامل امتیاز نخواهند بود.
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/4/25 11:23:42
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin
ایونت زلزله که مشترکا بین انجمن های هاگزمید و وزارتخانه سحر و جادو برگزار میشود، بهزودی آغاز خواهد شد. برخی از سازههای تاریخی و گردشی هاگزمید، در طی زلزلهای که چندی پیش هاگزمید را لرزاند، خراب شدهاند و نیاز به بازسازی دارند. دهداری هاگزمید و وزارتخانه از مردم و ملت غیور جادوگر برای مشارکت های مردمی در بازسازی این دهکده تاریخی دعوت به عمل میآورد.
شهروندان محترم دهکده پیرو برخی شایعات مبنی بر زلزلهای عظیم و چندین هزار ریشتری! مدیریت هاگزمید اوضاع را واجد یک اطلاعیه و آگاهینامه برای شهروندان دیده است. نامه زیر به دست کدخدای هاگزمید، کدوالادر جعفر نوشته شده است:
درود بر شهروندان محترم، آگاه و ارزشدان هاگزمید!
حال که بارها و بارها بنده زلزله را تکذیب نموده و از انجام اعمال بیهودهاتان در قبال این امر شما را هشدار دادم، اما توجهی نکردید. زلزله نیز حادثهای است طبیعی و بلایی است بر سر مردمان ناشکر و برای آگاهیاشان. خوشحالم که مردمان هاگزمید برای آگاهی یافتن انتخاب شدهاند.
من در ناامنترین و بیدروپیکرترین ساختمان هاگزمید سکنی گزیدهام. در دکهای که سادهترین فرد دهکده در آن زندگی میکند. دکهای که به یک فوت بند است تا واژگون شود، چه برسد به یک زلزله! من در دهکده کدخدا نشستهام تا به همگان ثابت کنم، کدخدا اگر حرفی بزند، پای آن حرف میایستد تا بمیرد.
زلزله یا نمیآید یا وقتی بیاید، خشک و تر را باهم به زیر خاک خواهد برد و من، جعفر! چوپانی ساده، کفن پوش در دکه خود، به دور از مردمان هاگزمید که در پناهگاه پناه گرفتهاند، نشستهام که ثابت کنم جای مرد عمل، در جلوترین مکان خط مقدم است. نه در پناهگاه ها و در امنیت کامل...
امیدوارم گفته هایم درست باشد و هرگز پیکره هاگزمید، متحمل خطرات زلزله نشود. اما اگر شد و من مردم، پای اشتباه خویش ایستاده و مردم و امیدوارم مرا با همین مضمون یاد کنید! چوپانی که پای حرفش مرد! اما اگر نمردم و نفسی برایم باقی ماند، تا پای جان برای دوباره آباد ساختن این دهکده تاریخی و تمام جادویی تلاش خواهم کرد.
با اینکه دوستان مارا لایق مرحمت خود ندانسته و بارها حرف های مارا نادرست خواندند، اما ما بنا را بر احترام دانسته و از همینجا، اگر حرف هایمان نا اصول و نادرست بوده، عذر خواهی میکنیم. باشد که هاگزمید، آباد تر از همیشه از دل خطرات بیرون بیاید.
جعفر، چوپانی ساده!
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/4/21 16:21:16
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin
شهروندان محترم دهکده کلوپ جادوگران که مدتی بود زیر خروار ها خاک به سر میبرد و شایعاتی مبنی بر اینکه ساختمانی بدون مجوز، شن های خود را از خاک های این مکان تهیه می کرده است بر زبانها بود، امروز بعد از مدت ها، بهداشتی تر از همیشه، به آغوش طبیعت باز گشته است. علاوه بر نظافت های لازم، دستخوش تغییراتی لازم نیز شده است. رقص نور ها آماده، لیوان ها لبریز و باند ها تنظیم. برای بزن و بکوب، آماده باشید!
