ببینید هر پستی حتما باید پیش تولید داشته باشه درست مثل فيلم و نمايش و غيره یعنی در واقع در ورای اون باید معنی های زیادی خوابیده باشه و اين ميتونه خيلي كم يا خيلي زياد باشه كه هر چي بيشتر باشه بهتره و نشون ميده بيشتر روش فكر شده مثلا در مورد پستم توی کارگاه نمایشنامه نویسی:
اول متن پست:
نقل قول:
10 سال بعد در هاگوارتز:
مک گونگال: هری وروکج ( نوی از وروجک) بدو بیا پایین این بیسکوییتا رو بخور مگه کوری نمیبینی من دندون ندارم بعدش من با یه طلسم از حلقومت میکشم بیرون خودم میخورمشون
هری: نچ نچ تو اول باید نمره منو بدی درسام پاس شه بابا من الان 7 ساله اضافی تو هاگوارتز موندم دیگه پیر شدم رفت
مگی: آقا پاتر اون دیگه تقصیر خودته که در حین درس خوندن به کارهای دیگه اشتغال داشتی تو اساس نامه هاگوارتز اومده دانش آموزان در هنگام درس خوندن حق زن گرفتن و حق اشتغال ندارن متاسفانه چون خانم گرنجر فارغ التحصیل شدن دیگه امیدی به این نیست که کاری بشه برای شما کرد متاسفم
1- میبینید که زمان رو 10 سال به جلو بردم به این خاطر که مگی در اون عکس خیلی پیر به نظر میرسه
2- دقت کنید به عکس مگی اول اسم هری رو آورده و بعد یه کلمه نوشته که بسیار شبیه وروكج هست دقیق نه ولی یه ج و ک رو با هم جا به جا كني ميشه وروجك و بازي با كلمات ميشه كه كلا از موارد بسيار مورد علاقه منه و تقريبا كلي نكته تو رول اين سايت هم بوده كه از همين چيزا به دست اومده مثل گيزر – شيمت – نميد و و و
3- گیزر به دندون نداشتن مگی
4- گيزر به درس نخون بودن هری و سخت گيري در هاگوارتز
5- وارد کردن چیز هایی که من تو این سایت در بیوگرافی هری وارد کردم ( مثل زن گرفتنش كار كردنش و و و) با چیزی که خود هری هست و ربط دادن اینا به هم و اختطلاشون که خیلی من دوست دارم به طوری که کاملا باور کردنی بشه و جا بیافته
6- مگي هري رو به اسم آقا پاتر صدا ميكنه ميگه آقا ولي از اسم فاميلش استفاده ميكنه در واقع ميخوام بگم مگي اين وسط مردد مونده بايد رسمي باشه يا نباشه مثل همون چيزي كه معمولا در كتاب هست
7- گيزر به قوانین هاگوارتز و گوشه زدن به فرم هایی که دانشجو ها مجبورن موقع تحصیل در دانشگاه ها پر کنن که نباید بیرون کار کنن اگه دانشجو بشيد از اين فرما زياد ميدن پر كنيد
8- اشاره به این نکته که هری همه درساشو با کمک هرمی پاس میکنه و وقتی اون نیست دیگه کارش تمومه
9- یه اشاره دیگه باز به اینکه در نبود هرمی هری از قوانین هاگوارتز هم بی اطلاع هست
ببینید تو این پست که از نظر خودم یه پست ساده حساب میشه این نکته ها بود حالا شماها چند تاشو پیدا کردید؟ حتی جالب اینجاست که خودم هم بعضی وقتا نکات جدیدی از پست های خودم در میارم ( به این دلیل دوست دارم بعضی از پست هامو چند بار بخونم ) به نظر من اون پستی شاهکار محسوب میشه که هر وقت میخونیش چیز جدیدی از توش در میاد.
و يه تاپيك ديگه كه مدتها پيش ميخواستم بزنم و ديگه نزدم يه دليل بزرگش اين بود كه فروم اصلا آمادگي نداشت الانم نداره يه دليل ديگش اينه كه نوشتن به زبون بچه ها كار بسيار مشكليه اولش خيلي ساده به نظر ميرسه ولي وقتي بخوايد بنويسيد ميفهميد چي ميگم:
عنوان تاپيك: وقتي ولدي كوچك بود
بابا آمد. بابا به آشپز خانه آمد.بابا پاتيل مامان راديد. بابا دوباره سر مامان داد كشيد. مامان گريه كرد.
ولدي كوچولو دست از نوشتن برداشت اشكاشو با گوشه آستينش از چشمش پاك كرد مشتاشو گره كرده بود و دندوناشو به هم فشار ميداد.
آخه مگه مامان باهات چي كار كرده چرا اينقدر اذيتش ميكنه اگه بخواد باز اينطوري كنه ... ميكشمت آره خود من ميكشمت
در حين اينكه داشت اينا رو ميگفت به يه كرم كوچيك كه از پشت پنجره رد ميشد نگاه ميكرد كه يدفعه كرمه با صداي پاپ تركيد.
( هووم اين خيلي جالبه كه كم كم هر چي همسن و بزرگتر از ولدي هست در اين بچگي وارد بشن مثلا بلاتريكس بايد اينجا يه دختر تخس باشه يا چقدر جالبه اگه آمبريج وارد بشه گرد و قلمبه با دندوناي خراب يا ريتا اسكيتر يه بچه فضول و خودنما كلا هر كدوم اينا بچگيشون خيلي جالب ميشه)
نگاهش به اونور خيابون افتاد بازم اون دختره چشم سياه داشت گربه ها رو انگولك ميكرد ( هووم خوبه بلا رو اينطوري وارد كنيم؟ يا خشنتر؟)
تو همين افكار بود كه يهو پدرش وارد شد:
يالا بگو ببينم در نبود من مادرت غذا رو چطوري آماده كرده بازم از اون كارهاي عجيب و غريب لعنتي كرده يا نه زود
البته ميدونست كه به راحتي ميتونه پدرشو گول بزنه.
( نكته بسيار مهم اينه كه چي باعث شده ولدي پدرشو تو همون بچگي نكشه آيا تواناييشو نداشته؟ يا به خاطر مادرش بوده يا اينكه وقتي تركشون كرده نتونسته پيداش كنه . بسيار جالبه مثل حاج زنبور عسل اينم دنبال پدرش ميگرده البته براي كشتنش )
=========================
اين پست از كارگاه نمايشنامه نويسي حذف شد:
نقل قول:
هرميون گرنجر نوشت:
خوب اول خواستم دلیلشو ننویسم ولی بعد فکر کردم شاید بقیه هم نفهمیدن
حدود سه چهار (شایدم دو) ماه پیش کرام توی پیام امروز عکس یک پیرزن را گذاشت و گفت چهره ی واقعی من اینه
بله جاي اون حرفا اينجاست مطمانا هر كسي كه پست ميزنه خودش ميدونه براي چي اونا رو نوشته و شايد اصلا يه نفرم ديگه نتونه حدس بزنه در نتيجه اگه بياي و اينجا بنويسي همه ميفهمن يا حداقل اونايي كه تا حدي فروم باز هستن خواهند فهميد
در آخر من چند تا نكته راجع به نوشتن بگم:
1- ببينيد نوشتن يا ذاتيه يا بايد خيلي كتاب بخونيد خيلي فيلم ببينيد خيلي مطالعه و غيره داشته باشيد در نتيجه چون افراد نابغه خيلي كم هستن شما بايد راه دوم رو بريد
2- كسي نميتونه بهتر از اونچه كه ميتونه بنويسه ولي ميتونه بدتر بنويسه اگه اينطور نبود الان 10 نفر مثل رولينگ پيدا شده بود در نتيجه سعي كنيد هميشه در فرم ايده آلتون باشيد
3- هيچ وقت رو هوا فكر نكنيد هميشه كوچكترين فكرتون رو رو كاغذ بياريد حتي اگه كاغذ نبود يه يادداشت كوچيك كف دستتون بنويسيد نزاريد افكارتون بپرن بپرن اينا رو يه جا مثلا تو كامتون ذخيره داشته باشيد بعدا خيلي بهتون كمك ميكنه
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.