جي ... جي ... جي ... جينگ ...دوربين روشن مي شه و دو نفر ديده مي شن كه دارن يه سري ورق رو مي خونن !
- با سلام و درود فراروان خدمت تمامي بينندگان اين برنامه ي جادوگري ! امروز ميهماني داريم افتخاري كه خودتون باهاشون آشنا مي شين . بفرمايي جناب
وزير !
- با سلام خدمت بينندگان عزيز . من كالين كريوي وزير مردمي هستم كه مدتي در سايت نبودم ولي بالاخره پس از گذراندن مدتي طولاني بازگشتم و دوباره در مسند قدرت نشسته ام .
- خب . با ايشون آشنا شديم . حالا اگر احازه بدين مي خوايم شروع كنيم به پرسيدن سؤالاتمون .
- بفرماييد .
- جناب وزير شما اين مدت كجا بوديد ؟ و براي چه نبوديد ؟
- خب من مدتي برايم كسالتي پيش آمده بود كه رفع شد و به اميد مرلين زين پس در خدمت شما هستيم ! خب اين غيبت براي كسالتم بود و يكسري كارهاي امنيتي ديگر كه نمتوانمي ذكر كنم !
- آيا يان شايعه درسته كه شما مي خواستيد مسند قدرت را واگذار كنيد ؟
- خير . تكذيب مي كنمي .
- آيا اين درسته كه شما رو ترور كردن ؟
- پسرم اگر ترور شده بودم كه اينجا نبود . مرلين تو را شفا دهد .
- آيا شما به دشمنانتان كه در نبود شما قيام هايي كردند مبارزه مي كنيد ؟
- خير . ما با ا‹ها صحبت مي كنيم و آنها را آرشاد نموده و به خود مي كشيم . ولي ...
- ولي چي ؟
- ولي از گناه گستاخان نمي گذريم .
- پس شما همشونو بوق مي كنين ؟
- خير . ما آنها را به پيش مرلين مي فرستيم تا آرشاد شوند . در صورتي كه آرشاد نشدند ما آنها را پيش آلبوس مي فرستيم (
)
دوربين عوض مي شه و حالا از زاويه اي ديگر وزير رو نشون مي ده كه خيلي زيبا تر در تصوير جاي مي گيره و مجري دوباره شروع مي كنه به حرف زدن :
- جناب وزير بفرماييد آب كدو حلوايي ميل كنيد .
- ممنون همي !
وزير ليوان آب كدو حلوايي رو از روي ميز بر مي داره به آرامي شروع مي كنه به نوشيدن ... يك جرعه ... دو جرعه ... سه جرعه ... و بالاخره پس ازنوشيدن فقط سه جرعه ليوان رو روي ميز قرار ميده و با دستمالي كه دردست داره لبهايش را پاك مي كنه و از مجري تشكر مي كنه , سپس به ساعتش نگاهي مي كنه و به آرامي مي گه :
- خب مثل اينكه من وقت زيادي ندارم . ولي چون من متعلق به مردم هستم مي نشينم و به سؤالات شما پاسخ مي دهم .
- جناب وزير ما هم وقت زيادي نداريم ولي چندين سؤال ديگر نيز دارم كه از شما پرسه مي كنم .
- بفرماييد . فقط زودتر .
- ايا شما برنامه ي خاصي داريد ؟
- مي توانم بگويم بله . برنامه هايي داريم كه پس از درميان گذاشتن با معاونين و وزيرانم آنها را علني خواهم كرد .
- آيا اين درسته كه شما براي شبكه هاي تلوزيوني و خبرنگاري نيز تسهيلاني قرار مي دهيد ؟
- بله . اگر آنه ابه نفع ما كار كنند ما هواي آنها را خواهيم داشت .
لحظاتي گذشت و دوربين عوض شد و روي صورت مجري زوم كرد تا او به حرفهايش ادامه دهد :
- خب بينندگان عزيز , به اپاين برنامه نزديك مي شيم و بايد براي باري دگر با شما خداحافظي كنيم . از اينكه با ما تا آخر اين برنامه همراه بوديد تشكر مي كنيم و براي همه ي شما آرزوي كاميابي و پيروزي در تمامي مراحل زندگي را مي كنيم . خدانگهدار !
- مرلين حافظ شما باشد .
هر دو نفر از جايشان بلند مي شوند و با هم دست مي دهند , سپس دوربين خاموش مي شه ...