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/2/17 12:28:15 ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/3/11 1:07:52
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin
شهروندان محترم دهکده انجمن سه کله داغ توسط محققان زحمت کش و چیژ نکش افتتاح و راه اندازی شد. از علاقمندان به چیژکشی تقاضا می شود که بدون اینکه از قانونی تخطی کنند، وارد انجمن شده و از استعمالات خود لذت ببرند. با هرگونه چیژکشی در خارج از محدوده انجمن شدیدا برخورد خواهد شد.
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/3/11 1:07:20
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin
شهروندان محترم دهکده. طی خبرهای منتشر شده، دسته اوباش بار دیگر اعلام شروع دزدی و غارت در سطح دهکده کرده اند. توصیه می شود مراقبت از وسایل شخصی خود را بهتر و بیشتر کنید. کدخدای دهکده هیچ مسئولیتی در قبال وسایل گمشده شما نخواهد داشت.
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/2/16 21:23:28 ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/3/11 1:06:53
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin
جعفر گوسفندان خودش رو روبروی در ورودی شهر نگه داشت و به جکسی گفت که مراقب گله باشه. جکسی، سگ وفادار و باهوش جعفر بود که فقط صحبت نمی کرد. باقی کارهارو با نظمی مثل نظم عقربه های ساعت انجام می داد.
وقتی خیالش از امنیت گله اش راحت شد، وارد شهر شد اما بلافاصله جمعیتی از مردم شهر رو دید که نزدیک در ورودی، گرد هم جمع شده بودن. مردم داشتن درگیری دو نفر رو سر لقمه ای نون تماشا می کردن و هیچ چیز نمی گفتن.
جعفر از اینکه مردم دخالت نمی کردن تا به این درگیری پایان بدن، خیلی تعجب کرده بود. پس خودشو وارد جمعیت کرد و به مرکز درگیری رسوند. از یکی از افراد حاضر اونجا پرسید: - چه خبره؟
مرد نگاهی با ترس به انتظامات شهر، که تنها وظیفشون اونجا این بود که کسی وارد درگیری نشه انداخت. سپس سرشو پایین انداخت که برای خودش دردسر درست نکنه. دهکده هاگزمید مدتی بود که کد خدایی نداشت و هرکسی که میتونست و زورش میرسید، به بقیه زور می گفت.
جعفر که قبلا، در درگیری ای مشابه همین درگیری در گله اش حضور داشت، با خودش گفت که "همون روش رو روی اینا هم پیاده می کنم!". یادش اومد اونموقع جلو رفته بود و با ضربه ی مشتی توی سر گوسفند زورگو، اون رو به عقب کشونده بود و علف رو توی دهن گوسفند مظلوم گذاشته بود.
اما اینا آدم بودن! گوسفند نبودن. پس مرد زورگو همونجا جونش از سرش به پایین تنه اش منتقل و سپس از کف پاهاش خارج شد و به دیار بالا شتافت. جعفر که بسیار از دستاش کار می کشید، دستای عضلانی و پرزوری داشت. همینکه مرد زورگو رو پخش زمین دید، لقمه نون رو برداشت و توی دهن مرد مورد ظلم قرار گرفته چپوند! به هرحال اون جعفر بچپون بود.
مردم که شاهد این صحنه حماسی و قهرمانانه بودن، به سمت جعفر هجوم بردن و اونو روی شونه هاشون قرار دادن. جعفر که خودشو در خطر دید سوتی زد و جکسی از همون بیرون، با سرعت خودشو رسوند و پاچه های چند جادوگر و ساحره رو پیش مرد ظالم، به دیار بالا راهنمایی کرد.
جعفر با داد و قال درخواست کرد که بدلیل ترس از ارتفاع، اون رو پایین بزارن. نزدیک ترین جادوگر از جعفر پرسید: - اسمت چیست؟ - جعفر! - جعفر تو زینپس کدخدای توانای این دهکده ای!
#*#
ناظر جدید دهکده هاگزمید هستم و این انجمن در رستوران خود، بامدیریت جعفری سرو خواهد کرد!
ویرایش شده توسط کدوالادر جعفر در 1403/2/13 15:52:24
Lorsque vous sentirez que tout est fini, le reflet du miroir vous montrera le chemin