سلام
نجات هیپوگریف مسیر داستان عوض کرد از اول میگم متوجه منظور منشید
1-هاگرید از خوشحالی مست کرد و از خونه زد بیروند به خاطر نجات اون و وقتی هری میخواست بره شنل نامریی بر داره موضوع منتفی شد هیپوگریف رم کرد وخواست بره پیش هاگرید و کلی درد سر شد
2-بچه ها نمیتونستن پیاده برن سیریوس نجات بدن
3-سیرویوس الان مرده بود واین جا باز نمیشد
یا حق
مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي