هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۳:۰۱:۲۶ چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳
#49

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۴۵:۱۶
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره جادوگران
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 640
آفلاین
هواداری فدراسیون کوییدیچ


در یک حرکت بسیار هماهنگ و زیبا و دوست‌داشتنی و اینا، کل بازیکنای کوییدیچ نگاهی بین هم رد و بدل می‌کنن و با خوندن ذهن همدیگه، دست به دست هم می‌دن انگار نه انگار که رقیبن و باید چشم و چال همو از کاسه در بیارن.

وقتی همه آماده حرکت می‌شن، بی‌توجه به بیزیل که ناگهان سر رسیده بود و غرغرکنان تهدیدهای غیر عملی می‌کردشون، با صدای پاقی ناپدید می‌شن و در کسری از ثانیه همه با هم وسط میدون راه‌آهن لندن ظاهر می‌شن. اصلا هم نگران این نبودن که یهو وسط یه عالمه ماگل ظاهر شن و چهره‌هاشون علامت سوال شه که چرا جایی که تا لحظه‌ای پیش هیشکی نبود، حالا یه گله آدم با لباسای عجیب غریب از نظر ماگلا ظاهر شدن.

شاید هم چون سالازار و لرد همراهشون بودن نگرانی نداشتن! یا شاید هم اتفاقا چون سالازار و لرد همراهشون بودن نگرانی داشتن! مورد اول احتمالا با مقادیری کشت و کشتار ماگل‌ها حل می‌شد و مورد دوم احتمالا با مقادیری کشت و کشتار جادوگران حل می‌شد.

بالاخره هرچی که بود مهم نبود، چون گویا واقعا هیچ‌کس متوجه آپارات ناگهانی یه گله آدم نشده بود و همه مشغول‌تر از این بودن که بخوان به چنین چیزی واکنش نشون بدن.

بازیکنای کوییدیچ حیران و ویران مشغول برانداز کردن اطراف می‌شن تا ببینن به قیافه کی می‌خوره که دوپینگ‌فروش باشه تا این که سالازار دستور نهایی رو صادر می‌کنه.
- پخش بشین رقبا و هم‌تیمی‌های من! بیاین چنان دوپینگی بزنیم بر بدن و کوییدیچی بازی کنیم که دنیا به خودش ندیده!

هیچ‌کس علت خنده‌های شیطانی سالازار رو نمی‌فهمه! شاید حتی خودشم نمی‌دونست که در این لحظه چرا.


تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۷:۳۶:۴۵ دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳
#48

مدرسه هاگوارتز

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
امروز ۳:۲۴:۳۲
از هاگوارتز
گروه:
جـادوگـر
هیئت مدیره جادوگران
مدیر هاگوارتز
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 596
آفلاین
هواداری از فدراسیون کوییدیچ


* توجه: این پست تغییرات زیادی در سوژه ایجاد می‌کند، به‌طوری که حتی نیازی به مطالعه پست‌های قبلی نیست و می‌توانید این پست را به‌عنوان شروع داستان بخوانید و ادامه دهید. ورود شخصیت خودتان به داستان کاملاً آزاد است و حتی از این کار استقبال می‌شود.

----
سالازار یه نگاه دیگه به در ورودی میندازه، انگار که بخواد بفهمه چرا یه مشت جادوگر قدر، از جمله خودش، نمی‌تونن از یه در معمولی رد بشن. همین‌جوری که داشت این مسئله رو بررسی می‌کرد، یهو متوجه میشه که در ورودی داره خود سالازار رو بررسی می‌کنه! همون‌جا یه جرقه تو ذهنش می‌زنه: وقتشه از فرمول قدیمیش استفاده کنه. فرمولی که همیشه جواب داده.

تو این فرمول، سه تا شرط لازمه. اول اینکه سالازار یه خواسته مشخص داشته باشه، که اینجا واضحه: باز شدن در. دوم اینکه طرف مقابل یعنی در، بتونه زجر و درد رو حس کنه، و با توجه به اینکه در داره سالازار رو آنالیز می‌کنه، معلومه که یه جور احساس داره. سوم هم اینکه یه کریشیوی درست‌ و حسابی بزنه تا بالاخره به خواسته‌اش برسه.

سالازار با این حساب، سریع چوب‌دستیشو درمیاره، رو به در نشونه می‌گیره و یه کریشیوی مشتی نثارش می‌کنه. به محض برخورد طلسم، صدای جیرجیری بلند میشه که انگار در داره جون می‌کنه! در نهایت طاقت نمیاره و باز میشه. بالاخره همه جادوگرها، که مدت‌ها تو اتاق ستاد مبارزه با دوپینگ گیر افتاده بودن، با خوشحالی از اون محیط خفقان‌آور فرار می‌کنن و بیزیل رو با اون همه قانون عجیب‌غریب تنها می‌ذارن.

حالا که همه تو فضای باز بودن و می‌تونستن یه نفس راحت بکشن، گابریل با انرژی‌ای که انگار از یه عمر زندان آزاد شده، شروع می‌کنه به بالا و پایین پریدن:
-بریم؟ بریم؟ بریم استادیوم کوییدیچ بازی کنیم؟ رسیدیم؟ کجاییم اصلاً؟

این سطح انرژی گابریل، که مثل یه آتشفشان فوران کرده بود، باعث میشه همه با تعجب نگاهش کنن. ولی سالازار که می‌دونه این سوال تو ذهن بقیه هم هست، جلو میاد و ایده‌اشو مطرح می‌کنه:
- ببینین، ما دوپینگ جادوگری نکرده بودیم، ولی بیزیل فقط می‌خواست وقتمون رو تلف کنه. حالا که فکر می‌کنم... چرا دوپینگ نکنیم؟ ما جادوگریم، باید از هر چیزی که می‌تونه قدرتمون رو بالا ببره استفاده کنیم. دوپینگم یه جور معجون‌سازی عادیه دیگه.

ترزا با تعجب می‌پرسه:
- حالا از کجا باید دوپینگ جادوگری گیر بیاریم؟

سالازار با یه لبخند مرموز جواب میده:
- جوابش واضحه. میریم میدون راه‌آهن لندن. همیشه دوپینگ‌فروشای درست و حسابی اونجا هستن. نفری یه بسته می‌گیریم و همه قوی‌تر میریم تو زمین مسابقه.


بقیه که انگار با این ایده کاملاً موافقن، یه لحظه سکوت می‌کنن، بعد سرشونو تکون میدن و آماده حرکت میشن!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲:۲۵:۲۷ یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳
#47

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۴۵:۱۶
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره جادوگران
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 640
آفلاین
هواداری فدراسیون کوییدیچ


سالازار با دیدن حضار که بر و بر بهش نگاه می‌کردن بدون این که واقعا اقدامی در راستای ایده نابش انجام بدن، دست به سینه با نگاهی مخوف از روی تک‌تکشون عبور می‌کنه.
- شماها منتظر چی وایسادین دقیقا؟ آیا نقشه ما برای شما کافی نبود؟

ازونجایی که نگاهای حضار دنباله‌دار بود، سالازار با نفس عمیقی آرامش خودشو بازمیابه و توضیحات بیشتری ارائه می‌ده.
- از هر تیم یک نفر داوطلب شود و برود به طرفداران تیمش اطلاع دهد بیایند اینجا رت بذارن روی سرشان! کجایش سخت است؟

ولی باز هم حرکتی از جانب حضار مشاهده نمی‌شه. سالازار این‌بار جای نگاه مخوفش رو به نگاه موشکافانه می‌ده و متوجه می‌شه روی سر حضار علامت سوال‌های زیادی در رفت و آمده. بنابراین غرولندکنان می‌پرسه:
- بپرسید خب! ما برای هر مشکلی راهکار داریم.
- من من من! من بپرسم؟ من! خودم. من!

سالازار نمی‌دونست چرا سوال پرسیدن باید اینقد واقعه‌ی هیجان‌انگیزی باشه که گابریل به خاطرش بالا و پایین بپره و ذوق داشته باشه، ولی به هر حال با حرکت سرش به گابریل می‌فهمونه تا سوالشو بپرسه.

- سالازار کبیر، بیزیل در ورود به این سالن رو بسته و تنها دری که به رومون بازه همون اتاق بازپروریه که بیزیل توشه. چه باید کرد؟ با نیروی زل زدن چشمامون به در، درو ذوب کنیم؟

سالازار که تازه متوجه شده بود چی کجا چطور داره می‌لنگه، قدم‌زنان از بین جمعیت رد می‌شه تا به سمت در ورودی بره و ببینه مشکل چیه!


تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶:۱۷ شنبه ۱ دی ۱۴۰۳
#46

مرگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۷ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰:۱۴ شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
از کجا میدونی داسم زیر گلوت نیست؟
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 124
آفلاین
تصویر کوچک شده

WE BELIEVE IN BERTUANA

هوادار تیم برتوانا




همینجور که تیم پیامبران مرگ مشغول انجام کارهای روتینشون بودن و برنامه می‌ریختن که یه‌نفر رو از برنامه ریختن ساقط کنن، فورد در و دیوار اتاق بیزیل رو ریخت و وارد اتاقش شد. دیگه بالاخره بیزیل نمی‌تونه حین نقشه ریزی بقیه نقشه ریزی های خودشو متوقف کنه و ببینه بقیه براش چه نقشه‌ای ریختن و آیا نقشه‌شون می‌گیره یا نه!

بیزیل یه وظیفه داشت و خیلی هم وظیفه شناس بود. وظیفه‌شم این بود که همه دوپینگ کردن و مگه اینکه هم نداریم و کسی هم نمی‌تونه خلافشو ثابت کنه تا چشتون درآد. پس بلافاصله پس از حضور فورد، در پرونده‌ش "عدم وجود روغن ترمز" رو قید کرد. اما وقتی دید فورد همون راسته رو ادامه داد و از اون یکی دیوار اتاق رد شد و بیرون رفت، "عدم وجود روغن ترمز" رو به "عدم وجود ترمز" تغییر داد.

بیزیل منتظر بود که فورد برگرده و دوپینگ های بیشتری بهش نسبت بده و بفرستتش بازپروری، اما صدای بوق خسته‌ی فورد از پایین دیوار، نشون داد که فورد نمی‌تونه برگرده و حالش خیلی بده و همینجوری خودش خود به خود، باید بره باز پروری. پس "عدم کارکرد درست دنده هوایی" هم به پرونده فورد اضافه شد و همه‌ی اینا نشون دهنده‌ی دوپینگ سنگین فورد بود.

پس بیزیل با خیال راحت پرونده فورد رو به پرونده‌های دوپینگی قبل اضاف کرد و منتظر شد که تیم پیامبران مرگ بیان و نقشه‌شون بگیره و دودمان فدراسیون و بیزیل و رئیس فدراسیون و دست و پاهای پشت پرده و جلوی پرده و کنار پرده و خود پرده حتی، رو رو کنن و بعد بشکنن و بعد قطع کنن و خلاصه کلی خشونت و... البته شاید!


MAYBE YOU ARE NEXT

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱:۳۱:۳۶ شنبه ۱ دی ۱۴۰۳
#45

هافلپاف

رابستن لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۹ پنجشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۰:۲۹:۳۱
از سیرازو
گروه:
هافلپاف
اسلیترین
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
مدیر دیوان جادوگران
شـاغـل
پیام: 333
آفلاین
به هواداری از تیم پیامبران مرگ


خلاصه: هری یه شفادهنده به اسم بیزیل استخدام کرده و چون هنوز کار باشگاه ها رو تموم نکرده، ازش خواسته به همه یه ایرادی بگیره و فعلا صلاحیت نده. بیزیل همه رو معاینه می‌کنه و به بهانه‌ای بهشون میگه دوپینگ کردن یا صلاحیت شرکت در بازی رو ندارن. بعد از معاینه ی همه ی بازیکن ها، وقت بازپروری رسیده! اولین بازیکنی که بازپروری شد، شلنگ بود.

دمای اتاق آنقدر بالا بود که بازیکنانی که پشت در منتظر بودند نیز آن را حس کردند.

- این نامردیه! ما ورزشکاریم، برده نیستیم که. این طرز برخورد با ورزشکار اصلا درست نیست.

بیزیل قبل از اینکه در را باز کند، حرف بازیکن را شنید. در را باز کرد و رو به او گفت:
- ورزشکاری که دوپینگ می کنه، اسم خودشو ورزشکار نمی ذاره. تو باید از خودت خجالت بکشی.
- من هیچ دوپینگی نداشتم. تو الکی به سر تا پای من گیر دادی.

بیزیل که نباید از خود ضعفی نشان می داد، پرونده ی ورزشکار مذکور را باز کرد و برای او اضافه خدمت بازپروری بیشتری نوشت. این کار او، اعتراض بازیکن را همراه داشت. بیزیل برای اینکه دیگر بازیکنان با او همراه نشوند، آن بازیکن را به عنوان نفر بعدی برای بازپروری انتخاب کرد و به داخل اتاق برد.

- این وضع نمی شود. اگر اینگونه پیش برود، هیچ کدام از ما به مسابقه نمی رسیم. بخاطر این موضوع ممکن است مسابقات لغو شود.

هیچکس نمی خواست که مسابقات کوییدیچ لغو شود. ولی چه کار می توانستند بکنند؟ هرکاری که کردند، به نحوی با در بسته مواجه می شد. دیگر چه کاری از دستشان بر می آمد؟ شاید موضوع همین بود! شاید نیازی نبود که آن ها کاری بکنند!

- بنظرتون اگه هوادارامون این موضوع رو بفهمن چی؟
- منظورت چیه تام؟
- منظورم اینه که، ما هرکاری کردیم، نتوسنتیم جلوی بیزیل رو بگیریم. دلیلش هم اینه که اون قدرت داره و می تونه مارو متهم کنه؛ به هرچی که دلش می خواد. ولی اگه هوادارامون این موضوع رو بفهمن چی؟ جلوی اونا هم همین قدرتو داره؟ فکر نکنم.
- ما نیز ایده ای داریم!
- ایده ی تو چیه سالازار؟
- ایده ی ما این است که هوادارانمان را از این کار های شوم مطلع کنیم تا آنها به جای ما، جواب این ملعون را بدهند.

همه، برای سالازار، دست و جیغ و هورا کشیدند. حتی من هم دارم برای او دست می زنم. فکر، بسیار بکر بود.

- ولی منم داشتم همینو می گفتم!

تام ماگل بود. چه کسی به ماگل جماعت اهمیت می داد.

حال که قسمت تئوری نقشه مورد قبول واقع شد، وقت عملی کرد آن بود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۳:۱۴:۵۱ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳
#44

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۴۵:۱۶
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره جادوگران
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 640
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا


- من من من!

راستشو بخواین برای گابریل خیلی فرقی نداره الان چه موقعیتیه و آیا داوطلب شدن در اون لحظه خوبه یا بده. چون بد برای گابریل تعریف نشده و در نتیجه، داوطلب شدن همیشه خوبه و پر از هیجان و باحال ایناس.

بیزل که تا قبل از این هم کلی دوپینگ به گابریل نسبت داده بود، حالا با دیدن این که برای بازپرور شدن داوطلب شده، بیش از پیش به سلامت عقل گابریل شک می‌کنه و این باعث می‌شه حتی احساس خطر کنه. نکنه گابریل گرگی بود در لباس بره و می‌خواست انتقام تمام دوپینگایی که به بازیکنا نسبت داده بود رو ازش بگیره؟

بنابراین بیزیل در مقابل گابریلی که جمعیتو یورتمه‌کنان پشت سر گذاشته بود و حالا در دو قدمیش رسیده بود، کف دستشو بالا میاره و به نشانه توقف جلوی گابریل می‌گیره.
- الان که بیشتر فکر می‌کنم دلم می‌خواد خودم انتخاب کنم کی بیاد.

بیزیل با نگاه و خنده‌ی شیطانیش از روی تک‌تک بازیکنای کوییدیچ عبور می‌کنه تا ترس انتخاب شدن رو تو دل همه‌شون بکاره و در نهایت روی شلنگ که به هم گره خورده بود متوقف می‌شه.
- تو شلنگ! تو اولین نفری.

بیزیل جلو می‌ره و به یه طرف شلنگ می‌چسبه و اونو کشان‌کشان به اتاق بازپروری می‌بره. با زدن چندین دکمه از بین هزاران دکمه‌ای که تو اتاق موجود بود و پیاده‌سازی چند طلسم، چنان درجه حرارت اتاق بالا می‌ره که مورد پسند بیزیل واقع می‌شه.
- تو سندروم تف بی‌قرار داشتی نه؟ اینجا هرچی تف کنی درجا بخار می‌شه. اینقد آب بدنتو می‌کشیم بیرون که دیگه نتونی تف کنی!

حق با بیزیل بود چون شلنگ هرچی تلاش می‌کرد آب تولید کنه موفق نمی‌شد. در واقع نمی‌دونست آب‌های تولیدی درجا دارن بخار می‌شن یا اصلا آبی تولید نمی‌شه! وضعیت ناخوشایندی برای یک شلنگ بود.

- لاغر مردنی هم بودی نه؟ بیا این وزنه‌ها رو بگیر یکم وزنه بزن پوست کلفت شی و دیگه نتونی از زیر در رد شی! حواست باشه از تو دوربین دارم نگاهت می‌کنم و زیرآبی نری!

و بیزیل در حالی شلنگو رها می‌کنه که قابلیت آب‌پاشیش رو از دست داده بود و وسط اون گرما داشت وزنه هم می‌زد!


تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۰:۵۹:۲۱ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳
#43

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۱:۲۱ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 193
آفلاین
تصویر کوچک شده

سیگنس که حالا تمام زحماتش وا رفته بود، با عصبانیت به سمت شلنگ رفت. او را از روی زمین برداشت، گره زد و به گوشه‌ای انداخت.

- چرا با جستجوگر ما اینجوری می‌کنی؟!
- چون اون تمام زحماتمونو نابود کرد!
- حالا ۴ تا امضا بود دیگه! دوباره جمع کن!

ترزا پشتش را به سیگنس کرد و به گابریل که داشت شلنگ را دلداری می‌داد پیوست.

- اینگونه نمی‌شود. ما از اینجا می‌رویم.

لرد بلند شد و به سمت در رفت. در لحظه‌ای که دستش را روی دستگیره در گذاشت، در با شدت باز شد و به سر لرد اصابت کرد. بیزیل نگاهی به لرد که سرش را می‌مالید و با غضب به او نگاه می‌کرد انداخت.
- پشت در فال گوش وایساده بودی؟ باید بازپروریتو دو برابر کنم!

بیزیل پرونده لرد را برداشت و در آن چیز‌هایی نوشت. سپس آن را دوباره به سمت لرد گرفت‌.
- بیا بگیرش!

دوریا پرونده را از دست بیزیل گرفت و لرد را که می‌خواست بیزیل را خفه کند با خودش به کناری کشید.

- اهم اهم. خب من اومدم برای بازپروری بهتون نوبت بدم. کی می‌خواد اول بره؟


تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده



F-E-A-R has two meanings
"Forget Everything And Run"
or "Face Everything And Rise"
The choice is yours.





پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳
#42

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۴۵:۱۶
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره جادوگران
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 640
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا



اتاق بیزیل

شلنگ از تیم برتوانا، در اقدامی ابتکاری از زیر در سُر خورده بود و وارد اتاق بیزیل شده بود و حالا، بیزیلِ عصبانی سرگرمِ نسبت دادن هرچی دوپینگ جادویی و غیر جادوییه به شلنگ بود.
- این میزان از باریک بودن که بتونی از زیر در رد شی حتی، طبیعی نیست! مطمئنم داروهای لاغری رو به حجم زیادی این مدته مصرف کردی که خودش دوپینگ محسوب می‌شه!

بیزیل برای لحظه‌ای سرشو بالا میاره و به سرعت دوباره مشغول نوشتن می‌شه.
- میزان تفی که از دهنت خارج می‌شه هم طبیعی نیست! انگار یکی چوبدستی وسطت گذاشته و هی طلسم جاری شدن آب زمزمه می‌کنه.

بیزیل نقطه‌ای برای پایان کار انتهای جمله‌ش اضافه می‌کنه و برگه رو تحویل شلنگ می‌ده که حتی فرصت واکنش نشون دادن پیدا نکرده بود.
- زود تند سریع برو به اتاق بازپروری تا از هرچی کوییدیچ بازی کردنه محرومت نکردم.

شلنگ از صندلی پایین میاد و به شیوه مشابه از زیر در قل می‌خوره و می‌ره سمت اتاق بازپروی. با رسیدن به اتاق، با تعداد زیادی بازیکن کوییدیچ معترض مواجه می‌شه که به محض دیدنش، یهو به سمتش هجوم میارن. این حالت برای شلنگ درست مثل زمانی می‌موند که سلبریتی باشی و با قدم گذاشتن رو فرش قرمز، هزاران خبرنگار برای تهیه عکس و مصاحبه ازت، به سمتت خیز بردارن.

شلنگ که انتظار چنین استقبال گرمی رو نداشت، با خودش فکر می‌کنه شاید این که بیزیل این همه دوپینگ بهش نسبت داد همچین هم بد نبود نه؟ چون تا اون لحظه خیال می‌کرد خودش تنها دوپینگیِ تیمش هست و نمی‌دونست چطور باید جواب مرگو بده!

اما حالا یک سلبریتی بود که تازه ازش امضا هم می‌خواستن. شلنگ اگه می‌تونست بابت این همه طرفدار کمی سرخ و سفید می‌شد. ولی خب شلنگ بود و نمی‌تونست. به جاش شروع می‌کنه به آب پاشیدن روی هوادارانش و البته که به جایی که نباید... یعنی برگه‌ی اعتراضی که تا اون لحظه تعداد زیادی از بازیکنان کوییدیچِ معترض امضاش کرده بودن و حالا به لطف شلنگ، کاغذ خیس شده بود و جلوی چشمان حیرت‌زده باقی بازیکنانِ خیس‌شده در حال وا رفتن بود.

- این چه کاری بود که کردی شلنگ.


تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۱۲:۱۳ شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳
#41

سیگنس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۲ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۰:۵۶:۳۱ جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 143
آفلاین
به هواداری از هاری گراس

تصویر کوچک شده


خلاصه: هری یه شفادهنده به اسم بیزیل استخدام کرده و چون هنوز کار باشگاه ها رو تموم نکرده، ازش خواسته به همه یه ایرادی بگیره و فعلا صلاحیت نده. بیزیل همه رو معاینه می‌کنه و به بهانه‌ای بهشون میگه دوپینگ کردن یا صلاحیت شرکت در بازی رو ندارن، و به اتاق بازپروری می‌فرسته.

اتاق بازپروری پر‌از بازیکنان تیم مختلف بود. برخی باهم دعوا می‌کردند و برخی به شکل یکپارچه درمورد بیزیل و نحوه قضاوت ناعادلانه‌اش نظر می‌دادند.

- من برنمی‌تابم! یعنی الان همه ما دوپینگ کردیم؟
- مگه میشه حتی یه آدم سالم هم وجود نداشته باشه تو لیگ؟
- اینکه نشد معاینه. به من حتی نگاه هم نکرد، حتی دو دیقه هم نمیشد رفته بودم تو اتاق که گفت برو بیرون.
- اینجوری نمیشه! همگی آماده‌ی اعتراض باشین، میریم سراغ مدیر.

ترزا این را گفت و بلند شد. به دنبال او گابریل هم بلند شد. و به ترتیب بعد از آن دو، سالازار، سیگنس و تام درحالی که چت جی‌پی‌تی را به دنبال خود می‌کشید برخواستند.

- ما را آنقدر معاینه کرده و آزمایش خون گرفته‌اند که دیگر توانش را نداریم. برویم بیزیل را با خاک یکسان کنیم
- منم با این قیامتون موافقم ولی تعدادمون کمه ها. با دعوا هم چیزی حل نمیشه. بنظرم یه فرم اعتراض درست کنیم و از همه امضا بگیریم بعدش ببریم بدیم به مدیر.
- این داماد مشنگ زاده‌ی ما برای یکبار هم که شده ایده‌ی خوبی داد. فرم بیاورید تا از ما شروع کنیم

سیگنس به سرعت کاغذ سفیدی از ترزا گرفت و شروع به نوشتن اعتراض نامه کرد.

