در جواب شما بليز عزيز:
نقل قول:
در جواب آقاي بليد و موتاگ هم بگم که اولا اکسير حيات هيچ وقت تموم نميشه در اين مورد داري اشتباه ميکني هيچ محدوديتي وجود نداره
درسته!اکسير حيات تموم نميشه بشرطي که سنگ جادو تموم نشه چون اکسير حيات از سنگ جادو بدست مياد و در صورت تمام شدن يا نابودي سنگ اکسير حياتي وجود نخواهد داشت و محدوديت وجود داره, محدوديت در سنگ جادو هشتش که اگه تموم بشه اکسير هم تموم ميشه.
و در بقيه موردها و نکته هايي که گفته بوديد دقيقا همون حرفهايي بود که من زده بودم.
از شما براي بحثتون متشکرم
ولي در جواب به بليد عزيز:
نقل قول:
من کتابهاي هري رو حفظم و همه رو براي خودم تجذيه کردم .
مسلما کسي که در اينجا بحث مي کنه هم بايد کتابهاي هري رو تا حدودي حفظ باشه و موضوع رو براي خودش تجزيه و تحليل کرده باشه.
پس من هم کردم که اومدم اين پستها رو زدم و من حتي پست هاي شما ها رو دو يا سه بار ميخونم که جايي رو جا ننداخته باشم و به طور کامل فهميده باشم و بعد جواب ميدم.
نقل قول:
فراموش کردم بگم ارتيگوس دامبلدور .
داري اشتباه ميکني سنگ جادو از تموم نميشه اگر ميخواست تموم بشه تا حالا تموم شده بود منضورم تا قبل از نابوديش .
نيکلاس فلامل انقدر که ازش استفاده کرده بود بايد تموم ميشد پس نظريت در مورد تموم شدن سنگ اشتباه.
خب من به اين هم فکر کردم و به اين نتيجه رسيدم که تموم نشدن يه سنگ جادو با دو مشکل برميخوره تا اثبات بشه:
1.مقدار اوليه سنگ:شما نمي دونيد موقعي که فلامل سنگ رو بوجود آورد اندازه و مقدار اوليه اون چقدر بوده که از حدود 600 سال پيش تا کتاب اول هري تموم نشه بوده و ميشد استفاده کرد.
2.براي درست کردن اکسير حيات چقدر از سنگ جادو نياز هست.مطمئنا مقداري براي درست کردن اکسير از سنگ جادو استفاده شه.
در صورت جواب به اين دو مقدار نظريه شما دليل مشخص تر و قويتري داره.ولي شما هيچ اطلاعي از اين موضوع نداريد پس نظريه شما ناقص هستش و احتياج با اطلاعات بيشتر داره.
نکته:همون طور که در کتاب ششم دامبلدور در مورد سنگ جادو به هري گفت اگه بخوان جاودانگي حفظ بشه اونو به طور منظم مينشن تا جاودانگي بدست بيارن.و در چند خط پايينتر دامبلدور ميگه:"در اون صورت ولدمورت کاملا به اون اکسير وابسته مي شد و
در صورت اتمامشيا اگه اون سنگ دزديده ميشد اون مثل بقيه مي مرد"(فصل 23:نشان هاي قدرت ترجمه عابديني و يا فصل هوروکس ها در ترجمه هاي ديگر(در اون قسمتي که هري از خاطره کامل اسلاگهورن بيرون مي آيد)).و يه چيز ديگه اکسير فقط عمر بدن رو زياد مي کنه مصونيتي براي طلسمهاي مرگبار نميده.پس در صورتي که بدن مورد حمله طلسمي مرگبار قرار بگيره حتي اگه فرد اکسير رو نوشيده باشه مي ميره.
نقل قول:
فکر کن اگر دوباره ولدمورت بميره و يه خادم سراقش نياد تا دستش رو بده و خون دشمنش رو نگيره 13 سال که هيچي 30 سال ديگه هم بر نميگرده .
خب اين براي من نبود ولي من جواب ميدم!!
ببين دوست من ولدمورت نمرده بوده,ولدمورت بر اثر برگشت طلسم خودش که به سمت هري فرستاده بوده بدنش مورد حمله قرار ميگيره و از بين ميره و روح زنده ولدمورت(به دليل وجود هوروکسها)از بدنش بيرون کشيده ميشه و بعد اون روح براي زنده نگه داشتن خودش به جايي ميره که از بدن جانداران و شايد انسان (مثل کوييرل)استفاده کنه.و بعد ولدمورت هم شانس داره!که يک کسي در سر راهش سبز بشه که بتونه به وسيله اون به بدنش باز گرده(منظورم کوييرل هستش)ولي هري در کتاب اول نقشه استفاده از سنگ رو از بين ميبره.پس ولدمورت به همون جا باز ميگرده تا فرصتي براي بازگشت پيدا کنه.و در سال سوم پتي گرو که راهي براش باقي نمونده بود ولدمورت رو از طريق موش ها پيدا ميکنه و به اون براي بازگشت کمک ميکنه.ولدمورت هم خوش شانس بوده که با اين همه بد بياري تونسته دوباره به بدنش برگرده.(پيشنهاد ميکنم که کتاب 4 قسمتي که ولدمورت در کنار مرگخوارها سخنراني ميکنه رو يه بار ديگه بخوني تا ببيني هرچي در اين قسمت گفتم مختصري از اونجا بوده)
شانس!همونطور که هري زندگيش با شانس اونم در مواقع اضطراري نجات داده.
نقل قول:
بهتره اين رو هم بدوني درسته که فرد به اکسير سنگ جادو وابسته ميشه ولي بهتر از اين که روحش يه جا اثير باشه تا ايا يکي از خادمهاي وفادارش پيداشون بشه و کمک کنه برگرده توي جام اتش اگر يادت باشه وقتي ورم تيل ميخاست بره تا کاري بکنه ولدمورت نذاشت و گفت تو بري همين يک ذره جوني که گرفتم از بين ميره .
اين نظر شماست که روح آدم تيکه و اسير نشه و وابسته با اکسير باشه بهتره ولي نظر ولدمورت غير از اينه.ولدمورت وابستگي رو همونطور که در کتاب 6 گفته شد(و بليز عزيز هم بهش اشاره کردن)دوست نداره و حاضره براي جاودانگي بدون وابستگي هر کاري بکنه براي اون مهم نيست.اون حاضره روح خودشو تيکه و در يه جا اسير کنه تا جاودانه باشه.و در مورد اينکه به دم باريک گفت که اگه تو بري اين يه ذره جوني که گرفتم از بين ميره مربوط به بدن ابتدايي ولدمورت بود که از مراقبت هاي دم باريک قويتر شده بود و در صورت رفتن دم باريک اون بدن ضعيف و شايد از بين ميرفت و زحمتي که براي اون بدن کشيده بودن از بين ميرفت ولي روح ولدمورت همچنان زنده مي موند و دوباره بايد در بدن ديگر موجودات يا انسان شريک ميشد.
اميدوارم که جواب لازم رو داده باشم
مرسي از خوندن همش
آرتيکوس دامبلدور