به هواداری از تیم پیامبران مرگ
خلاصه: هری یه شفادهنده به اسم بیزیل استخدام کرده و چون هنوز کار باشگاه ها رو تموم نکرده، ازش خواسته به همه یه ایرادی بگیره و فعلا صلاحیت نده. بیزیل همه رو معاینه میکنه و به بهانهای بهشون میگه دوپینگ کردن یا صلاحیت شرکت در بازی رو ندارن. بعد از معاینه ی همه ی بازیکن ها، وقت بازپروری رسیده! اولین بازیکنی که بازپروری شد، شلنگ بود.دمای اتاق آنقدر بالا بود که بازیکنانی که پشت در منتظر بودند نیز آن را حس کردند.
- این نامردیه! ما ورزشکاریم، برده نیستیم که. این طرز برخورد با ورزشکار اصلا درست نیست.

بیزیل قبل از اینکه در را باز کند، حرف بازیکن را شنید. در را باز کرد و رو به او گفت:
- ورزشکاری که دوپینگ می کنه، اسم خودشو ورزشکار نمی ذاره. تو باید از خودت خجالت بکشی.

- من هیچ دوپینگی نداشتم. تو الکی به سر تا پای من گیر دادی.
بیزیل که نباید از خود ضعفی نشان می داد، پرونده ی ورزشکار مذکور را باز کرد و برای او
اضافه خدمت بازپروری بیشتری نوشت. این کار او، اعتراض بازیکن را همراه داشت. بیزیل برای اینکه دیگر بازیکنان با او همراه نشوند، آن بازیکن را به عنوان نفر بعدی برای بازپروری انتخاب کرد و به داخل اتاق برد.
- این وضع نمی شود. اگر اینگونه پیش برود، هیچ کدام از ما به مسابقه نمی رسیم. بخاطر این موضوع ممکن است مسابقات لغو شود.

هیچکس نمی خواست که مسابقات کوییدیچ لغو شود. ولی چه کار می توانستند بکنند؟ هرکاری که کردند، به نحوی با در بسته مواجه می شد. دیگر چه کاری از دستشان بر می آمد؟ شاید موضوع همین بود! شاید نیازی نبود که آن ها کاری بکنند!
- بنظرتون اگه هوادارامون این موضوع رو بفهمن چی؟

- منظورت چیه تام؟
- منظورم اینه که، ما هرکاری کردیم، نتوسنتیم جلوی بیزیل رو بگیریم. دلیلش هم اینه که اون قدرت داره و می تونه مارو متهم کنه؛ به هرچی که دلش می خواد. ولی اگه هوادارامون این موضوع رو بفهمن چی؟ جلوی اونا هم همین قدرتو داره؟ فکر نکنم.

- ما نیز ایده ای داریم!
- ایده ی تو چیه سالازار؟
- ایده ی ما این است که هوادارانمان را از این کار های شوم مطلع کنیم تا آنها به جای ما، جواب این ملعون را بدهند.
همه، برای سالازار، دست و جیغ و هورا کشیدند. حتی من هم دارم برای او دست می زنم. فکر، بسیار بکر بود.
- ولی منم داشتم همینو می گفتم!

تام ماگل بود. چه کسی به ماگل جماعت اهمیت می داد.
حال که قسمت تئوری نقشه مورد قبول واقع شد، وقت عملی کرد آن بود.