برخلاف تفکر بسیاری از افراد غیرلندنی که شهر لندن را بسیار متمدن و امروزی میدانستند، مردم شهر لندن این شهر را پر از پروژه های ساخت و ساز و تپه های خاک، آجر و سنگ میدیدند.
امانوئل آدبایور(!!!!) فوتبالیست سیه چرده ی تیم آرسنال لندن سال ها بود که در این شهر زندگی میکرد. امانوئل هر روز صبح توسط پستچی محله از خواب بیدار میشد و پستچی هدیه های طرفداران تیم آرسنال(:mail:!!) و نامه های تهدید آمیز تیم های رقیب را به او میداد.
طبق معمولِ هر روز امانوئل از خواب بلند شد و بعد از یک صبحانه ی مفصل و البته سبک، از خانه بیرون آمد و با شورلت کاماروی مدل 2008 خود آماده ی رفتن به سوی تمرین تیم آرسنال شد.
در همین حین توجه امانوئل به کارگرها و دستگاه های پیشرفته ی آنها جلب شد. طبق معمول پروژه ای در مرکز شهر لندن شروع شده بود.
امانوئل تابلوی کاشته شده در کنار محل خاکبرداری را با دقت خواند:
نام پروژه: متروی زیرزمینی لندن!
سال شروع: 2008
سال پایان: 2009
مهندس پروژه: جسیکا کارتر!
امانوئل میدانست که با این پروژه تا یک سال خواب و زندگی خوش نخواهد داشت، پس از همین حالا به فکر تعویض منزل خود بود!!(نکته: البته در این قسمت ما یک کم داستان رو ایرانی کردیم و فرض کردیم که تیریپ ساخت و ساز ایرانیاست که عمله ها انقدر سر و صدا میکنن ملت نمیتونن خواب و زندگی درست و حسابی داشته باشن!!...از تمام مردم شهر لندن به خاطر توهین به این شهر و شهروندانش عذر میخوام!!)
-مکان: متروی زیرزمینی لندن-
-زمان: سال 2009-
تعداد افراد حاضر در مراسم اختتامیه ی پروژه ی متروی زیرزمینی لندن به قدری زیاد بود که اگر چند نفر دیگر به این جمعیت اضافه میشدند، بعید نبود که تعدادی از حضار بر روی ریل های مترو افتاده و تا موقعی که یک عدد مترو از روی آنها رد شود نتوانند بالا بیایند!!
صدای بلندگوی مترو توجه حضار رو به خودش جلب کرد:
-حضار محترم! حضار محترم! توجه فرمایید...تا دقایقی دیگر شاهد حضور نماینده ی رئیس جمهور در این مراسم هستیم.
دقایقی بعد فردی با کت و شلواری عسلی و کراواتی سیاه با خال های سبز به داخل سالن آمد و با تشویق حضار پشت بلندگویی که به مناسبت این مراسم گذاشته شده بود، رفت.
-سلام عرض میکنم خدمت تمام حضار و بالاخص مسئولین بالارتبه ی کشور که به این مراسم تشریف آوردن...به دلیل جمیعت زیادی که اینجا تشریف آوردن من سعی میکنم زیاد وقتتون رو نگیرم و کمتر صحبت کنم، فقط باید بگم که رئیس جمهور تصمیم گرفتن ریاست قسمت متروهای زیرزمینی شهر لندن رو به طور تمام و کمال به جناب آقای بلک، به پاس زحمات بسیار زیادی که در قسمت شهرداری کشیدن بسپرن...از طرف جناب رئیس جمهور از همتون تشکر میکنم و امیدوارم این پروژه و پروژه های آینده بتونه رضایت شما رو جلب کنه!...خدانگهدار!!
حضار:
!
چند لحظه بعد سیریوس بلک، جاسوس گروه خاکستری در میان مقامات بالامقام ماگلی، وارد سالن شد و ورودش با سوت و دست زدن ملت همراه شد!
به همراه سیریوس چند تن از همراهانش که لباس های تقریباً نافرمی برای این مراسم پوشیده بودند وارد سالن شدند.
سالازار: سیریوس بیا این کلنگ رو بگیر شاید لازمت شد!
اسکاور: چقدر عرق کردی، اینجا خیلی جمعیت زیاده!...بذار دستمال بدم بهت عرقاتو خشک کنی!
سیریوس کلنگ رو بالا میبره و به سیستم عمله ای(!) بر روی زمین میکوبه و تکه های سنگ کف سالن بر روی جمعیت میپاشه!
سیریوس زمزمه کرد: این کلنگ زدن، مشت محکمی بود بر دهان وزارت سحر و جادو!!...افتتاح مقر زیرزمینی اتحاد خاکستری!!
[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro