نميدونم ولي يه جورايي حس ميكنم موضوعات بهم گره خورده و دائما تكرار ميشه. موضوع اندازه اجسام و نوع رنگ بنديشون معمولا در اين تاپيك سابقه داشته و متاسفانه فاقد هدف مشخص بوده پيشنهاد مي كنم رو موضوعات كلي بحث كنيد.يك سري از سوال و جواب هاي طرح شده در هفته اخير (پس از انتشار تصوير كاور پشت كتاب) رو در زير قرار دادم كه اميدوارم محور اصلي تاپيك رو مشخص كنه. از همه دوستان خواهش ميكنم مطالب رو تكراري ننويسن.باز هم از همه شما ممنونم.
سوالات و جواب هاي مطرح شده:
1-آيا شيء سبز رنگ قدح انديشه است؟شيء مذكور قدح است.(فلور دلاكور ،هري پاتر ،باك بيك ،سوسك،پروفسور كوييرل سرژ تانكيان ، جيمز پاتر).قدح نيست(جرج ويزلي)
2- قدح متعلق به چه كسي و مربوط به چه دوره اي است؟(قديم ،جديد)متعلق به لرد ولدمورت است(هري پاتر و جيمز پاتر)- قدح متعلق به عده ي زيادي از انسان هاست.(سرژ تانكيان)- قدح تعلق به گروهي از شاهزاده ها دارد(فرد ويزلي).اين قدح مال دوران گذشتس....كه شبيه قدح فعلي ما نيست(چو چانگ)
اگر شيء مورد نظر قدح است:
3-چرا مايع درون قدح بدونه اينكه كسي كنار اون باشه در حال چرخشه؟به علت اينكه هري با رداي نامرئي كنار اون قرار گرفته(باك بيك)
4-چرا مايع و همچنين نور ساطع شده از آن به رنگ نقره اي در نيامده است؟(قدح اسنيپ و دامبلدور به رنگ نقره اي بوده است)چون قدح اشاره به اسليترين و افكار ولدمورت دارد به رنگ سبز در آمده( فلور دلاكور ،هري پاتر و سوسك)
5-قايق در اين كاور چه نقشي دارد؟{با توجه به محل و موقعيت قايق}با توجه به كتاب اول وجود يه غار يا تونل زير زميني در زير درياچه براي دست يافتن به قدح انديشه يه راه مناسب بنظر ميرسه.(باك بيك).به نظر من یه غاره یعنی دریاچه به یه جای غار مانند منتهی شده (هري پاتر).
6-آيا تصوير منعكس شده از قايق بر روي آب با خود قايق تطابق دارد؟اگر چنين نيست چه چيزي ممكن است در قايق وجود داشته باشد؟تطابق ندارد به نظر ميرسه كسي سوار قايق هست ولي ديده نميشه .شب گردي هاي هري با رداي نامرئي رو فراموش نكنيد(باك بيك) - تطابق ندارد به نظر ميرسه يه نفر و يك شيئ توي قايق هست كه مطمئنا با شنل نامرئي پوشانده شده. شايد هم كسي بالاي قايقه و عكسش تو اب افتاده(چو چانگ)
7-دستهاي بهم گره شده متعلق به چه كساني است؟به نظر من این دو تا دست متعلق به هری و ولدمورت هستند چون یک دست جوان و اون یکی پیره(هري پاتر) - دستهايي كه در دو طرف كاور ديده ميشن متعلق به هري و دامبلدور هست.يكي از دستها با توجه به چين و چروك ها و برجستگي رگها متعلق به شخصي پيري مثل دامبلدور است و دستهاي كوچك و ظريف به نوجواني همچون هري تعلق داره.(باك بيك) - شاید هری دستش رو به شاهزاده ی دورگه داده باشه که به احتمال زیاد یه شخصیت جدیده(همزاد هري) - .اگه به تصويره رويه جلد نگاه كنيند ميبينيد كه دور هري و دامبلدور يه حلقه از آتيشه.و دوره مچ دست ها هم همينطور و حتي ميشه گفت كه اين آتيشها خيلي شبيه هم هستند.پس بايد گفت كه وقتي كه دامبلدور و هر با هم اينجوري متحد شن دورشون يه حاله اي از اتش درست ميشه.(سرژ تانكيان) - اگه یک نگاه به عکسای قبلی بکنیند میبینین که ردای هری و دامبل خیلی خیلی شبیه به همه مخصوصا اون عکسه که توش آتیشه توی عکس دقیقا دست فرد پیرتر کلفتر و آستینش گشاد تره و توی عکس آتیش آستین دامبل گشادتر از آستین هریه(كريچر) - من با ديدن اين تصوير ياد پيوند بين هري و پيتر پتيگرو افتادم (سوسك)
8- دستهاي بهم گره شده شده چه مفهومي را مي رسانند؟این دو دست با هم پیمان بستند و این پیمان قدرت ما ورایی ایجد کرده(ويكتور كرام)- این دو دست به طور جبار به هم متصل شدند{مثل چوبدستی هری و ولدمورت}و در واقع با هم مخالفند و سعی دارند همديگرو شکست بدند(ويكتور كرام)-این همون طلسم priori یا برتریه (هري پاتر) - واضح ترين مفهومي كه دستهاي بهم فشرده ميتونن داشته باشن اتحاد است.موضوع اتحاد هري و دامبلدور تو ساير كاور ها هم به تصوير كشيده شده (باك بيك) - علاوه بر معناي اتحاد ميشه به ايجاد يه طلسم قدرتمند هم اشاره كرد.مخصوصا رگه اي از آتش كه به دور دستها پيچيده ميتونه شروع يه طلسم رو نشون بده. به نظر من اين طلسم توسط هري و دامبلدور در همان مكاني كه قدح قرار داره اتفاق ميافته.فضاي سبز رنگ پشت هري و دامبلدور{قسمت جلوي كاور} اين موضوع رو به سادگي نشون ميده(باك بيك) - این دست ها نشانه ی قدرت هستش یعنی مخلوط شدن دو قدرت (فلور دلاكور) - توجه کنید که ولدمورت و هري نمیتونن از چوب استفاده کنن در نتیجه مبارزه حالت دیگه ای به خودش میگیره(هري پاتر) - دامبلدور تصميم دارد كه نيرويه ولدمورت{كه درونه هري نهفته هست} و نيرويه قوي خودش رو با گرفتن دستان با هم جمع كند(سرژ تانكيان) - قوي بودن پيوند دستها رو شعله هايي كه به دور دست ها در حال گردش هستن نشون ميدن(سوسك)
9-انگشتر نماد چه چيزي است؟متعلق به چه كسي است؟انگشتر قديمی است و متعلق به شاهزاده است.با اين حلقه گذشته و آینده در هم ادغام می شوند (فلور دلاكور)- انگشتر متعلق به ولدمورت است و با استفاده از اون داغي بر پيشاني هري ايجاد كرده(ويكتور كرام)این انگشتری برای این درست شده که جادویی فوق العاده قدرتمند رو ایجاد کنه(ويكتور كرام) -این انگشتر متعلق به سالازار اسلایترین بوده همونطور که شمشیر متعلق به گودریک گریفیندور بود و دامبلدور از آن به عنوان یه کمک برای نابودی ولدرمورت استفاده کند(پروفسور كوييرل) - با توجه به جملات كتاب پنجم انگشتر متعلق به خاندان بلاك است و نشانه اي از شاهزاده دورگه است(باك بيك)
10- دستان بهم فشرده و قرار گيري حلقه در جلوي آن(اسكرين سيور)چه مفهومي دارد؟به نظرم موقعيت ويژه و حساسي رو نشون ميده كه به كمك اين حلقه طلسم بزرگي انجام ميشه(باك بيك)نمادی از قدرت نیکی و خوبی هستن که در مقابل نیروهای سیاه و شیطانی دست به دست هم دادهن و متحد شدهن.(جيمز پاتر)
11-روي انگشتر چه نمادي وجود دارد؟و به چه مفهوم مي تواند باشد؟من اولین چیزی که به ذهنم رسید صاعقه ی هری بود ممکنه این انگشتر ماله دامبلدور باشه و صاعقه از هری ، در اون صورت قدرت هری و دامبلدور یکی شده (فلور دلاكور) - تصویر یه سپر{شایدم پرچم}که روش نماد گروه اسلایترین یعنی مار حكاكي شده(پروفسور كوييرل) - پشت علامت رعد يه چيز شبيه جام هست (چو چانگ)
12-با توجه به اينكه روي انگشتر علامت يه صاعقه ديده ميشود آيا ممكن است با زخم هري رابطه داشته باشد؟بله....زخم رو پيشاني هري دقيقا قرينه نقش زخمي است که بر روي انگشتري وجود دارد و ممکنه به این صورت باشه که هری باید این انگشتری رو روی پیشانیش بذاره...تا از قدرت این انگشتری برخوردار بشه(ويكتور كرام اطلاعات بيشتر در پست شماره 74) - با توجه به جملات كتاب چهارم ولدمورت در شب نابوديش قصد داشته هری رو بکشه؛ اونم با یه طلسم. در چندجای دیگه از همین کتاب و کتابهای دیگه اشاره شده که ولدمورت هدفش کشتن هری بوده. به نظر من نشاندار کردن هری اصلاً توجیه منطقی نداره(جيمز پاتر)
13-آتشي كه به دور دامبلدور و هري پيچيده است توسط چه كسي ايجاد شده؟ وقتي به جنوب شرقي (!) حلقه آتيش نگاه كنيد، مي فهميد كه اون حلقه آتيش از يه چيزي اون پايين در اومده، يه چيزي مثل چوب دستي -شايد يك كسي مثل ولدمورت با يه افسوني چيزي اون رو بوجود آورده (دنيس كريوي) - سر چوب دستي دامبلي رو نگاه كنيد ازش آتيش زده بيرون ... من فكر مي كنم اون آتيش دور هري و دامبلي رو دامبلي درست كرده(جرج ويزلي) - به نظر من طراح حرفه اي تر از اونه كه وند ها رو به شكل كج و معوج بكشه پس اونها وند نيستند و آتش دور هري و دامبلدور نيز توسط وند به وجود نيامده. احتمال ميدم فاوكيز اون حلقه رو براي محافظت از دامبلدور ايجاد كرده.در گذشته هم شاهد دفاع ققنوس از دامبلدور بوده ايم(باك بيك)
======================================
مطالبي كه دوستان براي بحث بر روي كاور ها به آنها استناد كردند.
نقل قول:
جام آتش، فصل دوم
Voldemort had then turned his wand on Harry; he had performed the curse that had disposed of many full-grown witches and wizards in his steady rise to power -- and, incredibly, it had not worked. Instead of killing the small boy, the curse had rebounded upon Voldemort. Harry had survived with nothing but a lightning-shaped cut on his forehead, and Voldemort had been reduced to something barely alive.
سپس ولدمورت چوبدستیش را به سمت هری نشانه گرفت و طلسمی را به کار برد که در طول اوجگیری قدرتش با استفاده از آن بسیاری از جادوگران و ساحرههای بزرگسال را از پا انداختهبود. اما طلسم به طرز اعجابانگیزی خنثی شد و به جای کشتن هری به سوی خودش بازگشت. هری زنده ماند و جز زخم صاعقهمانند روی پیشانیش هیچ صدمهی دیگری ندید.
--------------------------------------------------------------------------------------
سنگ جادو -انتهاي فصل ششم
little boats carried them through a curtain of ivy that hid a wide opening in the cliff face. They were carried along a dark tunnel, which seemed to be taking them right underneath the castle, until they reached a kind of underground harbor, where they clambered out onto rocks and pebbles.
قايق هاي كوچك از لاي پيچك هاي آويخته از لبه صخره كه مانند پرده اي دهانه ي غار مانندي را پنهان كرده بودند ، عبور كردند .از درون تونل تاريكي كه به نظر مي رسيد يكراست به زير قلعه مي رسد گذشتند تا سر انجام به جايي رسيدند كه مانند يك لنگرگاه زير زميني بود.ازقايق ها بيرون آمدند و از تخته سنگهاي كناره درياچه بالا رفتند.
---------------------------------------------------------------------------------------
محفل ققنوس-فصل ششم
Sirius wrested a large golden ring bearing the Black crest from his
grip, Kreacher actually burst into furious tears and left the room sobbing under his breath and calling Sirius names Harry had never heard before.
'It was my father's,' said Sirius, throwing the ring into the sack.
وقتي سيريوس انگشتر بزرگ طلايي را كه متعلق به خانواده بلاك ها بود بيرون كشيد كريچر توان از كف داد و به گريه افتاد،هق هق كنان اتاق را ترك گفت و ناسزاگويان نام سيريوس را بر زبان راند بشكلي كه هري پيشتر نشنيده بود.
سيريوس در حالي كه انگشتر را توي كيسه مي انداخت گفت:مال پدرم بود ،كريچر به اندازه كه به مادرم وفادار بود به او نبود .
---------------------------------------------------------------------------------------
اتاق عمومي گروه اسليترين بر اساس گفته رولينگ به فيلم سازان در زير درياچه قرار دارد.لكسيكن
احتمال اين وجود دارد كه تالار اسرار در زير درياچه قرار داشته باشد.لكسيكن
تصاوير مهم (برگرفته از اسكرين سيور و كاور كتاب)
كاور اصلي ---
قدح و قايق ---
حلقه ---
تلفيق دستها و حلقه ---
دستهاي بهم فشرده