- بدین جانب، تیم های کوئیدیچ؟ یا نه... بازیکنان کوئیدیچ، نسبت به شفادهنده‌ی فدراسیون و تهمتی که به اعضا زده شده، اعتراض می‌نمایند. به امید نمایندگی بهترِ فدراسیون، کوئیدیچ را به خون می‌کشیم!
- آخرش خشن نشد؟
- باید تهدید کننده باشه تا بترسن و قبول کنن.
- باشه پس همین خوبه.

و بعد، همگی شروع به امضای فرم می‌کنند. اما آیا می‌توانستند بقیه اعضا را نیز راضی به امضای فرم کنند؟ یا اصلا اعتراض نسبت به وضعیت موجود، عاقبتی به همراه داشت؟ در آینده‌ای نزدیک خواهیم دید!



پاسخ به: ستاد مبارزه با دوپینگ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۴۸ دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳
#40

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۴۵:۱۶
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
هیئت مدیره جادوگران
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 640
آفلاین
تصویر کوچک شده

هوادار تیم برتوانا


بیزیل این‌بار کاملا آماده و حاضر روی میزش نشسته بود و مستقیما به در خیره شده بود. تا به الان چندین بار بازیکنان بدون رعایت حریم خصوصی بیزیل، کله رو پایین انداخته بودن و بدون در زدن و کاملا بدون مقدمه، وارد اتاق شده بودن که موجب شوکه شدن بیزیل شده بود.

اما بیزیل درس گرفته بود. بیزیل حالا آماده بود تا نفر بعدی که بدون در زدن وارد می‌شه رو ادب کنه. در حالی که شدیدا روی در متمرکز شده بود، ناگهان احساس خارشی روی صورتش احساس می‌کنه. بیزیل بدون این که نگاهشو از در برداره، لپشو می‌خاره. این‌بار دو ضربه بر شونه‌ش می‌خوره که بیزیلو مجبور می‌کنه سرشو بچرخونه ببینه چه خبره.

با دیدن شاخه‌ی درختی که دوباره دراز شده بود تا روی شونه‌ش بکوبه، چنان با سرعت از جاش بلند می‌شه که صندلیش از پشت رو زمین میفته و خودش به میز برخورد می‌کنه.
- درخت حسابی، اینجا مگه در نداره که از پنجره شاخه‌تو می‌کنی تو؟

بید کتک‌زن شاخه‌شو از پنجره بیرون می‌کشه و اشاره‌ای به قد رعناش می‌کنه. بیزیل با یک نگاه به سرتاپای درخت متوجه منظور بید می‌شه.
- درسته! کاملا درسته! توی این اتاق جا نمی‌شدی که از در بیای. و فکر می‌کنی این معنیش چیه؟

بید نمی‌دونست معنیش چیه، اما از لبخندی که رو صورت بیزیل نقش بسته بود می‌فهمه چیز خوبی نیست. بید به نشونه ندونستن دو تا از شاخه‌هاش که در نقش شونه ظاهر شده بودن رو بالا می‌ندازه.

- از این واضح‌تر که معجون رشد زدی بر بدن؟ با بلندتر شدن چه نقشه‌های شومی برای پیروزی تیمت کشیده بودی هان؟

بید کتک‌زن اصولا کسی بود که دیگران رو کتک می‌زد اونم به صورت فیزیکی و حالا انتظار نداشت کتک بخوره ولی از نوع کلامی. با این حال چون نمی‌خواست به خاطر حرکت بیجا تیمش دچار محرومیت بشه، سعی می‌کنه بید کتک‌نزن باشه.

بیزیل روی برگه‌ای دوپینگ رشد درخت رو یادداشت می‌کنه و با احتیاط کاغذ پوستی رو به یکی از شاخه‌هاش گیر می‌ده.
- نمی‌دونم چطوری می‌خوای بری اتاق بازپروری، ولی یجوری یه کاری کن تا این دوپینگ از ریشه‌هات خارج بشه تا اجازه شرکت تو مسابقات رو داشته باشی!

آخرین چیزی که بید قبل از این که بیزیل پشتشو بهش کنه شاهدشه، بسته شدن پنجره به روی شاخه‌هاشه.


تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.